محمدرضا عارف، معاون اول دولت خاتمی که حال و هوای ریاست بر ساختمان پاستور را در سر می پروراند، در توهم نامه ای که در سایت خود منتشر کرده، ضمن تفسیری از واژه عشق و محبت، آزادی زندانیان فتنه ۸۸ را برابر با عشق ورزی به هم دانسته و از هم اکنون خط مشی خود را برای آینده ترسیم کرده است.
به گزارش
بولتن نیوز به نقل از صبح انتخابات ، معاون اول دولت اصلاحات در این یادداشت خواستار حل و فصل قانونی مساله زندانیان سیاسی و محصورین شد.
متن این یادداشت به شرح ذیل است:
عشق یعنی مراقب همدیگر باشیم حتی وقتی از دست هم دلخور هستیم. این جمله باید مبنای رفتارهای ما در عرصه سیاست باشد. گاهی پیش میآید که در فعالیتهای سیاسی، دلخوری، سوء تفاهم، اشتباه، دعوا و تنش رخ میدهد. اما یادمان باشد که حتی وقتی از دست هم دلخور هستیم باید به هم احترام بگذاریم و همدیگر را دوست داشته باشیم. چرا؟
چون پیشرفت در بستر «آرامش» رخ خواهد داد و آرامش نیازمند جوی معتدل و فضای آرام در عرصه سیاستورزی است. برای دستیابی به فضای آرام سیاسی باید:
• نگرش خوش بینانهای نسبت به فعالیتهای سیاسی اتخاذ شود.
• گفتمان دلسوزان انقلاب ازگفتمان حذفی به سوی گفتمان دوستی و همگرایی تغییر کند.
• فعالیت جریانات سیاسی تهدید و آسیب امنیتی قلمداد نشود.
• فعالیت سیاسی اشخاص و جریانات سیاسی از طریق صدور مجوز گردهمایی و کار تشکیلاتی تسهیل شود.
• از اتهام زنی و ناروا گویی به کنش گران سیاسی پرهیز کنیم.
• از حوادث تلخ سال ۸۸ و آثار زیان بار آنکه مانع اصلی نشاط سیاسی است گذر کرده و فضایی با نشاط و پر شور را دنبال کنیم
• مساله زندانیان سیاسی و محصورین با استفاده از راهکارهای قانونی حل و فصل شود.
• کنگرههای احزاب و جریانات سیاسی درون نظام به صورت آزاد برگزار شود.
عشق یعنی من همان قدر نگران اصول گرایان باشم که نگران اصلاح طلبان ولو آنکه خودم و دوستانم دلخور از رفتار اصول گرایان باشم. عشق یعنی….
عارف که به هوای حضور در مجمع تشخیص مصلحت نظام خیال آسوده ای از بابت تائید صلاحیت در انتخابات پیدا کرده است، گل به خودی جالبی به هم طیفانش زده و از آنجا که مشت نمونه خروار است، مشت هم حزبی هایش را خیلی زود رو کرد.
اصلاح طلبان بارها ثابت کرده اند به محض رسیدن به قدرت، تمامی شعارهای خود در رابطه با پایبندی به قانون و قانون مداری را فراموش کرده و به تقابل با موازین قانونی و اسلامی خواهند پرداخت.
نمونه بارز آنها، میرحسین موسوی بود که به محض اینکه نتایج آرای انتخابات خلاف میل وی رقم خورد، لشگرکشی و هرج و مرج خیابانی را جایگزین شعارهای زیبای پایبندی به قانون کرد.
جناب عارف گویا فراموش کرده است چه هزینه سنگینی بر اثر خودخواهی و دیکتاتور طلبی حضرات اصلاح طلب و فتنه به نظام مقدس ما تحمیل شد؟
گویا فراموش کرده است همین حضراتی که وی بر آزادی ایشان تاکید کرده است چگونه مورد حمایت آمریکا، رژیم صهیونیستی، منافقان و ضد انقلاب بوده و هستند.
بهتر است ایشان به جای تعیین تکلیف برای نظام مقتدر جمهوری اسلامی برای آزادی مزدوران وطن فروشی همچون موسوی و کروبی، به فکر اصلاح افکار نامناسب خود و برائت از فتنه گران ۸۸ باشد شاید مورد عنایت نظام و شورای محترم نگهبان قرار گرفته و تائید صلاحیت شود.
آقای عارف بهتر است تا غوره نشده مویز نشوید و راه حل دشمن پسند جلوی پای نظام قرار ندهید.
لطفا بساطتان را جمع کنید جای دیگری پهن کنید . شماها دیگر مردید .
هر شير پاك خوردهاي اكنون خبر شده
سنگينترين شكست زمان شد نصيبشان
اين دست ايزد است، دمي جلوهگر شده
اين نقشهي يكي دو نفر كه نبود و نيست
ريشه كجاست، فتنه چنين مستمر شده؟
آخر مگر كه فتنهي سبز از فلك رسيد؟
اين چشم خصم، از چه رهي ديدهور شده؟
پندار من به گوش دلم بانگ ميزند
شايد ز بردن دو سه نامي حذر شده
گوسالهاي كه سامريان حلقهاش زدند
اينجا ميان جلد زمان مستتر شده
صحبت ز همصدايي و وحدت مياورند
حالا كه تيغ نقشهشان بيثمر شده!
حاجت نبود اينكه رياست شود نصيب
اينها بهانه بود، كه حس خطر شده
دشمن نشان نمود و منافق نشانه رفت
بر قلب سيدي كه دگر خون جگر شده
يك گله گرگ به قصد ولا حمله ور شدند
حالا ندايشان همه اين المفر شده
پنهان نبود بر كسي آن جاده نفاق
اكنون عيان بديده، ره خير و شر شده
بيچاره خصم، غرقه به روياي ناز بود
يك تن نبود نعره برآرد سحر شده
خوابش بخير، مگر نه كه ما شيعه زادهايم
تا آخرين نفس، به پاي علي ايستادهايم
مولا بيا كه جان به لب عاشقان رسيد
سيد علي به راه شما، ديدهتر شده
مولا بيا كه خسته از اين داغ غربتيم
جانا بگو كه موسم ختم سفر شده
اين نامهاي كه از سر سوز و گلايههاست
بحر طويل بوده، كمي مختصر شده
ما مردمان كوفه نبوديم و نيستيم
اين سينهها براي تو مولا سپر شده
بازآ دگر پناه دل خسته، العجل
حالا كه پاي ثانيهها خستهتر شده
بوي قلم گرفته دگر دست رخصتي
كز هجر تو هزار، قافيهاش پر شرر شده
- بيائيم به عنوان عناصر سياسي به قانون اساسي و فصل الخطاب آن ولايت فقيه احترام بگذاريم.
- از تهمت زدن در پوشش شعارهاي خوب به اصل نظام خودداري كنيم .
- هرچقدر هم منتقد باشيم به سمت براندازي نرويم و اگر رفتيم توبه كنيم و از براندازان و دشمنان خارجي برائت جوئيم.
- از مردم بر عليه نظام هزينه نكنيم.
- عشق ورزيدن اين نيست كه وقتي در زندان و حصر سياسي هستيم از آن ياد كنيم بلكه وقتي در قدرت هستيم پايه هاي عشق ورزي مردم به نظام و ولايت را سست نكنيم .
-با دروغهاي سياسي سعي نكنيم گناهان و عدم كارآمدي خود را لاپوشاني كنيم و يا از ولايت فقيه خرج نكنيم.
-هنوز فضاي امنيتي نشده با تفكرات چپي خود (كه دل در گرو امنيتي نگاه كردن به همه مسائل دارند) فضا را بسوي ضد امنيتي سوق ندهيم.
- هروقت چپي ها قدرت را در دست داشتند فضا را ملتهب كرده اند و از مردم مايه گذاشته اند تا به مطامع سياسي خود برسند پس بعد از اين چنين نكنيم.
-كشور را به دو قطب اصولگرا و اصلاح طلب تقسيم نكنيم و از اين پس يك بازتعريف از امت اسلامي داشته باشيم كه همه يك يد واحده براي سرافرازي وطن و اسلام عزيز باشيم.
-رئيس جمهوري مجري و خدمتگزاري بيش نيست كه پس از به قدرت رسيدن سعي مي كنند اول ريشه ولايت فقيه و اسلام را بزنند تا بتوانند هر غلطي كه دوست دارند بكنند پس بيائيم بيني و بين الله درون خود را بسازيم سپس پا به ميدان سياست و قدرت بگذاريم.
جناب آقاي عارف كه انشاء اله همچون نامت و پدر مرحومتان عارف به مسائل باشيد و روشن ضمير خوب حرف زدن را همه بلد هستند اين ميدان عمل است كه عيار را نشان ميدهد بنده اين جملات را نه براي شخص شما بلكه به همه دغلبازان سياسباز نوشتم تا متوجه باشيد كه در بين نسل سومي ها هم هستند كه ولايت را از جان دل دوست دارند و آماده جانفشاني هستيم ما همان بچه دبستاني هاي امام (ره) هستيم كه حالا سربازان ولايت شده ايم.
در پاسخ به سوالتان بايد عرض كنم نخير. البته تا جايي كه در خاطرم باشد يا بتوانم بيابم، هميشه سعي كردهام نام شاعر اشعار ديگران را ذكر كنم، ولي بعضا متاسفانه نميتوانم به اين مهم جامهي عمل بپوشانم :(