بولتن نيوز- سیدمجتبی نعیمی: چند هفتهايست که غروبهای جمعههایمان زیباتر شده است، آنهم با یک کار زیبا. مستندی در مورد"شهید باقری" به نام «آخرین روزهای زمستان» به کارگردانی "محمدحسین مهدویان". بعد از دیدن کارهای ضعیفی که در این حوزه انجام شده بود، حقیقتاً این مستند چند قسمتی، یک اتفاق خوب محسوب میشود و یک پلهی پرش. یک اوج گیری دوباره برای هنری که پرنفوذترین و موثرترین رسانهی عصر ما محسوب میشود. لازم است این کار کمی کالبدشکافی شود تا ببینیم چه عناصری باعث شده تا «آخرین روزهای زمستان» اوضاع مستند دفاع مقدس را از خزان خارج کرده و به بهاری دوباره پیوند بزند.
اولین چیزی که در این مستند جلب توجه میکند، فراوانی جزئیات مورد نیاز این کار – چه در بخش نمایشی و چه در بخش مستند – است. معلوم است نویسنده، کارگردان و کلیهی آنهایی که در تهیهی این مجموعه نقش داشتند، دوست داشته و تلاش کردهاند که تا حد امکان به ظرایف مختلف کار توجه کنند و با کلی گویی، سر و ته داستان را هم نیاورند. امری که نمونهی عالی آن را در سریال «وضعیت سفید» شاهد بودیم.
نوع لباس، آرایش و کیفیت ظاهری افراد، نوع چیدمان دکور و وسائلی که در آن به کار گرفته شده، جزئیات صحنههای جنگ و سایر مثالهایی از این دست، موید جزئیات فکر شده و قابل توجهیست که در این مستند رعایت شده و این قضیه، ما را به یک امر مهمتری رهنمود میکند که آن همان تحقیق پیش از تولید است. متأسفانه در اکثر کارهای سینمایی و تلویزیونی ما، فقدان تحقیق پیش از تولید احساس میشود. در نتیجه بعضاً شاهد آثاری هستیم که فقط پول خرج آنها شده اما بعضی وقتها در اساسیترین مسائل دچار اشتباه فاحش میشوند. ولی به نظر میرسد در مستند آخرین روزهای زمستان، تحقیق پیش از تولید، به خوبی انجام شده که در تکتک صحنهها میتوان آنرا لمس کرد.
موضوع دومی که باید به آن اشاره کرد رویکرد تاریخمحور این اثر مستند به جای رویکرد خاطرهمحور است که در عموم آثار میبینیم. قضیه از این قرار است که در خیلی از مستندها و حتی در خیلی از آثار مربوط به دفاع مقدس (مثل کتابهای خاطرهای و جشنوارههای شبی با دفاع مقدس و از این دست)، به جای اینکه مخاطب در روند یک تاریخ مشخص قرار بگیرد، با یک مشت خاطره روبهرو میشود. یعنی به جای اینکه من بیننده بفهمم آدمهای اسم برده شده از کجا آمده، چه بلاهایی بر سرشان نازل شده و چه عاقبتی پیدا کردهاند و حوادث تاریخی از چه مسائلی نشأت گرفته و چگونه تمام شدهاند، تنها چند خاطرهی بی سر و ته و گنگ تحویل ما میدهند که نه قابل تحلیل هستند و نه قابل الگوبرداری. (برای نمونه نگاه کنید که به فیلم مستند "مُلف گند" که هرچند از نظر تکنیک چیزی جدید و اثری جسورانه است، اما به هیچ وجه رویکرد تاریخی ندارد. چون راوی پرانرژی این اثر، تنها چند خاطرهی پراکنده برایتان تعریف میکند که هیچ رابطهی معنا داری بین آنها وجود ندارد.)
هرچند منتقد معروف و سختگیر سینمای ایران یعنی آقای مسعود فراستی، در نقدی که به این مجموعه داشتند، عدم ارتباط بعضی حوادث را متذکر شدهاند و همچنان، روند مطلوب بیرون آمدن شخصیتهای فیلم را ناقص توصیف کردهاند اما وقتی این کار را با خیلی از آثار کسل کنندهی این چنینی مقایسه میکنیم، میبینیم که مستند ساخته شده توسط محمدحسین مهدویان، در این زمینه یک سر و گردن از آنها بالاتر ایستاده و حداقل تلاش کرده تا تاریخ جنگ را – آنجایی که به شهید باقری مربوط است - برایمانبیان کند. هرچند ممکن است در انجام این کار ایراداتی نیز وجود داشته باشد.
موضوع سوم قابل بحث در مورد این اثر مستند، دور شدن کار از کلیشههای رایج است. یادم میآید وقتی دوستان فیلمی را به دستم میدادند و میگفتند که مستندی در مورد دفاع مقدس است، و یا بعضی روزها پای کارهای ساخته شدهی تلویزیونی مینشستیم، از قبل حدس میزدیم که قرار است چه ببینیم. گویی همهی این فیلمها از یک کارخانهی سری دوزی شده درآمدهاند. روایتهای مشابه، حوادث تکراری، آدمهایی که فقط اسمشان عوض شده اما رسمشان یک چیز من درآوردی ثابت است. اما مستند مربوط به شهید باقری، تلاش کرده که از کلیشهها دور شود.
یکی از نمونههای دور شدن آخرین روزهای زمستان از کلیشههای رایج، عدم گرایش آن به اسطورهسازی و غیر زمینی ساختن شخصیتهاست. کاری که البته از آن طرف بوم نمیافتد و شخصیتهایش را به دام لودگی نمیاندازد. این مسئله برای همهی کسانی که چندتا فیلم و مستند در خصوص دفاع مقدس دیدهاند، قابل درک است. عموم فیلمهای ما، یا شهدا و بچههای جنگ را به طور مادرزاد قدیس معرفی میکنند و یا اینکه همگان را چاله میدانی نشان میدهند. اصل مشکل هم به خاطر این است که عموم فیلم سازان این حوزه، تلاشی برای "شخصیت سازی" نکرده و تنها "تیپ"ی از رزمندگان را جلوی دوربین میآورند. اما مستند ساخته شده توسط محمدحسین مهدویان از شهید باقری اسطوره خيالي نساخت. همانقدر که او را از نظر جسمی ضعیف معرفی میکند و بعضی جاها، تحت تأثیر دیگران، همانقدر هم میزان رشد او را از یک خبرنگار به یک فرمانده جنگ به خوبی نشان میدهد. روندی که قابل الگوبرداریست و میشود آنرا تحلیل کرد.
هرچند سخن گفتن در حوزهی غیر تخصصی کار درستی نیست، اما در حد یک بینندهی عادی میتوان از کیفیت ساخت این اثر نیز تجلیل کرد. ساخت فیلم جوری نیست که شما را خسته کند و به قول استادان این هنر، کششی در فیلم وجود دارد که باعث میشود در طول زمان پخش مستند آخرین روزهای زمستان، چشمتان را از روی صفحه برندارید. ترکیب بخشهای نمایشی که توسط عوامل تولید، ساخته شدهاند با بخشهای مستند، کمک چشمگیری به دلنشین شدن آن میکند. کاری که انجام آن جسارت ویژهای میخواست چون امکان داشت یکی از دو بخش نمایشی یا مستند، قویتر از دیگری دربیاید و در این صورت، فیلم چندپاره میشد.
و صد البته همهی نقاط قوت بالا را باید در قالب این پسزمینه نگاه کرد که اثر فوق را نه یک کارگردان با تجربه و قدیمی، که یک هنرمند جوان ساخته است. محمدحسین مهدویان نه از سن بالایی برخوردار است و نه آثار ویژهای ساخته است. اما تنها با اعتماد مدیران سیما به وی و همکاری با او شاهد این هستیم که اثری به این خوبی ساخته میشود. در حالی که به طور موازی، هستند کارگردانان و تهیهکنندگانی که سالها در این عرصه حضور داشته و فقط به خاطر اینکه "بلدِ راه شدهاند" کلی بودجه از بیتالمال و وقت از مردم میگیرند، اما یک دهم این مستند خروجی ندارند.
در اینجا لازم است به این مسئله گریزی بزنیم و آن اینکه چه بسا جوانان حزباللهی و کار بلدی که متأسفانه از دید مدیران هنری و فرهنگی ما دور ماندهاند و از سوی دیگر، خودشان نیز امکان و توانای تولید آثار بزرگ را ندارند. با توجه به برنامههایی که از رسانهی ملی پخش میشود و وجود جوانانی کهمورد غفلت صاحبان رسانههای بزرگ قرار گرفتهاند، لازم به نظر میرسد تا فکری به حال جذب چنین افرادی کرد تا همانطور که دفاع مقدس را جوانان دیروز با پیروزی خاتمه دادند، در جنگ فرهنگی فعلی، جوانان دارای پتانسیل ورود پیدا کنند و شاهد دهها و صدها اثر قویتر از مستند آخرین روزهای زمستان باشیم.
البته نمیتوان این اثر را خالی از ایراد دانست و همانطور که به یکی از نقدهای مسعود فراستی اشاره کردیم، باید به نقدهای دیگر وی هم اشاره کنیم. همان گونه که این منتقد سینما اشاره کرده، شخصیتسازی این اثر جای کار بیشتری دارد و میشد شهید باقری ملموس تری را به مخاطب نشان داد و وجه مدل شدن آنرا پررنگتر کرد. همچنین انتقاد به محتوا و طرز خواندن نریشنهایی که توسط محمد آوینی خوانده میشود نیز جای تأمل دارد. حقیقتاً بعضی از جاهای اثر، به علت یک نواختی صدای محمد آوینی، کار به سمت "دیازپام شدن" سوق پیدا میکند. و دیگر نقد استاد فراستی هم که به علت تخصص ایشان ما فرض را بر صحت این نقد میگذاریم، به نوع عملکرد دوربین برمیگردد که بعضی جاها، رفتارهای بیمعنیای دارد. اما با وجود همهی این انتقادها، باز هم باید گفت که این اثر در مقایسه با خیلی از آثار دیگر، یک سر و گردن بالاتر میایستد.
اما در انتها، این سوال ذهن ما را به خود مشغول میکند که وقتی میشود به موضوع دفاع مقدس از دریچهی مستند نگاه کرد و این روش فیلمسازی را –که در همه جای جهان، از رونق فراوان و تأثیرگذاری ویژهای برخوردار است – در پیش گرفت، چرا باید آنرا به سبک داستانی منحصر کرد؟ بالاخره باید پذیرفت که ساخت فیلم و سریالی با موضوع دفاع مقدس نیازمند کاری بیش از سایر موضوعات است و نباید در پی تولید آثار داستانی ضعیف در این زمینه بود. در حالی که مستندسازی دفاع مقدس میتواند ما را از برخی از این مشکلات – مشکلاتی که در جزئیات نمایش وجود دارد و در بالا توضیح دادیم – رها کند.
البته این حرف به معنی نفی رویکرد داستانی به موضوع دفاع مقدس نیست، بلکه مراد این است که ظرفیت ویژهای در پرداختن به برنامههای ارزشی در روش مستندسازی وجود دارد که تا به حال مورد عنایت قرار نگرفته است. از طرف دیگر، بعضی کارهایی که مستند توانایی انجام آنرا دارد، اصلاً در دایرهی اختیارات داستان و نمایش نیست و این روشها، بیشتر به موضوع دفاع مقدس ضرر میزنند. در هر ورت امیدواریم که مستندسازی دفاع مقدس، بیش از پیش مورد توجه برنامهسازان قرار بگیرد و شاهد آثاری قویتر از مستند "آخرین روزهای زمستان" باشیم.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
درود بر آنهایی که رفتند تا ما بمانیم
این مکالکات بیسیم یا صحبتهای حسن باقری توی جلسات که در قسمت اخیر پخش شد، صوتش (صداش) واقعیه؟ یا بازسازیه؟
اينقدر اين مستند جالب و پر شور بود كه من مهمون اومده بود خونم همگي ميخ شده بوديم پاي اين برنامه خدا خيرشون بده به اين ميگن يه كار بررسي شده
به عوامل توليد اين سريال خسته نباشيد و خدا قوت ميگويم
با اون شور و شعور وصف ناپذیر!!!
واینکه دشمن چه خوب میدونه کجا باید مانور بده وپول گزاف خرج کنه!!!مراقب جوونامون باشی
یه کار متفاوت.
ای کاش بیشتر به خصوصیات و شخصیت شهید باقری پرداخته میشید. و الگو سازی عالی تری مد نظر قرار گرفته میشد. و سرمایه گذاری بیشتری صورت میگرفت.کاش این مجموعه با دوبرابر این تایم کنونی ساخته می شد البته با رفع نقایص.
تنها مجموعه ای هست که برای دیدنش تلوزیون رو روشن میکنم.
من تا این مطالب بالا را نخوانده بودم فکر می کردم مستند واقعی است، خیلی تاثیر گذار بو د. بعد از مشاهده این قسمت هر روز به شهید باقری و خلوص و رفتارش قبطه می خورم.
من تا این مطالب بالا را نخوانده بودم فکر می کردم مستند واقعی است، خیلی تاثیر گذار بو د. بعد از مشاهده این قسمت هر روز به شهید باقری و خلوص و رفتارش قبطه می خورم.
ازتون می خوام اگه آقای مهدویان رو دیدین از طرف من و همه ی بیننده های پروپاقرص این مستند زیبا و تاثیر گذار، به ایشون و دیگر عوامل تولید یه خسته نباشید و خداقوت و دمت گرم جانانه بگید! انشاءالله اجرشون با سرور شهیدان حضرت اباعبدالله!
من که برای دیدن این مستند سراز پا نمی شناسم. موقع دیدنش می مونم از دیدن و شناختن شخصیت این شهید لذت ببرم یا از ویژگی های بصری و جذاب مستند و کار فوق العاده ای که انجام شده. هرچند که همین خوش ساختی مستند باعث شده که من اینقدر خوب با این شهید و دیگر شهدا و رزمنده ها آشنا بشم و الحق که این کار برازنده شون هست هرچند نباید به این مقدار قناعت کرد و امیدوارم هرروز شاهد بهتر و بیشتر شدن کارهایی از این دست باشیم.
این مجموعه بسیار عالی و قوی ساخته شده و قطعاً از عنایات خاص شهداست.
از زحمات تمامی دست اندرکاران کمال تشکر را دارم و امیدوارم برای سایر شهدا نیز با همین سبک مجموعه هایی تولید شود.
با عرض خسته نباشید به عوامل تولیدوپخش مستند اخرین روزهای زمستان والله کارشما حرف نداشت چه از نظر تصاوير وچه از نظر راوي وچزييات وقايع فکر کنم مردم راضی هستند انشاالله روح امام راحل وشهدا هم از شما راضیه این قبیل مستندها در صداوسیما جاش خالیه