گروه ورزشی - دکتر علی افتخاری کارشناس ورزش در یادداشتی نوشت: نه! با این شرایط نمیتوان معجزه کرد ؛ پر استقامت ترین دونده تاریخ ورزش ایران که در پیستهای دو و میدانی بر بام آسیا نشست و هرگز در عرصه "ورزش" نباخت ولی در "پیست "سیاست او را وادار به شکست کردند.
به گزارش بولتن نیوز، او که در پیستهای دو ومیدانی با استقامت و پایداری با موفقیت به خط پایان می رسید در برابر دوندههایی در پیست سیاست به "پایداری ها" باخت.
دونده پر افتخار دو استقامت ایران هرگز نتوانست در مقابل "پایداریها " استقامت بخرج دهد و فرمان شکست او از نخستین روز کاریاش بعنوان وزیر ورزش در کمسیونی صادر شد که هیچ وقت با او رفتار مناسبی نداشتند. مرد فاتح پیستهای دو میدانی در ماراتن تخریبی گروه فشار هرگز نتوانست به خط پایان برسد.
کلنگ تخریب وزارتخانه او بیشتر در دستان گروه غیرورزشیای بود که به او تحمیل کرده بودند و وزارت ورزش را در قالب اجاره به شرط تملیک به تصرف خود در آورده بودند.
او قهرمان ملی ماست، قهرمان هرگز اشتباهی نیست در هیچ جای دنیا چنین بیرحمانه به افتخارات ملی شان نمی تازند.
اینکه روزنامه رسمی دولت در مطلبی او را وزیر اشتباهی خوانده است، آیا از این جمله، مخالفین برداشتی غلط نمیکنند که یک وزیر اشتباهی می تواند در یک دولت اشتباهی باشد؟
آنان که این روزها رسوایی تازهای در خلال جامجهانی فوتبال زنان به بار آوردهاند آیا "اشتباهی " نیستند ؟
خوشبینانه میتوان گفت که نویسنده یک یادداشت، “اشتباهی" نوشته و باید به محور اخلاق برگردد و عذرخواهی کند.
با عینک بدبینی اگر یادداشت را مطالعه کنیم شايد بتوان به ابهامات زیادی در این مورد رسید از آنجمله "رزومه سازی " برای آن سوی آب.
از هر زاویه، معیار و شاخصی که به موضوع وزیر اول دولت سیزدهم در بخش ورزش بنگریم، اینکه با یک جانباز خدمت که در هنگام ماموریت بشدت مصدوم شد اینگونه برخورد و بدرقه شود، با هیچ منشور اخلاقی منطبق نیست.
سیدحمید سجادی هرگز "اشتباهی" نیست او یک قهرمان پر افتخار ملی ماست که باید همیشه قدردان زحمات او در افتخار آفرینی هایش برای ایران باشیم.
شاید اشتباه او فقط در این بود که نباید میگذاشت در همه جاهای وزارت ورزش “بذرپاشی” شود. بذری که سموم آلوده زیاد داشت و ورزش را دچار مشکل کرد.
او در عمر کوتاه ۲ سالهاش در وزارت ورزش بجای اینکه بیشتر مربیان و صاحب نظران و کارشناسان ورزشی را ملاقات کند حدود صدها بار "نمایندگان" مجلس را نه از روی "اشتیاق" که ار سر “ اجبار” ملاقات می کرد.
در تمام دنیا در بازیهای المپیک رسم بر این است که یک خط ویژه المپیکی برای تردد ورزشکاران و قهرمانان ایجاد کنند ولی اینجا یک خط ویژه از بهارستان تا سئول ایجاد شده بود که هر روز ده ها نماینده مجلس به عمارت ورزش می آمدند تا با تهدید از او "امتیاز" بگیرند.
آن روزی که در مجلس برخی از نمایندگان اصلاحطلب تصمیم گرفتند سازمان موفق تربیتبدنی را به"وزارت " تبدیل کنند در واقع وزارت ورزش و سیاست شکل گرفت، اتفاق سیاسی این بود که اصلاح طلبان "جاده صاف کن" اصولگرایان شدند تا ورزش را در دست بگیرند و هرگاه خواستند وزیر ورزش وقت را به مجلس فرا خوانند و در ورزش بجای "نظارت " دخالت کنند.
اتفاقی که برای ورزش رخ داد این بود که در شرایطی که سازمان موفق تربیتبدنی بخوبی ورزش را اداره و موفقیت های بسیار گرانقدری را کسب کرده بود تبدیل به وزارت ورزش شود تا وزیر هر که میخواهد باشد زیر ضربات سهمگین کمیسیونهای فرهنگی و فراکسیون ورزش مجلس همواره در فشار باشد و اوقات گرانقدری را که میبایست صرف پیشرفت ورزش نماید در راهروهای مجلس تحقیر، تخریب و با کارتهای "زرد و قرمز” تهدید شود. این خدمت اصلاحطلبان به اصولگرایان و این خیانت تبدیل سازمان به وزارتخانه را تاریخ و جامعه ورزشی هرگز فراموش نخواهد کرد.
و نکته آخر اینکه تا مادامی که چنین رویهای بر فضای ورزش حاکم باشد بگونهای که برخی نمایندگان از ابزار نظارتی به شکل غیرمتعارف و فراتر از معمول بهره برده و در مدیریت امور دخالت نمایند و جریان های قدرت در دولت دردانههای خود را تحمیل نمایند، دولت و مجلس در تدوین برنامه و تنظیم بودجه پشتیبان وزارت ورزش نباشند، هیچ وزیری در دورههای آتی نیز به موفقیت نخواهد رسید. با این اوصاف باید گفت، سید حمید سجادی در ماراتن اخیر، دوندهای با پاهای بسته بود که در پایان با ظلم مضاعف ارگان رسمی دولت، بدرقه شد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
بدرستی باید گفت که پس از جنگ تحمیلی،
جاده قدرت آباد پر از سنگلاخ بود،
کمی که جلوتر آمديم،
در گردنه های نفسگیر این جاده،
اشباح الرجالی پیدا شدند که عامدانه،
به شیشه کابین راننده سنگ پرتاب کردند،
تا بلکه خودرو را رها کرده برود،
و یا با کندی سرعت در این سربالایی،
از خودرو بالا رفته،
چیزکی به پایین پرتاب کنند،
تا رفقایشان جمع آوری،
دزدانه مالِ خود کنند،
و دقیقاً در جایی که :
فاقد مأمور نظارتی است!
که این فقدان، خود یک سؤال مهم است،
گاهی، چنان تعدادشان زیاد بود،
که راننده را مجبور به رهاسازی خودرو کردند،
و حالا مجبور بودی در سرسرای قانون،
بدنبال تأدیه حقوق عمومی باشی،
بخاطر "بار امانتی" و مفقود شده!
و متأسفانه هیچگاه،
آماری از "سر گردنه ها" در دسترس نیست،
و اینکه چگونه سئول، سئول شد!؟
تا با یک خیز تند، برخی ...
حتی (مدعیان)؟
به یکباره، مرکز به پایین، رها کرده،
و در پیشانی سئول،
خوش نشین و بالانشین شوند،
با ادعای خدمت گذاری به خلق،
آری، این هم از عجائب است!
16 سال پیش، در یک مراجعه،
به یکی از این عمارت های خوش نشین؟
تکریم ارباب رجوع را به عینه رؤیت کردیم!
که پیشکسوتانِ در پیچ و خم روزگار،
چگونه باید در مقابل عناصر تازه کار،
گردن کج کنند، خدا هدایتشان کند، و ...
چرا که بشدت لاف زن هستند،
خوشا کسی که پس از وی حدیث خیر کنند/
که جز حدیث خیر نمی ماند از بنی آدم/