آقای احمدی نژاد، حلاوت میوه ممنوعه با تو چه کرد؟

تاریخ همه چیز را می گوید و می خواهد که آیندگان خوب بدانند و عبرت بگیرند ولی چه کنیم که عبرتها زیاد و عبرتگیران قلیل.

سال 84 امید جامعه در پرتوی همه عنایات حضرت حق به بار نشست و دوران تاریک و مخوف اصلاحات با همه وجود خود از لایه لایه نظام چه در قوه مقننه و چه در قوه مجریه رخت بربست. حضور احمدی نژاد مردم را دلگرم تر نمود و باعث شد ملت عشق به حق و حقیقت را عاشقانه تر فریاد زنند.

وقتی نگاهی به این عقبه می اندازم حسرت روزهای معقول یک انسان را می خورم که چگونه همچون یک قدیس در میان ملت پر و بال داشت و گاهی این سوال ایجاد می شود که چرا یک همچین انسانی بخواهد به خاطر قدرت و حفظ آن، همه ارزشهایی که روزگاری برای آنها برخواست، را زیر قدم هایش له نماید و خود را به آب و آتش زند که باز طعم این اشوه‌گرِ دنیایی(قدرت) را بچشد؟

احمدی نژاد هم روبه پایان است، نه این که دوره احمدی نژاد گذشته باشد، نه ، خاتمی هم هست ولی دوره اقبال عمومی به آن گذشته است، هاشمی هست ولی شاید کسی نسبت به وی علاقه ای نشان ندهد.آری کاش پایان این دوره‌ی "نیک‌شروع"، پایان تلخی مانند دیگران نداشت و نام احمدی نژاد برای همیشه‌ی تاریخ انقلاب به عنوان نقطه عطف باقی می ماند.

خوب، انسان، انسان است و جایز الخطا ولی خطای یک چنین انسانی نباید در حدی باشد که امروز مایه‌ی سرافکندگی وی شود. هرچند رئیس جمهور ما سرافکنده هم نیست که گمان آن داریمکه قبح آن اشتباه هم شکسته باشد، ولی اگر خودمان را جای وی قرار می‌دهیم و با این استقبال های با شکوه سفرهای استانی! دیگر صحبتی نمی کردیم چه برسد که باز سفرها را ادامه دهیم.

آقای احمدی نژاد، مردم بیدارند و خوب می بینند، شما هم واقعیتها را ببین هر چند که تلخ باشد. اگر امروز رفتی تبریز و ورزشگاه، هنوز خالی بود، نگاه کن به عملکرد خود و ملازمانت. دیروز را به یاد دارای که در تبریز انسانهایی که برای دیدنت آمده بودند ظرفیت عکس‌های هوایی هم یارای تصویر برداری از آنها نبود؟

باور کن این نظام تنها شما را ندارد بلکه هزاران ظرفیت عظیم انسانی را به همراه دارد که ملت می تواند آنها را انتخاب کنند. بیش از این تقلی برای ماندن نکن که سودی جزء فرو رفتن بیش از پیش در باتلاق ندارد.

مشایی همچون یک شیطان در آوردگاه دین و دنیا، تو را به خوردن میوه ممنوعه واداشت هرچند توصیه هایی هم شد که از وی بپرهیزی، ولی تاثیر نیافتاد.

فردای این کشور در دست عدالت طلبان خواهد افتاد همان عدالت طلبی که شعارش را در دولت نهم تا حدودی محقق کردی و در دولت دهم، همه چیز را سوزاندی و شدی همان هاشمی سالهای 68 تا 76.

در نهایت اینکه شما مشکل ندارید بلکه این جایگاه مشکل دارد که حلاوت آن زیر زبان شما مزه مزه می شود و سودای ماندن بر اریکه قدرتِ دوم کشور همه چیز را از شما می گیرد . آقای هاشمی هم درصدد بود که ریاست جمهوری را برای همیشه از آن خود کند و از آن طرف هم آقای خاتمی اهدافی چون برگزار نکردن انتخابات را در سر داشت ولی همه آنها غافل بودند که مملکت صاحب دارد و صاحب حقیقی این کشور ملت فهیمی هستند که خوب می‌فهمند و درک می کنند و تحلیل ارائه می دهند.

آقای رئیس جمهور یک کلام و تمام، مردم را بصیر و فهیم بدان.