بولتن نیوز- روزی و روزگاری بود که آفتاب در بریتانیای کبیر هرگز غروب نمی کرد و از غرب تا شرق پهنه خاکی تحت سیطره دولت استعماری بریتانیا بود.
اما
پس از جنگ جهانی دوم قدرت بین المللی این کشور روز به روز افول کرد و این کشور
صرفا به نام «روباه پیر»اکتفا نمود. بریتانیا هم اکنون متشکل از سه
منطقه اصلی است که عبارتند از: انگلستان،ولز و اسکاتلند. هم اکنون نیز بحران ها و
شکاف در این سه منهطقه تشدید شده و اسکاتلندی های ملی گرا آهنگ جدایی از بریتانیا
را در سر می پرورانند.
در همین راستا آلكس ساموند (Alex Salmond) رهبر حزب ملي گراي اسكاتلند و نخست وزير دولت محلي اين اقليم روز جمعه 5/3/91 طي يك اجتماع سياسي، فرهنگي و مردمي در ادينبورو پايتخت اسكاتلند رسما آغاز يك كارزار سياسي براي كسب «استقلال اسكاتلند» از انگليس را اعلام نمود. حزب ملي گرا در نظر دارد بدين منظور يك همه پرسي از مردم اسكاتلند در پائيز 2014 (همزمان با هفتصدمين سالگرد جنگ بناكبرن كه در آن نيروهاي ملي اسكاتلند بر ارتش انگليس پيروز شدند) برگزار كند. دولت مركزي در لندن با اين تاريخ مخالف است و معتقد است كه همه پرسي بايد در اسرع وقت در اسكاتلند برگزار شود.
اين حزب با شعار «آينده اسكاتلند در دستان اسكاتلندي ها» آغاز بزرگترين كارزار سياسي اجتماعي تاريخ اسكاتلند را براي آماده سازي افكار عمومي در فرآيندي از تعامل مردم و سياستمداران براي محسوس سازي اهداف استقلال و نهايتا برگزاري يك همه پرسي در 30 ماه آينده (پائيز 2014) با نام «آري به اسكاتلند مستقل» رسما كليد زد.
ظرفيت هاي اسكاتلند
اسكاتلند با 5/5 ميليون نفر جمعيت، اقتصادي كاملا صنعتي، ظرفيت هاي فني، علمي و تحقيقاتي بالا، منابع نفت و گاز درياي شمال، بزرگترين مركز تجاري و مالي پس از لندن، و ارتباطات خارجي سامان يافته با عمدتا آمريكا، كشورهاي اروپاي شمالي (نورديك) و چين بطور بالقوه و بالفعل از بسياري از كشورهاي اروپائي موجود قوي تر بوده و داراي ديرينه استقلال (قبل از پيوستن به بريتانيا در 307 سال پيش) مي باشد.
برابر آمار موجود اقتصاد اسكاتلند طي دو سال اخير با رشد اشتغال زائي و توليد ناخالص داخلي از همه بريتانيا و حوزه يورو جلوتر بوده است. بر خلاف انگليس كه هزينه هاي تحصيلي و بهداري بالائي را بر شهروندان خود تحميل مي كند، دولت ملي گراي اسكاتلند نظام بهداشت و درمان را همچنان رايگان نگهداشته و دانشجويان اسكاتلندي نيز از پرداخت شهريه هاي دانشگاهي معاف هستند.
واكنش عصبي لندن
ديويد
كامرون نخست وزير انگليس در واكنش به مطالبات اسكاتلندي ها و اعلام كارزار كسب استقلال
اسكاتلند قول داد تا همه تلاش و توان خود را براي مبارزه جهت حفظ اسكاتلند در چارچوب
اتحاد با بريتانيا بكار گيرد. او افزود؛ «در حال حاضر جنگ براي چيزي واقعا گرانسنگ
جريان دارد و آن آينده پادشاهي متحده بريتانيا است. ديدگاهم در اين خصوص 100 درصد واضح
است كه با هر وسيله و امكاني كه در اختيار دارم براي حفظ بريتانيا خواهم جنگيد. براي
من حفظ پادشاهي متحده بريتانيا (جلوگيري از تجزيه) موضوعي در حد اتخاذ يك سياست، يك
راهبرد و يا محاسبه گري نيست، بلكه اهميت آن به ذهن و روح و جان همه ما باز مي گردد.
بطور همزمان مجلس عوام انگليس نيز در مقابل شروع كارزار سياسي استقلال اسكاتلند سكوت خود را شكست. كميته امور اسكاتلند در مجلس عوام در لندن در واكنش به اين اقدام حزب ملي گرا اعلام نمود؛ «ما گريزي از اين جمع بندي نداريم كه كارزار اعلام شده از سوي دولت با اختيارات محلي در اسكاتلند را جانبدارانه و يك سويه ارزيابي كنيم.
حكومت مركزي لندن به اتخاذ صرف مواضع بسنده نكرد و عملا تصميم خود را براي تدارك و راه اندازي يك كارزار سياسي متقابل در سطح جامعه اسكاتلند و در دفاع از «بقاء بريتانيا» علني نمود. كارزار سياسي لندن قرار است طي يكي دوهفته آينده شروع شود. با توجه به اقبال بيشتر حزب كارگر نسبت به حزب محافظه كار در قلمرو اسكاتلند، آلستر دارلينگ وزير خزانه داري دولت قبلي كارگر در انگليس (كه اسكاتلندي تبار است) از سوي لندن ماموريت يافت تا كارزار ضد استقلال طلبي در اقليم اسكاتلند را هدايت كند.
شايان ذكر است كه در سال گذشته طي گزارشي تحليلي (با عنوان انگليس و رشد چالش هاي داخلي: فرصت هاي پيش روي ما - 25/8/90) رشد گرايشات استقلال طلبانه و واگرايانه در پادشاهي متحده بريتانيا (خصوصا اسكاتلند) در كنار رشد بحران اقتصادي اجتماعي و بحران جانشيني در نظام فرتوت سلطنتي انگليس بعنوان مهم ترين چالش هاي داخلي نظام سياسي بريتانيا مطرح و ارزيابي شد.
راهبرد و تاكتيك هاي كسب استقلال اسكاتلند
آلكس ساموند رهبر حزب ملي گراي اسكاتلند (SNP) سياستمداري كاريزمائي و ورزيده است و از نقاط ضعف و قوت حكومت مركزي در لندن كاملا آگاه مي باشد. او با هدايت دولت محلي و اكثريت پارلماني اين اقليم در ادينبورو تحقق استقلال اسكاتلند را در فرآيندي محسوس از تعامل سياستمداران و افكار عمومي براي تقويت و فراگير ساختن ايده استقلال، متقاعد كردن آحاد اسكاتلندي ها نسبت به اهداف استقلال طلبي، و تاثيرات مثبت آن بر زندگي عمومي آنها ممكن ارزيابي مي كند.
راهبرد كارزار سياسي كسب استقلال از سوي آقاي ساموند كه با هزينه اي 2 ميليون پوندي تامين بودجه مي شود دو وجه برجسته داخلي و خارجي دارد:
اول- وجه داخلي: نظريه اجتماعي استقلال طلبي مقدم بر پروژه سياسي و حزبي و مقوم آن تعريف مي شود. هدف كارزار حزب ملي گرا تقويت ايده استقلال خواهي ميان حاميان، جذب تدريجي اقشار مردد، و خنثي سازي مخالفان در فرآيندي 30 ماهه براي كسب توفيق در همه پرسي عمومي است. در اين راستا ايده استقلال بطور عام، فارغ از طرح الزامات جزئي آن، همراه با تهييج احساسات عمومي استقلال طلبانه، و مبتني بر فرهنگ و هويت مستقل اسكاتلندي در حال تشجيع است. همچنين تلاش براي بهبود شاخص هاي اقتصادي و رفاه اجتماعي، تاكيد خاص بر وجوه فرهنگ و هويت اسكاتلندي، عدم تحريك حاميان محلي احزاب محافظه كار و ليبرال دموكرات، جذب عناصر و حاميان حزب محلي كارگر، اغماض در مورد پاره اي اختلافات با حزب سبزها، تاكيد بر حاكميت صوري مقام سلطنت (ملكه) در صورت كسب استقلال، عدم شفافيت در مورد سرنوشت منابع نفت و گاز درياي شمال، و تداوم استفاده از پول واحد (پوند) از جمله تاكتيك هاي حزب ملي گراي اسكاتلند براي توفيق در اين كارزار است.
در عرصه عمومي دو نهاد برجسته جامعه اسكاتلند يعني «هنرمندان» و «كليسا» نقش ابزاري مهمي در تسهيل اهداف حزب ملي گرا و ترويج «گفتمان استقلال خواهي» در بين مردم ايفا مي كنند
دوم- وجه خارجي: عملياتي شدن طرح استقلال اسكاتلند در بستري از تحولات بريتانيائي، اروپائي و بين المللي تعريف و پيگيري مي شود. اسكاتلند در سال 1999 داراي پارلمان محلي شد ولي حزب ملي گراي اين اقليم تنها براي اولين بار در سال 2007 و همزمان با اولين موج بحران مالي اقتصادي در انگليس و اروپا اكثريت پارلماني را بدست آورد و متعاقبا گفتمان استقلال طلبي را مطرح و تشجيع نمود. ارائه لايحه كسب استقلال به پارلمان و سخنراني ساموند در بهمن ماه سال گذشته نيز همزمان با موج دوم بحران مالي اقتصادي انگليس و اروپا (2011) صورت گرفت و از هم اكنون بنظر مي رسد كه روند استقلال طلبي و بحران مالي اقتصادي روندهائي عجين شده اند. رهبران ناسيوناليست اسكاتلند بر اين باورند كه پي آمدهاي بحران مالي اقتصادي انگليس و واگرائي در اتحاديه اروپائي و يورو بستره مناسبي را براي پيشبرد تدريجي اهداف تاريخي و استقلال طلبانه آنها فراهم مي آورد. آنها در اين راستا از حمايت هاي پنهان برخي از دول غربي نيز برخوردارند. همانطور كه جمهوري اسلواك براي جدائي از چكسلواكي (1992) مستظهر به پشتيباني ژرمن ها (آلمان و اطريش) بود، اسكاتلند نيز بر روي حمايت برخي قدرت هاي حامي حساب مي كند. دولت ملي گراي اسكاتلند از ابتدا چارچوب سياست خارجي مشخصي را تعريف كرد و ارتباطات خارجي محدودي را نيز سامان داد. تاسيس همزمان سه دفتر امور تجاري و ارتباطاتي اسكاتلند در واشنگتن، بروكسل و پكن از جمله اولين اقداماتي بود كه با درخواست براي عضويت در برخي از مجامع بين المللي از جمله در آژانس بين المللي انرژي اتمي و اجلاس هاي ادواري ان پي تي در سال 2008 تكميل شد تا دولت ملي گراي اسكاتلند بتواند ديدگاه هاي ضد تسليحات هسته اي خود را مستقل از مواضع لندن به گوش جهانيان برساند.
پي آمدهاي استقلال اسكاتلند و تجزيه بريتانياي كبير
الف - در سطح ملي : ايجاد كشور جديد التاسيس اسكاتلند (چه جمهوري و چه تحت نظام سلطنتي) به معني تجزيه و شروعي بر پايان انگلستان (بريتانيا) به شكلي كه از جنگ جهاني دوم تاكنون شناخته مي شود تلقي خواهد شد؛ 5/5 ميليون نفر از جمعيت 60 ميليوني، يك سوم از قلمرو 240 هزار كيلومتر مربعي، تمامي منابع نفت و گاز درياي شمال، كليه تاسيسات و پايگاه هاي هسته اي نظامي و غير نظامي، و بخش مهمي از صنعت زاينده و پوياي انگلستان از آن جدا خواهد شد.
ب - در سطح اروپا : استقلال اسكاتلند از وزن انگليس بعنوان يك كشور بزرگ اروپائي (در كنار آلمان و فرانسه) در صحنه اروپائي خواهد كاست و اقتصاد غير مولد آن را با رقيبي تازه نفس و همجنس (اسكاتلند مستقل) بويژه در زمينه هاي سنتي بانكداري، بيمه، تجارت، و خدمات مالي روبرو مي سازد. بخشي از مناسبات سياسي و اقتصادي اروپائيان بويژه كشورهاي اروپاي شمالي، گروه آلمان و روسيه به سمت اسكاتلند جديد التاسيس هدايت مي شود و آنها از اهرم اسكاتلند مستقل براي مهار سياست هاي اروپائي لندن بهره برداري بيشتري خواهند كرد.
ج- در سطح بين المللي : انگلستان تا جنگ جهاني دوم (1945) يك چهارم قلمرو و يك پنجم جمعيت جهان را در كنترل داشت. از جنگ دوم تا سقوط شوروي (1991) ميزان تاثيرگذاري آن بر عرصه بين المللي زير چتر آمريكا به نحو چشمگيري كاهش يافت. در طول 20 سال اخير (2011-1991) بويژه در پي جنگ هاي عراق و افغانستان و بروز بحران مالي اقتصادي باز هم از سطح قدرت و نفوذ انگليس مرحله به مرحله كاسته شده است. امروز انگليس نه كاملا با اروپا و نه كاملا با آمريكا همراه است. در شرايط صبر و انتظار جهاني، تحقق «استقلال اسكاتلند» مي تواند ضربه مهلكي بر نقش و جايگاه بين المللي انگليس وارد كند و نقطه پاياني بر آن باشد.
ارزيابي
با توجه به روندهاي متغير جاري در داخل انگليس، اروپا و جهان تغييرات اساسي محتمل در يك افق 3 الي 5 ساله در اين كشور اجتناب ناپذير بنظر مي رسند. در نتيجه اين تغييرات افول يك بازيگر قديمي قابل پيش بيني است، گرچه ابعاد آن كاملا شناخته شده نيستند. دولت مركزي در لندن حداكثر تلاش خود را بعمل خواهد آورد تا بر روندهاي شروع شده در اسكاتلند و امواج استقلال طلبي در بريتانيا فائق آيد و آن را به نفع اهداف راهبردي خود مديريت نمايد. وقايع اتفاقيه در پادشاهي متحده انگلستان برآيند تلاقي نيروهاي لندن و ادينبورو براي تحقق اهداف شان را در آينده نشان خواهند داد، اما حتي بدون تحقق استقلال اسكاتلند دولت لندن بايد تلاش هاي مازادي بخرج دهد تا در جايگاه قبلي خود در داخل و خارج باقي بماند. اين دل نگراني ها از هم اكنون مشهودند؛ جرمي براون معاون وزير خارجه انگليس از حزب ليبرال دموكرات چندي پيش (در گفتگو با ساندي تايمز) در مورد احتمال نزول جايگاه بين المللي انگليس قويا هشدار داد :
«انگليس بدون بازسازي اساسي اقتصادي با افول غيرقابل اجتناب روبرو است و كشورهائي نظير مكزيك، كره جنوبي و برزيل مي توانند طي يك دهه جايگاه آن در نظم سلسله مراتبي جهان را اشغال كنند. خداوند حق ويژه اي براي انگلستان مقرر نكرده تا براي هميشه يكي از ثروتمندترين و با نفوذترين كشورهاي جهان باشد. اگر خودمان را با اوضاع (متحول جهان) تطبييق ندهيم نزول مان قطعي است. در حالي كه تغييرات بزرگي در ساختار قدرت جهاني در حال وقوع است بايد قدرت رقابتي اقتصاد خود و جايگاه مان بعنوان يك رهبر سياسي را حفظ كنيم. در حال حاضر انگليس پس از آمريكا، چين، ژاپن، آلمان و فرانسه ششمين اقتصاد دنيا است، ولي در اثر ركود دچار لنگي شده ايم و توليد ناخالص ملي در آسيا و آمريكاي لاتين از ما پيشي مي گيرند. اقتصاد چين در هر 8-7 سال 100 درصد رشد مي كند و حجم آن در 15 سال آينده دوبرابر شرايط كنوني خواهد شد. انگليس براي اينكه جايگاه خود را بدست آورد بايد اتحادهاي سياسي وسيع تري را ايجاد كند، زيرساخت هاي قديمي خود را به روز سازد، از نظر اقتصادي رقابتي باقي بماند، و از تاريخ و فرهنگ كشورهاي سريعاً در حال رشد بياموزد.»
همچنین خوانندگان محترم می توانند برای مشاهده متن کامل این مقاله به ستون نقد و بررسی سایت بولتن نیوز مراجعه نمایند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com