کد خبر: ۷۸۹۷۸۴
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
سیدالشهدا(ع) به تعبیر دکتر سروش با واقعه عاشورا درواقع تنها روبه‌رو شد؛

عاشورا، احیای دوباره دیانت بود

سیدالشهدا(ع) از آغاز می‌دانست که عدم پذیرش دعوت یزید چه پیامدهایی برای او خواهد داشت اما درعین‌حال نمی‌توانست مخالفت خود را با یزید و بنیاد خلافت و دستگاه او نشان ندهد
عاشورا، احیای دوباره دیانت بود

گروه دین و اندیشه - حسن انصاری، پژوهشگر حوزه تاریخ اسلام موسسه مطالعات پیشرفته پرینستون و عضو شورای عالی علمی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی و نویسنده کتاب‌هایی چون «بررسی‌های تاریخی در حوزه اسلام و تشیع»، «گنج پنهان، شرح احوال و آثار علامه مرحوم سیدعبدالعزیز طباطبایی یزدی» و مصحح کتاب‌هایی چون «التفصیل لجمل التحصیل» اثر سلیمان بن‌عبدالله خراشی و «شرح المقدمة فی الکلام» اثر ابوالقاسم عبدالرحمان بن‌علی حسینی، در یادداشتی به قیام عاشورا و نقد یکی از سخنان عبدالکریم سروش پرداخته است.

به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه صبح نو، مشروح این یادداشت را در ادامه می‌خوانیم:


گفتاری از آقای دکتر سروش می‌شنیدم درباره تحلیل عاشورای حسینی. دسته‌بندی جالبی داشت درباره تحلیل‌های مختلفی که تاکنون از این واقعه عظیم تاریخی به دست داده شده است. اما آنچه آن را آقای سروش تحلیل خود از این واقعه معرفی می‌کرد این بود: سیدالشهدا(ع) به تعبیر دکتر سروش با واقعه عاشورا درواقع تنها روبه‌رو شد، به این دلیل که از مدینه خارج شد؛ به‌جهت آنکه در مدینه امنیت جانی نداشت و چون نامه‌هایی هم از اهالی کوفه دریافت کرده بود، رهسپار کوفه شد و نهایتا با بی‌وفایی و بدعهدی آنان روبه‌رو شد و چون او مخیر بین عزت و ذلت شد و اجازه بازگشت به امام داده نشد و حر ریاحی جلوی کاروان حضرت را گرفت، امام عزت را برگزید و تسلیم خواسته دشمن نشد. این است تحلیل ایشان از واقعه کربلا. کلام دکتر سروش متین است آنجا که می‌گوید حضرت با علم به اینکه جز شهادت نصیب او و خاندانش نمی‌شود تن به ذلت نداد و عزت ماندگار را پذیرا شد منتها آنجا که این رفتار امام را سیاسی تلقی نمی‌کند و ریشه‌های چنین انتخابی را مدنظر قرار نمی‌دهد، به نظرم دکتر سروش به خطا رفته است.
امام‌حسین(ع) به این دلیل در مدینه دیگر امنیت جانی نداشت و شبانه ناچار به ترک مدینه شد که از دعوت بنی‌امیه برای بیعت با یزید تن زد و این اگر با تاریخ و ادبیات آن عصر آشنا باشید بزرگ‌ترین اقدام ضدحکومتی تلقی می‌شد به‌ویژه اینکه این کار ازسوی امام‌حسین(ع) سر زده بود؛ یعنی فرزند امیرالمومنین و کسی که در کانون اصلی توجهات برای به‌دست‌گرفتن منصب خلافت بود و برادرش با صلحی که تماما مضمونی سیاسی داشت و تنها برای مدت محدودی خلافت را به معاویه، پدر یزید واگذار کرده بود، صورت می‌گرفت. طبق قرار صلح، معاویه حق تصمیم‌گیری درباره خلافت بعد از خودش را نداشت و بنابراین وقتی امام‌حسین(ع) با یزید بیعت نکرد و از پذیرش درخواست آنان تن زد، این بزرگ‌ترین رفتار و اقدام سیاسی تلقی می‌شد و مهم‌ترین چالش برای حکومت متزلزل یزید بود.

عاشورا، احیای دوباره دیانت بود


بنابراین برخلاف تعبیر آقای سروش، حضرت سیدالشهدا(ع) تنها در یک مخمصه گرفتار نیامده بود. او انتخابش آگاهانه بود و این انتخاب از روز نخست آگاهانه بود؛ همان روزی که از پذیرش بیعت با یزید تن زد. مساله برخلاف نظر آقای دکتر سروش این نبود که چون درنهایت راهی جز انتخاب میان نام و ننگ برایش باقی نماند حضرت نام و عزت را برگزید. آقای دکتر سروش در این تحلیل نامه‌های اهل کوفه را به حضرت چندان موردتوجه قرار نمی‌دهد و برای آن در تحلیل خود محوریتی نمی‌بیند؛ البته این درست است که عدم بیعت با یزید به‌سبب دریافت نامه‌ها نبود اما بی‌تردید روند حوادث با آن نامه‌ها مرتبط بود و آن نامه‌ها گرچه همه از یک لون نبودند و انگیزه‌های نامه‌نگاران چنانکه در آن نامه‌ها ثبت شده همه یکسان نبود اما به‌هرحال مطالعه آن‌ها برای درک انتخاب‌های امام و بعد سیاسی حرکت سیدالشهدا (ع) کاملا مهم است. اتفاقا سیدالشهدا (ع) درونمایه رفتارش را نسبت‌به دستگاه بنی‌امیه مکرر از آغاز حرکت در گفتارها و مکتوب‌هایش بیان کرده و بررسی‌های تاریخی تردیدی در آن نمی‌گذارد.


درواقع شاید درست‌ترین تحلیل نسبت‌به عاشورا این است که بگوییم حرکت امام‌حسین(ع) حرکتی برای اصلاح وضع امت پیامبر(ص) و احیای دوباره دیانتی بود که گرفتار ظواهر شده و معنا را از دست داده بود. دین را به مسلخ قدرت برده و درونمایه اخلاقی و معنوی و الهی پیام پیامبر(ص) را به کنار گذاشته بودند. خلافت را بر نبوت ترجیح می‌دادند و سنت خلیفگان را بر قرآن و پیامبر(ص) برتر می‌نشاندند. کار به جایی رسیده بود که صدای حق شنیده نمی‌شد و همه غرق در ظواهر بی‌معنا بودند. تصورش را بکنید امتی را که یزید و معاویه نمایندگان آن باشند و نمادهای وحدت جماعت. سیدالشهدا(ع) از آغاز می‌دانست که عدم پذیرش دعوت یزید چه پیامدهایی برای او خواهد داشت اما درعین‌حال نمی‌توانست مخالفت خود را با یزید و بنیاد خلافت و دستگاه او نشان ندهد.


فرصتی تاریخی فراهم شده بود تا برای همیشه مشروعیت دستگاه خلافت را به چالش بکشد. از نقطه‌نظر تاریخی چنین هم شد. در برابر مکتب خلفا، مکتب اهل‌بیت(ع) با عاشورا جان گرفت و در تاریخ همواره به‌عنوان مرجع و الگو موردتوجه مخالفان دستگاه قدرت سیاسی خلیفگان و مورداشارت آنان بود. کار سیدالشهدا احیای مصلحانه بود. با این حساب به نظرم آقای دکتر سروش در این گفتار خود به یک معنا جای علت و دلیل را به تعبیر متکلمان عوض کرده است. باری ترک مدینه به‌جهت خطری که بر جان او می‌رفت درست است اما این سبب اصلی اقدامات بعدی سیدالشهدا(ع) نبود. دلیلی است که درستی گزاره ما را درباره سبب اصلی حرکت حضرت نشان می‌دهد و بدان رهنمون می‌کند. سبب را باید در آنچه گفتم دید و جست‌وجو کرد.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱۳
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۰۰ - ۱۴۰۱/۰۵/۲۳
0
0
با سلام/ یکشنبه 23/05/1401
---
به واحد پخش قرآن در صدا و سیمای ج.ا.ا
---
ترجمه اشتباه برخی از الفاظ کریم
---
به اطلاع می رساند ترجمه ی درست واژه های قرآنی : علیم ، بصیر ، خبیر و قدیر بترتیب : دانا ترین ، بینا ترین ، با خبر ترین وتوانا ترین است که در پخش قرآن در صدا و سیمای این سازمان باشتباه ظاهرا دانا ، بینا ، با خبر و توانا ترجمه می شوند .
در ضمن خبر گوی معروف واحد خبر سیمای ج.ا.ا خانم حسینی در خواندن ((حرف ع)) در عبارت « و عجل فرجهم» که ترجمه درست آن : به ظهور آنان شتاب ببخش ؛ این حرف را در خواندن به همزه ، أ ، تغییر می دهند که معنای این عبارت را وارونه و معکوس می کند و معنای این عبارت می شود: در ظهور آنان تاخیر بیانداز؟!
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین