گروه فرهنگی- سیدمجتبی نعیمی: مصرفگرایی، از جمله مشکلات موجود در سبک زندگی فعلی ما محسوب میشود. با توجه به مشاهدات عینی و میدانی فراوانی که شاید خودتان هم تجربهی آنرا داشته باشید، متوجه میشویم که "حسادت" یکی دیگر از عوامل فردی و روانی دخیل در مصرفگراییست.
در روانشناسی، تعریف مشخصی از حسادت وجود ندارد اما آنچه که در ذهنیت عموم ما از این روحیه وجود دارد این است که حسادت به معنی آرزو کردن زوال نعمت از کسی است که آن را به دست آورده است. شخص حسود کسی است که از وجود نعمت، شادکامی، موفقیت و پیشرفت دیگران در حیطههای مالی، تحصیلی و شغلی، مورد توجه واقع شدن دیگران توسط فرد یا افراد دیگر و مطرح شدن سایرین در حیطههای مختلف اجتماع ناراضیست و دوست ندارد که ديگری از نعمت يا آسايش برخوردار باشد.
حسادت در نهايت تبديل به ناتوانی و احساس کمبود در شخص حسود شده و او را دچار حقارت میکند. این حقارت، تبدیل به موتور محرک فرد حسود شده و او را به عکسالعمل وادار میسازد. در نتیجه، وجود این روحیه به دو شکل رفتاری متجلی میشود: یا نفی و حذف عوامل برتری دیگران، و یا تلاش برای ارتقا در حوزههای مختلف به منظور احاطهیافتن بر نقاط قوت سایرین.
شاید از خودتان بپرسید که حسادت، چگونه به ایجاد و رواج مصرفگرایی منجر میشود؟ قبل از اینکه به این سوال پاسخ دهیم ذکر این نکته ضروریست که لزوماً همهی دلایل مصرفگرایی به حسادت منحصر نمیشود و همچنین لزوماً حسادت، خودش را در مصرفگرایی متجلی نمیسازد. بلکه به قول منطقیّون، بین این دو رابطهی همپوشانی عموم و خصوص من وجه وجود دارد.
همانگونه که در تعریف حسادت گفتیم، بروز نهایی این حس در فرد حسود به شکل حقارت است و این حقارت باعث میشود که فرد، یا بنای دیگران را خراب کند و یا اینکه دست به ساخت بنایی بزند که ظاهراً بهتر از بنای دیگران است. میگوییم ظاهراً، چون در خروجیهای مبتنی بر حسادت، آنچه مهم است سرعت در تولید و کمی بودن آن است و اصلاً کیفیت کار مهم نیست. تنها باید عملی انجام شود که در لحظه، فرد حسود را از نظر روانی ارضا کند.
(از همین قاعده میتوان برای تفسیر رفتارهای بعضی مدیران و حتی سیاستگذاریهای کلان استفاده کرد. مثلاً برویم آسمانخراش بسازیم، چون دیگران دارند و نبودش در مملکت تحت مدیریت ما، باعث حقارت بینالمللی ما شده است. پس سریعاً این پروژهی چند میلیاردی بدون توجه به لزوم وجود آن کلید میخورد و مابقی داستان.)
از آنجایی که حسادت، با خود نوعی ترس را همراه دارد (همانطور که در تعریف آمد) اگر فرد حسود توانایی داشته باشد، سعی میکند تا حد امکان، حس حقارت خود را با کسب یا ساخت چیز بهتر جبران کند و کمتر دیده شده که فرد، شخصاً تصمیم میگیرد تا داشتههای دیگران را خراب کند. این تلاش برای کسب یا ساخت چیز بهتر نسبت به سایرین برای جبران حس حقارت و حسادت همان چیزیست که خود را در مصرفگرایی نشان میدهد.
مثلاً پسر 18 سالهای را تصور کنید که صمیمیترین دوستش، از نظر مالی در سطح بالاتری از او قرار دارد. در نتیجه، دوست این پسر از نظر نوع خوراک، پوشاک، رفت و آمد، سرگرمیها، ابزارهای ارتباطی و غیره، نسبت به او مرفهتر زندگی میکند. طبیعتاً این پسر 18 ساله از آنجا که داراییهای دوستش را ندارد، در وجود خودش احساس حقارت کرده و به دوستش حسودی میکند و همواره منتظر فرصتیست تا خودش را همپای او نشان دهد.
به همین دلیل، با وجود اینکه مثلاً تلفن همراه خوب و کار راه اندازی دارد، برای اینکه بتواند جلوی دوستش دربیاید، تلفنی میخرد که حداقل هم سطح تلفن دوستش باشد. یعنی کالایی خریده که نیاز منطقی به آن وجود نداشته و تنها برای ارضای یک حس ناهنجار طلبیده شده است. به این ترتیب، ما شاهد یک واحد رفتار مصرفگرایانه خواهیم بود.
اما این تنها یک مثال کوچک بود. برای درک گستردگی دامنهی عمل حسادت، باید آنرا ضرب در تعداد قابل توجهی از مردم جامعه کرد که به دفعات تحت تأثیر این احساس قرار میگیرند. شاید خود من و شما یا اطرافیانمان هم تا به الان چندین بار به خاطر ارضای این حس، دست به مصرف کالاهایی زدهایم که منطقاً به وجود آنها نیازی نبود. ولی این رفتار را انجام دادهایم و با انباشت تعداد انجام این عمل، به ایجاد و رواج مصرفگرایی دامن زدهایم.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com