گروه سیاسی- مجید مرادی مدرس دانشگاه و پژوهشگر مطالعات اسلامی و خاورمیانه نوشت: حادثه هجوم یک کینه جوی سنی مذهب افغان به سه روحانی شیعه در حرم امام هشتم که به شهادت یک تن انجامید با توجه به موقعیت مکانی جرم و بازتاب رسانه ای سریع هر اتفاقی در آن بی تردید طبق برنامه ریزی ای دقیق انجام شده است.
به گزارش بولتن نیوز، گذشته از محکومیت این جنایت هولناک، نخستین نکته ای که باید بدان توجه کرد خطر افغان هراسی است که از چندی پیش نشانه های آن دیده می شود. گویا مهاجران افغان که بخش عمده ای از آنها هیچگاه وطن خود را ندیده اند برای کودتا پا به ایران نهاده اند. تروریست افغانستانی سنی در مشهد درست مانند انتحاری فلسطینی سنی ای است که رایزنی ایران در بیروت و ساختمان دارالایتام مجاور آن را نیمه ویران کرد اما این عملیات که مشابه آن هم اتفاق افتاد سبب نشد که ملت فلسطین متهم شوند و یا نفرتی مذهبی پدید آید.
دوم این که با فرض عمق مذهبی برای چنین جنایتی برای خشکاندن سرچشمه های این گونه جریان ها باید از هرگونه تبعیض و تحقیر برادران اهل سنت پرهیز کرد. واعظان مذهبی بیشتر به سفارش قرآن که بر ایمان و عمل صالح تاکید می کند بپردازند و به اختلافات مذهبی دامن نزنند. تکلیف برخی حوادث تاریخی را چنان که امام نخست ما علی بن ابی طالب گفت باید به روز قیامت موکول کرد.
سوم ابن که همزیستی شیعه و سنی و ایرانی و افغان سرنوشت ماست. در چند سال گذشته و بعد از همراهی جوانان افغانستانی با نیروهای ایرانی در سوریه شاهد بهبود وضعیت افغانستانی ها در ایران و خصوصا حق تحصیل دانش آموزان افغان بودیم که بسیار خوشحال کننده بود و هست.
چهارم: اما مشکل اهانت به مقدسات اهل سنت هنوز وجود دارد. برخی ولایتی هایی که دل خوشی از نظام جمهوری اسلامی ندارند چنان در آتش فتنه می دمند که گویی اکنون امام علی در حال جنگ با خلفای پیش از خویش است. جنگی که هیچ گاه وجود خارجی نداشته است. این مقدس مآبان ولایتی از بحران سازی برای ایران هیچ گاه دریغ نکرده اند. نباید با میدان دادن به این ولایتی ها بهانه به دست طالبان داد تا دوباره به عادت قدیمی اشان که سرکوب شیعیان بود برگردند.
پنجم: روحانیان عزیزی که در عرصه خدمات اجتماعی فعالند مواظب باشند که بوی تبشیر شیعی و دعوت به تشیع از خدماتشان استشمام نشود. در کشورهای شرقی بر خلاف غرب تغییر دین و مذهب با مشکلات فراوان روبهروست که آن را از صرفه و صلاح تهی می کند. باید در تله تبشیر مذهبی نلغزید و به قول ناصرخسرو خلق را همه یکسره عيال خدا دید.
نکته آخر این که سفارش امام امیرالمؤمنین علی ع را فراموش نکنیم که در تقاص او جز قاتل را نکشند و فراموش نکنیم که آیت الله سیستانی اهل سنت را نه برادر، که خود ما و پاره وجود ما می داند. مواظب باشیم بدخواهان در تنور تنفر مذهبی میان شیعه و سنی ندمند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
بر کسی پوشیده نیست که وهابیت و بهائیت دو روی یک سکه انگلیسی است که با افکار نژاد پرستان یهود هماهنگی کامل دارد و توسط ریالهای سعودی و دینار های قطری ترویج میشود و اتاق فکر و نظریه پردازانش را میشود در تل آیو و لندن ردیابی نمود .
لطفا حادثه فجیع مشهد صحن رضوی مشهد را به یک فغان محدود نکنید ، خود فریبی نه کار اسلام و ایران و محور مقاومت است نه انسانهای آگاه و واقع بین .
همیشه بین واقعیت و حقیقت فاصله زیادی وجود داشته و دارد .
حادثه مشهد چند بعد دارد . در بعد امنیتی این حادثه پاسخ صهیونیستها به محور مقاومت است که از عمال وهابی خود جهت پاسخ به حرکتهای استشهادی محور مقاومت در سرزمینهی اشغالی انجام میشود .
در بعد منطقه ایی برنامه ای حساب شده برای تغیر وزن و تجدید روحیه نیروهای ضد شیعه ای که توسط محورهای عبری عربی حمایت همه جانبه میشوند میباشد .
در بعد داخلی محصول تسامح و تساهل با حرکتهای ضد شیعی توسط خود فروخته گان داخلی است که گاهی حتی در تربیونهای رسمی به ساحت مقدس عصمت فاطمی و علوی جسارتهای فراوان نموده اند . بخاطر بیاوریم که وقتی یک مداح مطالبی را که طبق اعتقاداتش بود بر زبان آورد چه برخورد حداکثری وعلنی با او شد اما بودند گرگهای گیج و مست از ریال و دینار های سعودی قطری که به ساحت مقدس عصمت فاطمی توهینهای علنی و آشکار داشتند و هیچ گونه برخوردی با این گرگهای گیج نشد و متاسفانه تا کنون نشده که این خود نشان از تساهل و تسامح با تفرقه افکنان دارد.
بارها در خصوص فعالیت وهابیت که قبلا در استانهای مرزی مشاهد میشد و اکنون بصورت عللی در خیلی جاها میشود مشاهد کرد هشدار داده شده که متاسفانه تساهل و تسامح با این عاملان یهود بوضوح به چشم میخورد . بنده شخصا به چشم خود مشاهده نموده ام که وقتی کمکهای انسان دوستانه در غالب اطاعت از رهبری و کمک به مناطق محروم میبردیم برخی از دهکده هایی تحت تاثیر افکار وهابی بودند از ما کمک دریافت نمیکردند چون بزرگانشان فتوا داده بودند که از شیعیان کمک دریافت نکنید !
برای رسوا نمودن وهابیت هم باید کار فرهنگی اعتقادی نمود و هم با تفرقه افکنان و لیدرهای اینها برخورد حداکثری و بعنوان عاملان یهود و دشمن صهیونیست مجازت حداکثری داشت .
یادمان باشد یکی از نمودهای تساهل و تسامح با دشمنان اهل بیت سخت نمودن بدست آوردن امکانات اولیه زندگی مانند شغل و مسکن برای شیعیان است که با سیاستهای خائنانه اصلاح طلبان عملیاتی شده و هست گاهی در ترویج اشرافیت قشری خاص توسط دولت سازندگی و گاهی با ترویج تقلیل جمعیت شیعی توسط دولت اصلاحات خاتمی با شعارهای شیک زندگی بهتر با فرزند کمتر و گاهی با سخت نمودن ادامه زندگی و تشکیل خانواده و فرزند آوری توسط لیبرالهای دولت بنفش در داخل انجام میشود که نتیجه جزء کاهش شدید ازیاد نسل شیعیان ندارد چیزی که در طرف مقابل بصورت حداکثری نمود دارد و ازیاد نسل ولو با زندگی بی کیفیت در دستور کارشان قرار گرفته تا اکثرا را در سرزمین پاک ایران بدست آوردند .