به گزارش بولتن نیوز به نقل از بانی فیلم، ترديد
نيست كه سينماروهاي ما از سينما رويگردان شدهاند. البته حق هم با آنها بوده است.
نگاه كنيد به فيلمهايي كه طي سال پرده سينماهاي ما را انباشتهاند. فيلمهايي كه
اصلاً معلوم نيست به چه دليل و انگيزهاي ساخته شدهاند.
فيلمهايي كه حتي نتوانستهاند با مخاطب خود كمترين رابطهاي برقرار كنند. درست است كه ميتوان از طريق ساخت و عرضه فيلمهاي سالم و قصهگو و جذاب هم زمينه فكري بهتري به تماشاگر داد و هم او را كاملاً سرگرم كرد اما در عوض ديديم كه عامه در برابر فيلمهايي بيخاصيت و بدون موضوع و تكراري واكنش نشان دادند و به سينما نرفتند. گويي سازندگان ما اصلاً به اين انديشه نيستند كه بخواهند مطابق ذوق و سليقه اكثريت تماشاگران فيلم بسازند تنها ميخواهند فيلمي توليد كنند كه به قولي «فيلم خودشان» باشد (و البته در اين زمينه هم موفق نشدهاند.)
سال 91، سال خوبي براي سينماي ما نبود، مثل سالهاي پيش از اين ولي خب، ميتوان به برترينها- كه فكر نميكنيم چندتايي بيشتر باشد- و نااميدكنندهها- كه فكر ميكنيم بسيار باشد- اشارهاي داشته باشيم.
بهترينهاي 91
«من همسرش هستم»: اولين ساخته مصطفي شايسته ملودرامي جمع و جور، محكم و در چهارچوب فيلمهايي احساسي/ عاطفي است بيآنكه درون احساسات رقيقه (سانتي مانتاليزم) به غلتد.
«بيخود و بيجهت»: همچنان مهر عبدالرضا كاهاني را بر خود دارد با موضوعي تاريك در فضايي بسته كه شخصيتها را با تيزهوشي به هم متصل ميسازد و روحيه و عوالم دروني آنها را به خوبي ميكاود.
«زندگي خصوصي»: اگر شعارها را ناديده بگيريم، فيلم تند حسين فرحبخش،حرفهاي و سنجيده با قصهاي سر راست است و اين قصه را در پرداختي شكيل با ميزانسنهايي دقيق بازگو كرده است.
«پله آخر»: فيلم دوم علي مصفا (بعد از «سيماي زني در دور دست») گو اين كه موضوعي بغرنج و فلسفيوار دارد اما در فضايي ميان واقعيت/ توهم به درستي مسئله زيستن و نيستي را مطرح ميسازد.
«زندگي خصوصي آقا و خانم ميم»: روحاله حجازي با ديدي نو (همانند فيلم قبلياش «در ميان ابرها») به ماجراي كهنه خيانت پرداخته و به روشني روابط شخصيتها را پرورانده است.
نااميدكنندههاي 91
«بوسيدن روي ماه»: بر خلاف فيلم قبلي همايون اسعديان «طلا و مس» اين با او در ترسيم زندگيهايي دردآلود و تلخ ناكام مانده و فيلم بيش از حد كسل بار و ملالآور است و تماشايش تحمل زيادي ميطلبد.
«پذيرايي ساده»: نوع موضوع غير قابل باور و «سينما»يي كه ماني حقيقي گويا پايهگذار آن است و ظاهراً كشف كرده، جز حيرت و شگفتي باور نكردني، حس ديگري را در آدم به وجود نميآورد.
«خوابم ميآد»: مخلوطي از مضامين كمدي/جدي، اولين كار رضا عطاران را در مقام كارگرداني ناموفق نشان ميدهد. فيلمي گسسته، نامنسجم و دست و پا شكسته در بازگويي قصهاش است.
«يك عاشقانه ساده»: سامان مقدم در زمينهاي نامناسب و مغاير فيلمهاي حرفهاش («مكس» و «كافه ستاره») است و در حقيقت عاشقانهاي كه هيچ حسي از عشق ايجاد نميكند.
«دزدان خيابان جردن»: از نوع تلهفيلمهاي تلويزيوني و كمدي سطحي كه شوخيهايش كاملاًكهنه و دستمالي شده است و حتي كمدينهايش هم موفق نشدهاند لبخند بر لب تماشاگر بنشانند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com