کد خبر: ۱۱۳۳۲۳
تاریخ انتشار:
بررسی مطالبات رهبر انقلاب (7)/مورد مطالعاتی «مصرف‌گرایی»

تجویز مدرنیته: مصرف بیشتر به مثابه پیشرفته‌تر بودن

در این سبک زندگی، شما زندگی می‌کنی که توانایی خرید این کالاها را کسب کرده و مصرف بیشتری داشته باشی. تا چه شود؟ تا طبق این دیدگاه، انسان پیشرفته‌تر، توسعه یافته‌تر، کمال یافته‌تر و در یک کلام، انسان بهتری باشی. حال اگر این نظریه...
بولتن نيوز- سیدمجتبی نعیمی: فردی را تصور کنید که مومن به دینی است و می‌کوشد تا هر چه کاملتر، طبق دینش زندگی کند. فرد دیگری را در نظر آورید که شدیداً در نظام بروکراسی حاکم بر محیط کارش، دچار ازخودبیگانگی شده و تلاش می‌کند تا حد امکان، بیشترین رضایت را از سوی مدیران جلب کند. نظری بیاندازید بر کوشش انسانی که در جهت بالابردن درآمدش، از هیچ کاری دریغ نمی‌ورزد تا بتواند به وسیلۀ آن، معاش زندگی‌اش را از آنچه که هست بهتر کند. یا دانش آموزی که از شب و روزش و از راحتیش می‌زند تا نمراتش آنی شود که موجب تحسین اولیای مدرسه و خانواده‌اش گردد.

این نمونه‌ها، بیان‌کنندۀ آن مطلب است که انسان‌ها همواره به دنبال بهترشدن هستند. انسان به‌ماهو انسان، موجودی است که همیشه تلاش می‌کند تا مسیر «از آنچه که هست به آنچه که باید باشد» را طی کند. شاید این موضوع در بعضی موارد انگیزه، عامل یا نیت اصلی انسان برای انجام عملش نباشد، ولی همیشه می‌توان ردپای آن را در پس انجام خیلی از کارها دید. علتش هرچه که باشد، تاریخ گواه این است که انسان همواره کوشیده بهترین شود.

هرچند چنین ادعا شد که اغلب انسان‌ها در تلاش برای بهتر بودن با هم مشترک‌اند، اما در مفهوم و نوع تلقی‌شان از کمال‌یافتگی با هم تفاوت دارند و این، همان نقطه‌ایست که مسیر انسان‌ها را از همدیگر جدا می‌کند. به عبارت دیگر، معیارهای کمال‌یافتگی و بهتر بودن در هر دوره‌ای و در هر سرزمینی متفاوت است و گاه، در مقطعی از تاریخ، چند الگو برای این منظور وجود دارد و این‌ الگوها سعی می‌کنند تا چگونگی برآورده کردن نیاز فطری انسان را در قالب مفهومی خاص متجلی سازند. انسان‌ها نیز در صددند که خود را به معیارهای این مفاهیم نزدیک کنند تا کمال‌یافته‌تر و بهتر باشند.




به عبارت اصلی، چیزی که سبب اختلاف انسان‌ها در نوع تلقی‌‌شان نسبت به ایده‌آل‌شان می‌شود، منظری است که از آن به این نقطه می‌نگرند. منظری که گاه، کمال‌یافتگی را در تلاش برای کسب توشه‌ی اخروی معرفی می‌کند (مانند اسلام) و گاه بهتر بودن را در مصرف بیشتر می‌داند (مانند فرهنگ مدرن غربی).در نتیجه، برای بررسی مفاهیم مختلف از ایده‌آل انسان، باید به بررسی منظری پرداخت که از آن، به این مقوله می‌نگرند.

مدرنیته، مبنای نظری توسعه
هستی‌شناسی مدرنیته، انسان‌گرایانه و سکولاریستی است. تمام جهان و طبیعت باید تحت سیطرۀ انسان قرار گیرند. وجود هر «دیگری»، خواه طبیعت، خواه متافیزیک منوط به وجود انسان است. دیگر نقطۀ ارشمیدسی در بیرون از کیهان وجود نداشت، «انسان ملک همه چیز شد» و در تعبیر دکارتی «من می‌اندیشم پس هستم». انسان مدرن همچنان که نیچه می‌گوید در دوران «خدا مرده است» زندگی می‌کند، ولی به نظر خود نیچه، این انسان‌ها بوده اند که خدا را کشته‌اند.انسان مدرن، برخلاف انسان قرون وسطایی، انسانی با تکلیف تعیین‌شدۀ الهی نبود. انسان مدرن تابع هیچ چیز نیست، انسان مدرن حداکثر تابع قراردادهایی است که انسان‌ها بین خودشان وضع می‌کنند. (گذار از مدرنیته – شاهرخ حقیقی –ص 20 تا 27–انتشارات آگاه)

مفهوم توسعه
توسعه با مفهوم رایج آن به بعد از جنگ جهانى دوم برمى‏‌گردد و مقوله‌‏اى است كه بیش از پنجاه سال از عمر آن نمى‌‏گذرد.در این دوره، توسعه اساساً فرایندى ساختارى با غلبۀ عوامل اقتصادى در نظر گرفته مى‏‌شد. اگر به نظریه‏‌هاى مهم توسعه، حتى گرایش‏هاى انتقادى آنها، مانند نظریۀ وابستگى و نظام جهانى توجه كنیم، مى‏‌بینیم كه "توسعه نوعى تولید و تبادل اقتصادى تصور مى‏‌شود" كه پذیرش آن اجتناب‏‌ناپذیر است. در مجموع، توسعه در دهه‏هاى 1950 و 196، تقریباً همیشه به عنوان پدیدۀ اقتصادى ملاحظه شده است.

در آغاز دهۀ 1970 كه دومین دهۀ توسعه بود، همواره تأكید مى‌‏شد كه باید از اقدامات و شاخص‏هاى مادىِ معطوف به رشد اقتصادى فراتر رفت. در این دهه، تلاش مى‌‏شد جوانب اجتماعى و فرهنگى توسعه نیز به جنبۀ اقتصادى آن افزوده شوند. بر این اساس، مفاهیم جدیدى مانند توسعۀ انسان‏ها، سرمایۀ انسانى، «سرمایۀ اجتماعى»، سرمایۀ فرهنگى و ... مطرح مى‌‏شوند كه نشان‏‌دهندۀ رو آوردن به جوانب فرهنگى و اجتماعى توسعه است.

در پایان قرن بیستم، علاقه به فرهنگ و مباحث فرهنگى به بهاى انتقاد از منطق اقتصادى توسعه افزایش یافته است. بر این اساس، مهم‏ترین انتقادات بر جامعۀ سرمایه‏‌دارى و مدرنیته از منظر فرهنگ صورت گرفته است. در ادامۀ این روند است که امروزه سعی می‌شود توسعه در قالب توسعۀ پایدار معنا یابد: توسعه پایدار در حقیقت ایجاد تعادل میان توسعه و محیط زیست است. در حقیقت، توسعۀ پایدار تنها بر جنبۀ زیست محیطی تمرکز ندارد بلکه به جنبۀ اجتماعی و اقتصادی آن هم توجه می‌کند. (بررسی نسبت اقتصاد و فرهنگ در دیدگاه‌های توسعه – موسی عنبری – باشگاه اندیشه)

اما با وجود تغییرات مختلف در نظریه‌های توسعه، آنچه امروزه در ذهن عموم مردم جهان قرار دارد – و با توجه به واقعیت‌های موجود باید بر روی آن مهر تأیید زد –این است که همچنان، توسعه‌ی مبتنی بر مدرنیته‌ی غربی، یک نظریه‌‌ی مادی‌گرایانه است. نظریه‌ای که راه گریزی جز تمرکز بر موضوعات دنیایی ندارد زیرا در غیر این صورت، پا بر روی مبنای خود که همانا هستی‌شناسی مدرنیته است می‌گذارد. در نتیجه، وقتی یک دیدگاه، فرد انسانی را اصالت بخشیده و در گام بعد، تنها به حوزه‌ی مادیات وی توجه می‌کند، طبیعی‌ست که لذت بیشتر، تنها هدف قابل ترسیم برای آن نظریه می‌شود.

لذت بیشتری که برابری می‌کند با مصرف هر چه بیشتر انواع تولیدات مادی کارخانه‌ها. در این سبک زندگی، شما زندگی می‌کنی که توانایی خرید این کالاها را کسب کرده و مصرف بیشتری داشته باشی. تا چه شود؟ تا طبق این دیدگاه، انسان پیشرفته‌تر، توسعه یافته‌تر، کمال یافته‌تر و در یک کلام، انسان بهتری باشی. حال اگر این نظریه، تبدیل به سبک زندگی بخش قابل توجهی از جمعیت یک سرزمین شد، بزرگترین اتفاقی که می‌افتد این است که آن جامعه، دچار بیماری مصرف‌گرایی می‌شود. آیا رسانه‌های ما، فرهنگ اقتصادی ما، دانشگاه‌های ما و سایر نهادهایی که منتقل کننده‌ی معیارهای مصرف در جامعه هستند، تجویزی غیر از تجویز مدرنیته دارند؟ تجویزی که در آن، مصرف بیشتر به مثابه بهتر بودن است.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین