کد خبر: ۱۲۲۴۸۷
تاریخ انتشار:
شناخت موتلفه از زبان هفته نامه آسمان!

پسران در اندیشه جای پدران

شناخت موتلفه این روزها کار آسانی نیست، چرا که روزی سخنان بزرگ این حزب – حبیب الله عسگر اولادی – در رد تندروی ها، مورد طعن و نقد شدید کیهان و ایران است و روز دیگر، سخن عضوی دیگر از این مجموعه چون جعفر شجونی درباره خرخره جویدن ها و کرکره پایین آوردن ها، تیتر نخست آنهاست.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از آسمان،شناخت موتلفه این روزها کار آسانی نیست، چرا که روزی سخنان بزرگ این حزب – حبیب الله عسگر اولادی – در رد تندروی ها، مورد طعن و نقد شدید کیهان و ایران است و روز دیگر، سخن عضوی دیگر از این مجموعه چون جعفر شجونی درباره خرخره جویدن ها و کرکره پایین آوردن ها، تیتر نخست آنهاست. اما شناخت موتلفه این روزها با پافشاری حبیب الله عسگر اولادی مبنی بر فاتن نبودن و مفتون بودن میرحسین موسوی و مهدی کروبی سخت تر از قبل شده است. این حرف های پیر موتلفه نه تنها بر مذاق نو اصولگرایان خوش نیامد و تعجب راست های سیاسی را بر انگیخت که کار را به درون موتلفه هم کشانید تا عده ای از چهره های سرشناس موتلفه از خروج و مرخصی یک ساله «حاج حبیب» از حزب سخن بگویند و عده ای دیگر او را شاغول این حزب بخوانند. حال موتلفه کجای این دو سر ایستاده را، خیلی ها نمی دانند، در پاسخ به این پرسش است که ابتدا باید بدانیم موتلفه امروز، چه گام هایی را برداشته و چه تحولاتی را پشت سر نهاده تا به امروز رسیده است. با پیروزی اصولگرایان در انتخابات متعدد چند سال اخیر به نظر می رسد دوران برخی تناقضات نیز در موتلفه آغاز می شود. موتلفه ای که تا پیش از این تکلیف خود را در نقد دولت اصلاحات و مجلس ششم می دید با دور شدن از الزامات کار حزبی و حل شدن در تصمیمات سایر گروه ها و احزاب به یکباره دچار سردرگمی مواضع شد که برخی این را محصول دسته بندی های موجود در موتلفه اسلامی و محصول این خط کشی نامیری می دانند. انتخابات ریاست جمهوری سال 84 را ما باید سال تناقضات موتلفه دانست. جایی که عسگر اولادی و بادامچیان بارها تلاش نمودند تا محمود احمدی نژاد و محسن رضایی را متقاعد سازند که به نفع علی لاریجانی کنار رود اما این اتفاق رخ نداد تا علی لاریجانی محصول هم اندیشی های شبانه روزی راست های سنتی ایران شود. اگرچه با ورود آیت الله هاشمی رفسنجانی معادلات آیات جامعتین و حبیب الله عسگر اولادی بر هم ریخت و موتلفه ای با سابقه بر خلاف موتلفه ای هایی که پس از انحلال حزب جمهوری و فعالیت مجدد موتلفه در سال 68 به این حزب پیوسته بودند در پاسخ به این سوال که به چه کسی رای می دهید بدون درنگ پاسخ می دادند: «آیت الله هاشمی رفسنجانی» همین مساله سرآغاز دو دستگی های دورنی موتلفه شد. قدیمی ها طرفدار هاشمی بودند و جوان ها، احمدی نژاد. در همین ایام بود که جوانان موتلفه بیش از آنکه هفته نامه شما ارگان رسمی موتلفه را ورق بزنند و راهکارها و سیاست هایشان را سرمشق کنند روزنامه کیهان و سر مقاله های حسین شریعتمداری بر ایشان فصل الخطاب بود. شاید از همین رو بود که محمد احمدی نژاد برای تشکیل کابینه از موتلفه نظری نخواست و اعضای این حزب را هم به کابینه راه نداد؛ اتفاقی که در دوره اصلاحات هم نیفتاد و موتلفه به رئیس آن دولت مشورت می داد.

یوم الفصل یا یوم الفسخ

موتلفه چهار سال اول دولت داری محمود احمدی نژاد را تحمل حامیانه داشت تا آنکه موعد انتخابات ریاست جمهوری دهم رسید. این انتخابات تنها انتخاباتی بود که، به رغم تکذیب کاندیدا، موتلفه به همراه سایر گروه های اصولگرا اصرار داشت احمدی نژاد کاندیدای آنهاست. این اصرار البته با اکراه نیز همراه بود چرا که گردانندگان این حزب با حرف و حدیث فراوان به این جمع بندی رسیده بودند.

به رغم شمشیر کشی های احمدی نژاد برای موتلفه ای ها همچنان برخی از اعضای شورای مرکزی این حزب مانند جعفر شجونی، فاطمه رهبر، لاله افتخاری، مهدی اسلامی، کاظم انبارلویی، حمید رضا ترقی از بزرگان حزبی خود آنگاه که قصد دیدار با هاشمی رفسنجانی را داشتند انتقاد کردند و این سوال را با صدای بلند پرسیدند که میان هاشمی و موتلفه چه وصلتی و وصالی است؟ اینچنین بود که حبیب الله عسگر اولادی، اسدالله بادامچیان، مصطفی میرمسلم، ابوالفضل توکلی بینا، حسن غفوری فرد، محمد نبی حبیبی و محمد علی امانی راهی کاخ مرمر شدند تا به مناسبت سالروز شهدای 26 خرداد با هاشمی رفسنجانی که برای ترور حسنعلی منصور اسلحه در اختیار اینان گذاشته بود، تشکر کنند اما جوان ترهای موتلفه، بزرگشان را همراهی نکردند. این عدم تبعیت جوانان موتلفه از بزرگان اما ادامه دار بود. اینان از آن روزی که علی اکبر ناطق نوری به درخواست حبیب الله عگسر اولادی برای موعظه موتلفه ای ها پا به جمع آنان گذارد و از ضرورت پوست اندازی موتلفه سخن گفت در صدد اشغال جای پدران خود و نقش آفرینی بیشتر در موتلفه بودند. جمعی از اینان دو ماه پیش نیت کرده بودند تا قبای دبیر کلی این حزب را از تن محمد نبی حبیبی بیرون آورند و بر تن حمید رضا ترقی کنند. انتشار خبر به تعویق افتادن معرفی دبیر کل جدید موتلفه نشان از دو گرایش متفاوت درون این حزب اصیل راست کلاسیک داشت؛ رودرویی جوانان با پیران موتلفه. اگر چه در نهایت تدابیر بزرگان این حزب و توجه محمد نبی حبیبی به شرایط حزب موتلفه و به تبع آن جناح راست سنتی باعث شد تا شهردار سال های دور تهران دبیر کل موتلفه باقی بماند و جوانانی که به دنبال کاهش قدرت حبیب الله عسگر اولادی، اسدالله بادامچیان و محمد نبی حبیبی بودند شکست را تجربه کنند اما به نظر می رسد این اقدام آنان بدون واکنش پیر موتلفه نخواهد بود و حبیب الله عسگر اولادی با اظهارات اخیر خود به دنبال پوسته شکنی واقعی درون موتلفه است. اصرار عسگر اولادی مبنی بر اینکه میرحسین موسوی و مهدی کروبی فاتن نیستند و خود فتنه زده اند در حالی که از سوی او بیان می شود که نه تنها برخی از جوانان موتلفه با او همراهی نکردند که دیگر اصولگرایان هم بر او تاختند.

قطب نمای موتلفه و پوست شکنی واقعی

اما به نظر می رسد حبیب الله عسگر اولادی به عنوان قطب نمای موتلفه و راست سنتی خوب می داند که چه می گوید و خوب می داند که چه باید بکند. در این میان انجام تکلیف برایش بیش از همه مهم است. انجام تکلیفی که باعث شده تا موتلفه پس از 16 سال از محاق بیرون بیاید. اظهارات اخیر حبیب الله عسگر اولادی پوسته سفت و سخت محافظه کاری موجود بر روح و روان موتلفه و جناح راست را برای شکستن مورد هدف قرار گرفته است. مساله ای که با مخالفت برخی از هم حزبی هایش مواجه شده است.

احتمال حذف منتقدان طیف اصیل موتلفه

برخی از افراد این حزب مانند حبیبی و غفوری فرد و اسدالله بادامچیان بر مواضع حبیب الله عسگر اولادی صحه گذاشتند و در کنار طیف ذکر شده با این مشخصات، دیدگاه های دیگری نیز در برخی رسانه ها از طرف شخصیت های این حزب منتشر می شود که در تباین و تضاد کامل با دیدگاه السابقون موتلفه است. افرادی چون شیخ جعفر شجونی (عضو شورای مرکزی حزب)، کاظم انبارلویی (رئیس مرکز سیاسی حزب و سردبیر روزنامه رسالت)، فاطمه رهبر (عضو شورای مرکزی حزب) را باید از جمله این افراد دانست. اینان که بعدها و به مرور و در شرایطی به حزب پیوسته اند با مواضع متضاد با طیف اول و گاهی حتی تناقض در مواضع خود شرایطی را موجب شده اند که این روزها همان جمله عنوان شده در ابتدا را در ذهن ها تصویر می کنند. اینکه؛ شناخت موتلفه این روزها آسان نیست. اگر چه کاظم انبارلویی در یک سال گذشته روز به روز به طیف عسگر اولادی و بادامچیان نزدیک تر شده است و دیگر در طیف  جوانان تندروی موتلفه محسوب نمی شود. اما شیخ جعفر شجونی و فاطمه رهبر همچنان مواضعی ضدالسابقون این حزب را دارند و شاید پوسته شکنی موتلفه در نهایت با حذف این افراد از موتلفه و خروج موتلفه از محاق در فضای سیاسی ایران باشد. برخی از ناظران بیرونی این حزب انتشار مواضع کاملا متضاد از طرف اعضای حزب را موجب خنثی شدن این حزب در کشور می دانند چرا که هر گاه افراد اصیل و متعادل این حزب با موضع گیری های خود موتلفه را در کانون توجهات قرار می دهند طیف با تاخیر پیوسته به موتلفه با مواضع معکوس اثر سخنان قبلی را خنثی می کنند. از طرفی جریان دیگری درون این حزب در حال شکل گیری است جوانان راه یافته به شورای مرکزی یا سمت های حزبی در این تشکل غالبا با نگاهی نزدیک به طیف اصیل و معتدل به مسائل نگاه می کنند. افرادی چون مهدی اسلامی،ل مهدی صولی، مهدی جولای، سید حامد حسینی و برخی دیگر را می توان از جوانان حزب دانست که بیشتر متاثر از اندیشه ها و منش عسگر اولادی هستند. تلاش این طیف در متعادل کردن فضای احزاب به دیدار چندین باره جوانان با نگاه های مختلف به حبیب الله عسگر اولادی و سایر دیدارها در سطوح مختلف شده است.

آینده موتلفه

با این توصیف و صف بندی های نه چندان پنهان در این شکل باسابقه برخی معتقدند که انشعاب در موتلفه امر غریبی نیست چرا که حزب موتلفه مجبور است یا به وضع موجود راضی باشد و از سابقه و تقش تأثیرگذار خود در عرصه های مختلف چشم پوشی کند که این امر را باید مرگ تدریجی از ترس انشعاب دانست یا اینکه با پذیرش این تناقضات، مشی اعتدالی خود را در پیش بگیرد و از دیدگاه های غیر معتدل بخواهد با سایر افراد همسو باشند یا حزب یا تشکل دیگری را پایه گذاری کنند. حتی برخی درخواست مرخصی عسگر اولادی از این حزب را برای پافشاری بر مواضع اخیر خود نشانه های انشعاب در موتلفه دانتستند اما مجموعه سوابق سران موتلفه نشان می دهد که اگر بنای خروج فردی یا افرادی از موتلفه باشد یقینا این حبیب الله عسگر اولادی نیست که از حزب جدا می شود که موتلفه اسلامی فرزند عسگر اولادی است. حبیب الله عسگر اولادی در پنجاه سالگی موتلفه راهی را نشانه گرفته است که دیگر محافظه کاران هرگز جرات انتخاب این را نداشته و ندارند و او خوب به این وضعیت آگاه است. فرزند پیر موتلفه خوب می داند که با پوسته شکنی محافظه کارانه می توان تولدی جدید را نه تنها برای موتلفه که برای اصولگرایان سنتی به ارمغان آورد. اما باید منتظر ماند و دید آیا عسگر اولادی با صداقت و سیاست، فرصت لازم را برای شکستن پوسته سفت و سخت محافه کاری موتلفه و جناح راست خواهد داشت؟ اما هر چه هست «حاج آقا حبیب»موتلفه این روزها توانسته به تنهایی حیثیتی دوباره برای جناح راست به ارمغان بیاورد و این چیزی نیست جز تولد دوباره موتلفه در پنجاه سالگی.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین