روی هم رفته و به طور ساده تر میتوان گفت که القائده قرائت خود از اسلام را قرائتی درست و ياران خود را مسلمانان کامل ميداند و امریکا هم ادعاي ليبرال ترين تفاسير از انسان و زندگي و دنياي مدرن را دارد يکي شان سربريدن هر انساني خارج از تعريف خود از انسانيت را مستحب موکد ميداند و ديگري گاه به ضرورت، به سياست تيرخوردن سگي در ميدان جنگ هم اعتراض ميکند.
بيعت جبهه النصره سوريه با شبکه القاعده نشان داد که هيچ انقلاب مسالمت آميزي در سوریه وجود نداشته چرا که بيعت جبهه النصره با شبکه القاعده بيانگر آن است که هيچ انقلابی از دو سال قبل در سوريه در کار نبوده و نيست و در حقیقت دو سال است که سوريه وارد مبارزه با تروريسم عریان و خشنی شده است که از طرف جبهه غربی عربی ترکی درست شده است و اینک اين مردم سوريه هستند که باید سرنوشت خودشان را به دست بگیرند و در صحنه ها حضوری فعال داشته باشند و نیروهای مردمی با کمک ارتش سوریه دست مداخله گران خارجي را کوتاه کنند، بحران سوریه طرحی است که مورد حمايت مالي ،نظامي و سياسي کشورهاي عربي و غربي و ترکی بوده و هست.
چطور ممکن است امریکایی که خواهان نابودی اسلام هستند و علنا به مبارزه با اسلام برخاسته اند و از گفتن این جمله که اسلام دشمن بشریت است باکی ندارند چطور با القائده ای که خواهان برپایی حکومت جهانی اسلام است و هدفش مبارزه با اسرائیل و امریکاست این چنین در یک جبهه واحدی قرار بگیرند و دوست راهبردی هم بشوند یکی خواهان نابودی اسلام است و دیگری برای برپایی حکومت جهانی اسلام می جنگد چه کسی میتواند باور کند این دو با هم هم پیمان شوند؟
القاعده و آمريکا هم اینک در افغانستان و عراق به عنوان دو دشمن کهنه در برابر هم می جنگند و هريک با قتل سربازان طرف ديگر با افتخار از آن ياد ميکنند و آن را به فال نيک ميگيرند اما حال چه شده که اين دو دشمن در سوريه دست به دست يکديگر عليه دولت مردمی بشار اسد داده اند و با او بسیار ناجوانمردانه مي جنگند و در این میان سران عرب مرتجع منطقه و ترک های لائیک برایشان آتش تهيه مي ريزند و غربی ها در فاز سياسي فشارها را افزايش ميدهند و خواهان کنار رفتن اسد ميشوند.
حالا که بعد از گذشت بيش از دو سال از درگيريهاي سوريه می گذرد کم کم حقائق برملا مي شود و اين بار اين شبکه القاعده است که به طور مستقيم اعتراف مي کند که در اين درگيريها نقش مستقیمی دارد، همچنین باید دانست که جبهة تحرير سورية الإسلامية يکي از گروههاي مسلح مخالف دولت دمشق است که در کنار گردان التوحيد، گردان صقور الشام، گردان الاسلام و گردانهاي الفاروق به رهبری آمریکا نقش مهمي در نبرد عليه دولت اسد و ارتش سوريه به عهده دارند که با القائده و جبهه النصره همکاری میکنند.
يکي به روستايي مي رود و سر زنان و کودکان را بريده و بر روي سينه هايشان قرار مي دهد و ديگري با عملياتي رسانهاي الجزیره و با پول های نفتی سران مرتجع عرب این حوادث خونبار را به گردن دولت و ارتش سوريه مي اندازد يکي با شعار مبارزه با علويان به سوريه وارد شده و به پير و جوان رحم نميکند و دنبال سرنگوني اسد است، ديگري با ادعاي دموکراسي خواهي و دفاع از حقوق بشر به دنبال جايگزيني براي اسد ميگردد و ظاهرا تنها چیزی که اصلا و ابدا در این میان به حساب نمی آید مردم مظلوم سوریه هستند و اینک دو سال است برای اینکه زبانه های انقلاب به کشورهای مرتجع عرب منطقه خلیج فارس نرسد از ارسال سلاح و پول برای کشتن مردم سوریه و نابودی زیر ساخت های آن تلاش میکنند این سران مرتجع عرب از کشتن مخالفان داخلی و خارجی خودشان هم باکی ندارند به طوری که ده ها هزارانسان های بدون محاکمه سالهای سال است که در زندان هایشان زندانی و شکنجه می شوند.
عناصر مفلوک عقیدتی در جبهه النصره و القائده و مخالفان مسلح و جنایتکار که ادعا مي کنند که ما بخشی جدا نشدني از انقلاب سوريه هستیم آیا از خودشان نمي پرسند که چه کسانی و چرا از آنها حمایت می کنند؟ آيا ايمن الظواهري آنها را هدايت مي کند و يا يوسف قرضاوي ( روحاني قطري) و يا سران وهابی و قطری و یا غربی ها ؟ امروز برای مردم سوریه دروغ های ناجوانمردانه و جنایتکارانه کشورهائي که داعيه مبارزه با تروريسم و دموکراسی را دارند، به خوبی آشکار شده است چرا که مردم سوریه خوب به خاطر دارند که کمتر از سه ماه پس از گذشت آغاز درگيريها در سوريه بود که ايمن ظواهري سر و کلهاش پيدا شد و در همان زمان بنابر بيانيهاي که داد گفت که از آدمهاي خود در سوريه حمايت ميکند و اين بيانيه که در آن زمان از سوي رهبر يکي از مخوفترين سازمان هاي تروريستي تاريخ جهان تروریست ها صادر شد، حکايت از آن داشت که آنها از همان زمان و به طور مستقيم در درگيريهاي سوريه دخيل بوده و هستند و با آمریکا در سوریه به طور کامل به تفاهم رسیده بودند.
ریشه درگیریها در سوریه و بحران سوری تنها ریشه های داخلی ندارد که بتوان با نشست گروههای معارض داخلی آن را حل نمود مداخلات زیادی به صورت مستقیم و غیر مستقیم بحران سوریه را به وجود آورده است به عنوان نمونه همین سفر آقای جان کری به خاور میانه که سومین سفر او در این مدت کوتاه ریاستش بر وزارت خارجه امریکا می باشد برای دخالت بیشتر برای بحران سوریه است، همه در همان زمان اول گمان کردند که سفرهای وی جهت حل و فصل مسائل و برقراری صلح و توسعه و ثبات در سوریه با مقامات کشورها مذاکره می کند تا شاید راه حلی برای پایان دادن به بحران سوریه بیابد ولی به خوبی دیدیم که این آقا از آن طرف دنیا آمد و تلاش داشت تا تنش و جنگ و تفرقه های قومی را در این منطقه حساس جهان را به کشورهای همسایه دیگر سرایت بدهد و بحران را به عراق و لبنان هم بکشاند که شکست خورد.
آمريکا و دولت اوباما با وقاحت تمام از خط مشي سازنده با روسيه و شوراي امنيت براي حل بحران سوريه و توقف کشتارها حرف می زدند که بارها رسانه های غربی و امریکایی در جریان آمدن جان کری تبلیغات وسیعی راه انداخته بودند ولی می بینیم که تمامش فقط تبلیغات رسانه ای بود که از طرف بی بی سی ها و العربیه و الجزیره ها پخش میشد و در واقع چیزی نبود جز استخوان تراشیده ای برای خوراک رسانه های غربی و حتی در حالی که بعضی از سران مرتجع عرب منطقه عقب نشيني کرده بودند مانند عربستان و به نوعی شکست خودشان را در براندازی اسد حس کرده بودند ولی دوباره و با آمدن جان کری دوباره و مصمم تر در کنار ترکيه و برخي کشورهاي حوزه خليج فارس که تروریست ها را وارد سوریه میکنند قرار گرفتند
هدف قطعی امریکائیان به رهبری مخالفان اسد آنها نابودي سوريه است ولی اگر الان نتوانند به این موفقیت برسند برای خرید زمان از مذاکره میان مخالفان و دولت سوریه سخن می گویند حتی رسانه های خودشان هم دیگر نمی توانند حقیقت را مخفی کنند چرا که گزارش هاي مطبوعاتي و رسانه های غربی هم نيز حاکي از دست داشتن آمريکا، انگليس، فرانسه، ترکيه، قطر و عربستان در بحران سوريه است.
انها از طريق آموزش و حمايت مالي و تسليحاتي از گروه هاي مسلح در سوريه عليه اين کشور فعاليت مي کنند و در همان حال که امریکا جبهه النصره را در لیست تروریست ها میگذارد و در حالي که گروههاي وابسته به القاعده و جبهه النصره به عنوان موجوديتهاي تروريستي از سوي سازمان ملل در تحريم به سر ميبرند، شبه نظاميان فعال در سوريه از جمله اعضاي جبهه النصره هر گونه حمايتي از غرب و آمریکا و انگلیس را دريافت ميکنند در حالی که امریکا و غرب قبلا با این جسارت از مخالفان مسلح حمایت نمیکردند و اینک همه ملت ها فهمیده اند که سياست آمريکا هم اینک در سوریه به شدت غیر انسانی و خیارت کارانه و بسیار مداخله جویانه است که می توان آن را سياستي خطرناک برای سوریه و کل منطقه توصيف کرد.
این سلطه گران فقط برای جهت دهی و سازمان دهی به سیاست های مداخله جویانه خودشان و کمک به تلاشهای مخرب و تفرقه افکنانه اسرائیل و کشورهای مخالف دولت مردمی بشار اسد با هم دیدار می کنند مهم تر اینکه آقای کری تلاش زیادی دارد موازنه قدرت در عرصه بحران سوریه را به هم بزند چرا که بحران سوریه روز به روز به ضرر مخالفان مسلح و تروریست ها و کشورهای هم پیمان آنها پیش می رود و از هم اکنون می توان حدس زد که آنها به نوعی شکست خودشان را پذیرفته اند چرا که به یقین میتوان گفت ارتش سوریه در قویترین مرحله از قدرت خودش در این دو سال در برابر توطئه های خائنانه و ناجوانمردانه دشمنانش ایستاده است و دلیل دیگر در قدرتمند شدن نظام مردمی بشار اسد این است که دیگر مخالفانش سخنانی از قبیل اینکه شرط اصلی ما رفتن بشار اسد است در سخنانشان کمتر شنیده می شود.
اینک جان کری به عملیات و اقداماتی دست زده تا بتواند بحران سوریه را به نفع خود و هم پیمانانش تمام کند که اولین اقدامات جان کری تقویت روند عادی سازی رابطه تیم اردوغان با صهیونیستها بود که این سناریو را کلید زد و با معذرت خواهی اسرائیل از ترکیه این ماجرا پایان پذیرفت و دلخوری ها جایش را به همکاری های بیشتر ترکیه و اسرائیل بر ضد نظام اسد در سوریه داده است و دیگر اینکه احیای مذاکره کردها بین دولت ترکیه و اوجالان رهبر پ.ک.ک در زندان را فراهم کرد و همگان نتایج اقدام آمریکا در این زمینه را به روشنی مشاهده کردند در زمانی که پیام نوروزی اوجالان به طرفدارانش مبنی بر گذشتن از مرحله مبارزه مسلحانه و شروع فاز سیاسی بین کردهای ترکیه و دولت را مطرح کرد در واقع این اقدام برای تیم اردوغان سودمند بود چرا که واکنش رسانه های ترکیه و کارشناسان سیاسی نسبت به نوکری بی چون و چرای اردوغان برای امریکا به چالشی برای دولت اردوغان درآمده بود و به شدت در نظر سنجی ها حمایت از اردوغان را پایین آورده بود و امریکا فقط توانست یک تنفس مصنوعی را برای اردوغان ایجاد کند
ولی آقای اردوغان باید این حقیقت را بپذیرد که دولتش با تروریست های القائده و طالبانی همکاری میکند که آمریکا سالها در افغانستان و پاکستان با همین گروهها در حال جنگیدن است و همین الان در افغانستان و کوههای پاکستان با هم نوعان اینها در حال جنگ است و اگر اقای اردوغان فکر میکند که می تواند بعدها از دست این عناصر نجات یابد به شدت در اشتباه است چرا که خود آمریکا هنوز نتوانسته از دست اینها رهایی یابد.
اقدامات انجام گرفته در روزهای اخیر در سوریه از اعلام وفاداري ابو محمد الجولاني، رييس جبهه النصره در سوريه به ايمن الظواهري بود که باعث شده ابوبکر البغدادي رهبر دولت اسلامي عراق وابسته به گروه القاعده اعلام کند که اين گروه با جبهه النصرة در سوريه ادغام ميشود تا بتواند در بحران سوريه بيشتر ايفاي نقش کند جبهه النصرة که يک شاخه از دولت اسلامي در عراق است تصمیم دارد سوريه را به مرکز جذب تروريستهاي بينالمللي تبديل کنند و تمام این اقدامات و راهبردها همگی بعد از رفتن جان کری اتفاق افتاد.
این جاست که ضعف شدید و شکست دهشتناک مخالفان سوری در مقابل نظام مردمی اسد به اثبات می رسد نتیجه سه نوبت آمدن آقای جان کری وزیر خارجه امریکا به منطقه که داعیه مبارزه با القائده و اسلام را دارد این است که اینک علنا با القائده که مثلا هدفش برپایی حکومت اسلام است هم پیمان شده است و این چیزی نیست جز شکست مفتضحانه سیاست های آمریکا در منطقه ای که ایران حرف اول و آخر را می زند.
امريکا و متحدانش در منطقه از جمله کشورهاي قطر، عربستان سعودي و ترکيه مسئول اصلي تامين مالي، تسليحاتي و اطلاعاتي شبه نظاميان در سوريه که براي سرنگوني دولت بشار اسد رئيس جمهور اين کشور ميجنگند، ميباشند همچنين چندين سازمان حامي حقوق بشر در سطح بين الملل، گروه هاي مسلح مخالف دولت سوريه را به ارتکاب جنايات جنگي متهم کردهاند اینک مخالفان سوریه فهمیده اند که دراين جنگ اين مردم سوريه هستند که پيروز خواهند شد و همدوش با ارتش سوريه و نیروهای داوطلب مردمی تروريستها را از خاک سوريه بيرون خواهند کرد.
آقای جان کری باید بداند که همکاران قبلی اش چند هزار نفر از عناصر تکفیری را در بیشر از40 کشور را جمع آوری کردند تا با مطرح کردن عناوینی همچون آزادی و دموکراسی، تغییر داخلی در حوزههای سیاست، اقتصاد و اجتماع اپوزیسیون سوریه را به طرف خود بکشند و با دلارهای نفتی سران عرب بتوانند انقلابی مصنوعی را در سوریه به وجود بیاورند تا بتوانند دشمنی همیشگی اسراییل و اعراب را به دشمنی عرب و عجم و شیعه و سنی و فرقه گرایی تبدیل کنند و بتوانند به خواسته اصلی شان که جنگ علیه محور مقاومت منطقه به رهبری ایران بود برسند که خوشبختانه شکست خورده و به آقا کری میگویم اگر سیصد هزار بار دیگر هم که به منطقه بیاید باید دست خالی برگردد
دومین شکست امریکا و آقای جان کری مربوط به خود افراد و عناصر مخالف اسد است که همچون خود امریکا و هم پیمانانش به استیصال و درماندگی رسیده اند چرا که همین عناصر و افراد و تروریست هایی که در بحران سوريه نقش اساسي را بازي مي كنند وقتی می بینند که در حال شکست خوردن هستند تمام تقصیرها را به گردن روسا و فرماندهان خودمی اندازند و زمانی که می بینند همه سران شان فقط در پی فرصت هستند تا به چیزی فقط برای خودشان برسند دلسرد می شوند و یا همین سران اخوان المسلمين که همیشه برای مبارزه با اسرائیل از حماس مایه میگذارند و خیلی از موضع گيري های آنها هم به راحتی و با اندک رشوه ای تغيير می کند و به راحتی با غربی ها و سران مرتجع عرب به توافق می رسند باعث دلسرد شدن همین عناصر و افراد و تروریست هایی میشوند که خودشان را دستمایه روسای خود می بینند و با وعده و وعید به سوریه آورده شده اند.
و در آخر باید به گفت اینک در هیچ کجای سوریه جایی برای گروههای تکفیری و تندرو نیست حکومت بشار اسد پشتوانه مردمی گستردهای در سوریه دارد و همه مردم حتی کسانی که قبلا بشار اسد را قبول نداشتند از تصمیمات ملی و داخلی رئیس جمهور بشار اسد حمایت میکند که در راس آنها حمایت از محور مقاومت و حفظ روحیه مقاومت است چرا که افراد مخالف و تروریست ها به هر مکانی در سوریه پا گذاشته اند و آنجا را تصرف کرده اند چنان کشتار وحشیانه ای به همراه تصاویر دلخراش کشتارها و سر بریدن ها پخش کرده اند که حتی همان یاران اقلیت خود را هم از دست داده اند و مردم سوریه از هر قوم و نژادی به هیچ روی نمی خواهند دولت سوریه دست کسانی بیفتد که مردم را به خاطر اعتقاداتشان سر میبرند و این مسائل همه دست به هم داد تا جان کری بعد ار بازگشت از خاور میانه به امریکا به اوباما بگوید . مردم سوریه همچون مردم ایران به خوبی دشمن خود را شناخته اند و اراده مقاومت مردم ایران و مردم سوریه تجسم پیدا کرده است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
درصورت ناامنی واختلافات بیشترین نفع را مافیای مواد مخدر ومافیای قدرت بهره برداراند.
ازاین لحاظ حلقات تحت نام مشاوردراد وارارگ بادوستان قاچاق چیان مواد مخدر وبرادران طالبان ارگ نشین شان این کشیده گی هارابیشتر دامن میزنندتاازین اختلافات منافع مافیای خویش راتامین نماید.
امریکا هم ازلحاظ پایگاهی نفع خودرادراین کشوردارد چندان رسیده گی به این کشیده گی هارامیل نداردوازاکمال گروهی زیر نام طالب دیگر منافع شان تامین نمیشود حال میخواهد ازپروسه انتخابات ملی افغانستان برای ناامنی هاوبرهم زدن وحدت وامنیت افغانستان استفاده کند.
نظربنده درمورد حل این بنبست این است حکومت مشارکتی ،حکومت صددارتی بادرنظرداشت موافقه جانیبن میتواندگزینه برای حل این معضله باشد.
وسلام علیکم .............. هاشمی