به گزارش بولتن نیوز به نقل از دیپلماسی ایرانی، نیروی هوایی آمریکا روز چهارشنبه هفته گذشته اعلام کرد که یک اسکادران از اف -۳۵ لایتنینگ با هدف کمک به هواپیماهای اِی۱۰ (A-10) و اف -۱۶ که هماکنون در تنگه هرمز مشغول گشتزنی هستند، وارد منطقه فرماندهی مرکزی ایالات متحده در خاورمیانه (سنتکام) شد. به ادعای فاکسنیوز، این اقدام پس از تلاشهای ایران در اوایل ماه جاری برای توقیف نفتکشها در این تنگه صورت میگیرد که با واکنش نیروی دریایی ایالات متحده نیز مواجه شد. پنتاگون پیش تر اعلام کرده بود که، ناو یو. اس. اس توماس هادتر و چندین جنگنده اف -۳۵ را نیز به بهانه محافظت از خطوط کشتیرانی از دریایسرخ راهی خلیجفارس خواهد کرد. آن طور که گفته شده، یو. اس. اس توماس هادتر یک ناو / ناوشکن چندمنظوره است.
روز جمعه ۲۳ تیرماه بود که یک مقام پنتاگون هم عنوان داشته بود که آمریکا برای مقابله با اقدامات ایران در توقیف کشتیها، استفاده از هواپیماهای جنگنده در محدوده تنگه هرمز را افزایش میدهد. این مقام ارشد پنتاگون همچنین مدعی شد نیروی هوایی ارتش ایالات متحده، جنگنده های جنگنده اف -۱۶ را به منطقه خلیجفارس میفرستد تا جنگندههای تهاجمی ای۱۰ را که بیش از یک هفته در آنجا مشغول گشتزنی هستند، تقویت کند.
ظاهرا در این مأموریت قرار است جنگندههای مذکور در کنار جنگندههای تهاجمی ای۱۰ قرار بگیرند و گشتهای دریایی آمریکا در خلیجفارس را تقویت کنند. البته کمی بعد مرکز فرماندهی ارتش آمریکا در خاورمیانه (سنتکام) هم قبل از این ادعا در بیانیهای اعلام کرده بود جنگنده اف -۲۲ رپتورهای نیروی هوایی آمریکا به عنوان بخشی از نمایش حمایت و توانایی آمریکا در پی رفتارهای ناامن و غیرحرفهای فزاینده هواپیماهای روسیه در منطقه، در حوزه فرماندهی مرکزی آمریکا مستقر شدند. در کنار این تحرکات، آنطور که بلومبرگ گزارش کرده است، آمریکا در ماه می به دنبال متقاعد کردن کشورهای عرب حوزه خلیجفارس برای استقرار رباتها و شهپادهای شناور در آبهای خلیجفارس و دریای عمان هم بوده است. پیشتر کوپر، فرمانده ناوگان پنجم آمریکا با تأیید این خبر از برنامه آمریکا برای استقرار صد ربات بدون سرنشین در آبهای خلیجفارس خبر داده بود.
همه این اقدامات علاوه بر آن است که «شرق» در گزارش ۲۹ تیر خود این را عنوان کرده بود که «با بررسی تحولات چند هفته اخیر به نظر میرسد که دایره تحرکات نظامی واشنگتن در خاورمیانه بیش از اینها باشد.» چون ایالات متحده ضمن اعزام جنگنده به خلیج فارس، جنبوجوشهایی را هم از طریق ائتلاف بینالمللی در شرق فرات و پایگاه التنف در دستور کار دارد که انجام مانورهای مشترک با نیروهای دموکراتیک سوریه، تمرینهای نظامی با ارتش آزاد (از طریق بهکارگیری تسلیحات واقعی) در پیرامون منطقه ۵۵ و منطقه التنف، ارسال تسلیحات سنگین به نیروهای قسد ازجمله سامانه موشکی «هیمارس یا تانکهای بردلی»، انتقال دو اسکادران از جنگندههایA-10» » و F-22 Raptor»» به پایگاههای آمریکا در خاورمیانه، انتقال زیردریایی اتمی USS Virginia»» به منطقه خلیج فارس و نیز برگزاری رزمایش با اسرائیل را شامل میشود. مجموعه تحرکات چند هفته اخیر این مسئله را القا میکند که فضاسازی جنگی آمریکایی در راه است؛ بهویژه اگر این تجهیزات با جنبوجوش نظامی بیوقفه آمریکا میان متحدانش در پایگاه التنف و مناطق شرق فرات همراه باشد.
امیر سرلشکر سیدعبدالرحیم موسوی، فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران در رزمایش اقتدار هوایی فداییان حریم ولایت نیروی هوایی و در پاسخ به سؤالی مبنی بر اعلام آمریکا برای اعزام تعدادی جنگنده و یک ناو جنگی به منطقه به ذکر این موضوع بسنده کرد که «آمریکاییها سالیان سال با خیالات واهی در منطقه حضور پیدا کرده و رفتهاند، اما سرانجامِ این منطقه برای کشورهای منطقه و امنیت منطقه نیز فقط با مشارکت کشورهای منطقه پایدار خواهد شد.» سرلشکر موسوی این را هم عنوان داشت که «حضور نیروهای فرامنطقهای بهجز ایجاد ناامنی و خسارت برای مردم و کشورهای منطقه، نتیجهای نخواهد داشت.» البته امیر سرتیپ محمدرضا آشتیانی، وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، ۲۸ تیر در حاشیه جلسه هیئت دولت و در جمع خبرنگاران در واکنش به استقرار ناوشکن و جنگندههای آمریکایی در تنگه هرمز گفته بود که «جمهوری اسلامی ایران در مرحلهای از اقتدار و توانمندی است که کسی نمیتواند او را تهدید کند».
محدوده جغرافی تحرکات نظامی آمریکا در منطقه نشان میدهد، هدف سرازیر شدن جنگ افزارهای نظامی ایالات متحده در غرب آسیا روی دو محور اصلی ماموریتی متمرکز است که نخست به موضوع ادعای واهی در تقابل با اقدامات ایران در توقیف نفتکش ها و کشتی ها در خلیج فارسریا، دریای عمان و تنگه هرمز بازمیگردد و موضوع مهم تر ناظر به تحرکات و تحولات سوریه است.
در خصوص محور نخست، متیو میلر، سخنگوی وزارت امور خارجه ایالات متحده، در جریان کنفرانس خبری ۲۷ تیر با بیان ادعاهایی بیاساس علیه ایران تصریح کرد که در پرتو «تهدید مستمر ایران و با همکاری شرکا و متحدان، وزارت دفاع آمریکا در حال افزایش حضور و گسترش تواناییهای خود در تنگه هرمز و آبهای اطراف است». این مقام ارشد وزارت خارجه آمریکا در راستای ادبیات تقابلی و ضدایرانی خود از جمهوری اسلامی خواست فورا اقدامات بیثباتکننده خود را که خطر جدی برای جریان بیوقفه تجارت جهانی از طریق این آبراه استراتژیک است، متوقف کند.
متیو میلر در پاسخ به این پرسش که آیا آمریکا با توجه به ادعاهای خود درباره رفتار جمهوری اسلامی در منطقه برای جنگ در خلیج فارس آماده میشود، عنوان کرد که ما به طور قطع هرگونه تمهیداتی را برای جنگ رد میکنیم و اطمینان داد که افزایش حضور نظامی در درجه اول بر نظارت بر وضعیت و جلوگیری از بیثباتی بیشتر متمرکز است. پیشتر یک مقام ارشد دفاعی ایالات متحده اعلام کرد این کشور با هدف مقابله با توقیف کشتیها، جنگندههای «اف-۱۶» به خلیج فارس اعزام میکند. این اقدام در راستای تقویت هواپیماهای جنگندههای «A-10» ایالات متحده صورت میگیرد. نیروی دریایی آمریکا مدعی است در دو سال گذشته ایران دستکم پنج شناور تجاری را توقیف کرده و برای چندین شناور دیگر مزاحمت ایجاد کرده است. بیشتر این اقدامات در تنگه هرمز صورت گرفته است.
با این حال محسن قائمی مهر در گفت وگو با «شرق» مواضع متیو میلر، مقامات پنتاگون و دیگر چهره های ایالات متحده را صرفا لفاظی دیپلماتیک واشنگتن برای «امنیتی سازی خلیج فارس در جهت ارتقای توان چانه زنی می داند.» چون وی بر این باور است که اساساً موضوع حفظ امنیت کشتیها و ناوگان دریایی در دریای عمان، خلیج فارس و تنگه هرمز به یک بهانه واهی تبدیل شده است که ایالات متحده در مذاکرات پشت پرده با جمهوری اسلامی ایران، چه در حوزه تبادل زندانیان و چه در حوزه هستهای از آن به عنوان اهرم فشار استفاده کند.
در کنار آنچه گفته شد، تحلیلگر مسائل خاورمیانه به پایان محدودیت های مربوط به برنامه موشکهای بالستیک ایران بعد از پایان موعد مقرر در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت یعنی ۲۶ مهر (۱۸ اکتبر) هم ورود می کند و در این راستا معتقد است که نگرانی آمریکا از پایان تحریم های تسلیحاتی ایران در حوزه موشک های بالستیک بعد از مهرماه سبب شده است که در فاصله سه ماه مانده تا موعد مقرر، واشنگتن با این اقدامات نظامی، فضا به سمت توازن و نوعی تحدید (محدود کردن) تهران در منطقه پیش ببرد. البته قائمی مهر، «نزدیک شدن به فضای انتخابات در آمریکا و تحرکات نظامی در منطقه را چندان بی ارتباط به همدیگر نمی داند» و در تبیین آن هم یادآور می شود که «جو بایدن برای خروج از بحران در عرصه سیاست خارجی و پاسخگویی به بخشی از منتقدان خود با یک فضاسازی امنیتی در خاورمیانه علیه ایران و اعزام بخشی از ناوگان دریایی و هوایی به سوریه، دریای عمان، خلیج فارس و تنگه هرمز در تلاش است که شرایط را به نفع خود بازگرداند.»
با این خوانش، کارشناس مسائل غرب آسیا در ادامه ارزیابی خودش با «شرق» تاکید دارد که «دولت بایدن علیرغم تمام شعارهای انتخاباتی و انتقادات علیه دولت دونالد ترامپ تاکنون نتوانسته است در مقابل جمهوری اسلامی ایران به یک خروجی و کارنامه موفق دست پیدا کند.» چون به زعم او، تاکنون هیچ توافقی با ایران در هیچ زمینه ای حاصل نشده است و به موازاتش مذاکرات پشت پرده هفته های اخیر هم حجم انتقادات علیه بایدن را افزایش داده است. لذا قائمی مهر، بدیهی میداند که جو بایدن این نمایش نظامی را در منطقه داشته باشد.
اما در مقابل احمد رفیعی به عنوان دیگر کارشناس در گپ و گفتش با «شرق» بر خلاف ادعای قائمی مهر براین باور است که گزاره «امنیتیسازی در دریای عمان، تنگه هرمز و خلیج فارس» کارکردی بیش از ارتقای توان چانه زنی دیپلماتیک در شرایط کنونی پیدا کرده است. چرا که به باور این تحلیلگر حوزه بین الملل، «امنیتیسازی در دریای عمان، تنگه هرمز و خلیج فارس به یک سرفصل جدید از رقابت بین تهران و واشنگتن بدل شده است.» به همین دلیل رفیعی تاکید دارد که، هم جمهوری اسلامی ایران و هم ایالات متحده آمریکا سعی دارند در این تقابل مشت محکمتری بر میز بکوبند تا دست بالاتر را داشته باشند.
البته این مفسره حوزه سیاست خارجی یادآور میشود که «با توجه به اقتضائات کنونی، تحولات میدانی و تحرکات نظامی لزوما گزینه تمام کننده و تعیین نخواهد بود، اما وی در عین حال اذعان دارد که وضعیت به قدری حساس و پیچیده است که هرگونه سوء محاسبه میتواند فضا را به سمت تنش ناخواسته بکشاند.» چرا که از منظر رفیعی، اوج گیری بحران در سرزمینهای اشغالی پس از تصویب لوایح کودتای قضایی، نتانیاهو را بیش از هر زمان دیگری به بروز تنش و جنگ نیازمند کرده است تا با توسل به فضای امنیتی از حجم انتقادات، اعتصابات و اعتراضات و همچنین بحران بیسابقه در ارتش اسرائیل بکاهد.
احمد رفیعی در ادامه تحلیلی که مطرح کرده، تاکید دارد، «اسرائیل و مشخصا نتانیاهو جزو مخالفان جدی هرگونه مذاکره جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا و از مخالفان سرسخت احیای برجام بوده است.» به همین دلیل از نگاه این تحلیلگر با شروع دور جدید گفت وگوهای پشت پرده تهران واشنگتن در نیویورک و مسقط و شائبه بر سر حصول تفاهم یا توافق کوچک به جای احیای برجام، نگرانی های جدی را در تلآویو ایجاد کرده بود که تهران به یک فضا لازم برای رسیدن به نقطه گریز هستهای دست پیدا خواهد کرد. بهلذا از دید رفیعی، تحرکات نظامی ایالات متحده آمریکا که در تنگه هرمز و سوریه میتواند محل جولانی برای اسرائیل ایجاد کند که یک تنش ناخواسته را به دنبال داشته باشد تا نتانیاهو از یک سو به بحران داخلی در اسرائیل خاتمه دهد و هم در سوی دیگر توقفی در مذاکرات تهران – واشنگتن ایجاد شود.
پیرو آنچه احمد رفیعی عنوان داشت، از نظر اتاقهای فکر آمریکایی امروز پتانسیل منطقه غرب آسیا برای درگیری بسیار بالا رفته است و براساس «فهرست محرکها» که «گروه بینالمللی بحران» در ماه می منتشر کرد، حدود چهار یا پنج منطقه بهعنوان مناطق بحرانی معرفی شدهاند که میتواند کانون درگیری احتمالی باشد. مناطق بحرانی منظور مناطقی است که امکان وجود جنگ محدود یا تصادم در آنها وجود دارد که در نهایت وقوع یک جنگ بزرگ را به دنبال دارد. ازجمله این مناطق بحرانی که در فهرست محرکها آمده است، مرز عراق و سوریه، بلندیهای جولان و شمال اسرائیل است؛ بنابراین با توجه به اینکه از نگاه غرب نقاط بحرانی در منطقه افزایش یافته است و هر درگیری حتی کوچکی ممکن است گسترش یابد و به یک نبرد بزرگ تبدیل شود.
با اینحال، حسین اسعدیان دیگر کارشناسی بود که در ارزیابی خود گزاره جدیدی را مطرح میکند ودر گفت وگویش با «شرق» بر این باور است که این تحرکات نظامی می تواند دال بر شکست دوره جدید مذاکرات پشت پرده ایران و آمریکا باشد، خاصه آنکه این تحلیلگر، همزمانی برکناری رابرت مالی از وزارت امور خارجه و اعزام این میزان از جنگ افزارها و تجهیزات و تسلیحات از سوی ایالات متحده آمریکا به منطقه را بی ارتباط به همدیگر و اتفاقی نمی داند و اذعان دارد که، «هم برکناری رابرت مالی و هم اعزام این میزان است تسلیحات و تجهیزات به منطقه حکایت از آن دارد که اکنون به جایی گزینه «مذاکره» احتمالا گزینه «تنش» روی میز قرار دارد.»
البته «شرق» در در گزارش ۲۹ تیر خود سناریوی، تلفیق پلن B یعنی «گزینه نظامی» و پلن C در سایه «محدودسازی تنش» را مطرح کرده بود. لذا از این منظر دور جدید تلاشهای دولت بایدن بر محدودسازی تنش یا همان پلن C و توافق ضمنی و جدید با ایران تمرکز دارد؛ چراکه واشنگتن این محدودسازی تنش را به پشتوانه پلن B یا همان بازدارندگی دنبال میکند. به بیان دیگر واشنگتن ضمن علاقهمندی به بازدارندگی برای امتیازگیری، تمایلی به تشدید تنش با تهران ندارد.
به همین واسطه ایالات متحده، نه به دنبال تنش نظامی، بلکه به دنبال نمایش نظامی است تا توان بازدارندگی را بدون اصطکاک سیاسی و دیپلماتیک ذیل محدود سازی تنش در جهت ادامه مذاکرات داشته باشد. اما حسین اسعدیان گزاره فوق را نادرست میداند، چرا که از منظر او، «حضور جنگنده های اف- ۳۵ و مهم تر از آن جنگنده اف - ۲۲ رپتور به عنوان پیشرفته ترین هواپیمای حال حاضر جهان در منطقه، نشان می دهد که ایالات متحده آمریکا و دولت بایدن به دنبال ایجاد بازدارندگی در سایه محدودسازی تنش بدون اصطکاک سیاسی با هدف ارتقای توان چانه زنی نیست. اسعدیان حضور اف - ۳۵ و بهخصوص اف - ۲۲ رپتور را برهم زننده فضای مثبت در منطقه میداند که میتواند تبعات سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی خود را هم داشته باشد.
با این خوانش، اسعدیان هم در ارزیابی مشابه با احمد رفیعی، گزاره «امنیتیسازی در دریای عمان، تنگه هرمز، خلیج فارس و نیز سوریه را چیزی بیش از کارکرد در جهت ارتقای توان چانه زنی دیپلماتیک آمریکا تلقی می کند و بر این باور است که امنیتیسازی در دریای عمان، تنگه هرمز و خلیج فارس به یک سرفصل جدید از رقابت بین تهران و واشنگتن بدل شده است.»البته اسعدیان در بخش دیگری از ارزیابی خود، موضوع رقابت واشنگتن - مسکو در سوریه را هم یکی از عوامل جدی تحرکات نظامی ایالات متحده در این کشور (سوریه) و کل منطقه خارومیانه ارزیابی میکند.
در راستای آنچه که گفته شد پیشتر «شرق» هم در یک سناریوی احتمالی به این موضع اشاره داشت که »تدارکات نظامی آمریکا، تقویت تجهیزات نظامی انتقالیافته به شرق فرات و پایگاه التنف، ارسال جنگندهها به پایگاههای این کشور در خاورمیانه و بهویژه خلیج فارس در کنار مانورها و تمرینهای نظامی در شرق سوریه و... همگی فراتر از ادعای مبارزه با بیثباتی یا تروریسم در سوریه است؛ چراکه از یک سو دولت بایدن موازنه در برابر روسیه در سوریه به واسطه جنگ اوکراین را دنبال میکند و در سوی دیگر با مد نظر قراردادن تجربههای نظامی بهعنوان نشانههای جنگ و نهفقط اعمال فشار سیاسی به نظر میرسد که واشنگتن سعی در ترسیم معادلاتی برای کاهش نقش ایران در سوریه دارد؛ بهویژه با درز اطلاعاتی مبنی بر اینکه آمریکا و اسرائیل نقشههایی برای کاهش حضور ایران در سوریه و دورکردن این کشور از مرزهای سوریه در جولان و مرزهای اردن دارند، اکنون به نظر میرسد این سناریو پررنگتر هم شده است.»
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com