کد خبر: ۷۶۵۰۵
تاریخ انتشار:

"حیف که ورشکست نمی شوند"

مشکل اصلی دخالت های فرهنگی دولت نیست.تا هنگامی که روشنفکرِ ما زیست خود را مخیَّر بین دوگانه پول نفت و پول بیگانه ببیند،دست ها برای یارانه دراز خواهد بود.

سیدامیرحسین مهدوی/نگاه پنجشنبه: «پذیرایی ساده»بهترین فیلم جشنواره امسال فیلم فجر بود.دو کاراکتر اصلی برای توزیع سی کیسه پنج میلیون تومانی پول نقد به کردستان می روند.مامورند تا فرایند تحویل اسکناس ها به پانزده نفر را ثبت کرده و به صاحب پول گزارش کنند.جانمایه فیلم تدابیر آن ها برای متقاعد کردن طعمه هاست.برای راضی کردن هر فرد از دری وارد می شوند و به غیر از یکی در تمام موارد کامیاب و سربلند پول ها تحویل داده و فیلم می گیرند.سوژه ها متنوع اند.قاچاقچی،کارگر،معلم و راننده هریک به سیاقی بازی می خورند و با وجدان آسوده مالک پول مفت می شوند.

قاچاقچی مشروب خَرِ وفادار و راننده کامیون حرمت برادری را قربانی می کنند. کرامت ها پایمال شده و باورهای اخلاقی – انسانی زیر پا گذاشته می شوند.هر کس به صورتی خود را می فروشد به دو کیسه.اصل ماجرا ذات کیسه هاست که اگر مفت و بادآورده هبه شود لاجرم تکه یی از انسانیت را می کَنَد و روند های طبیعی را مختل می کند.

فیلم با بی اعتنایی هیات داوران منتخب معاونت سینمایی وزارت ارشاد روبرو شد.هیچ جایزه یی از بخش مسابقه نگرفت.به بخش «فوروم» فستیوال برلین رفت ولی در رقابت با فیلم هایی که خود بر مبنای همین منطق هبه های حمایتی – هدایتی ساخته شده بودند جایی نیافت.و این فاش ترین پیام جشنواره امسال بود...

*********

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دو رسالت برای خود قائل است.غربال کردن تولیدات و هدایت تولید کنندگان به سمت منویات.هر چهار معاونت این دستگاه در حوزه های کتاب،سینما،مطبوعات و تاتر و هنرهای تجسمی همین دو هدف را دنبال می کنند.اداره کل یا هیات هایی دارند برای ممیزی و بودجه یی برای کمک به تولید.بدیهی است چاقو دسته خود را نمی بُرَد و بُردار های حمایت و نظارت همراستا هستند.در حالی که جمعی سرگرم حذف و فیلتر هستند گروهی هم باید به دنبال تولید فراورده های بهداشتی و مفید باشند.این رویه در تمام شقوق عرصه فرهنگ جاری است.اما به دلایل متعدد در حوزه مطبوعات شکل «اَبزورد»تری به خود گرفته است.

تولید انبوه صفت ذاتی رسانه است.عرضه روزانه 150هزار واژه در یک روزنامه یا 400مطلب در وب سایتی خبری،نظارتِ پیش از انتشار را بگونه یی که برای موسیقی و سینما و تاتر و نقاشی و کتاب اعمال می شود بلا موضوع می کند.

ماهیت مطبوعات اجازه کنترلِ قبل از عرضه را نمی دهد.نمی توان مثل سینما سناریوها را خواند و از میانشان نمونه های همسو با نگاه رسمی را برگزید و حمایت کرد. در اینجا سازوکار متفاوت است.تنها ثلث متقاضیان انتشار نشریه،تایید صلاحیت شده و صاحب«امتیاز» می شوند(1)آنان اجازه می یابند با مسئولیت خود متن و تصویر منشر کنند. نوشته های هزاران روزنامه نگار می تواند در قالب سه هزار و اندی نشریه در حال انتشار، به بازار عرضه شود.

در هر شماره یک نشریه دهها خبر و مقاله و ستون و گزارش از عوالم مختلف کنار هم چیده و منتشر می شوند. همانطور که بازبینی تک تک آن ها توسط دولت پیش از عرضه ممکن نیست،تلاش برای برقراری معادله هدایت – حمایت با یک یک نویسندگان هم امری ممتنع است. پس راهی نمی ماند جز توزیع کیسه یی 50 میلیارد تومان یارانه نفتی به جماعتی که همچون پرسوناژ های مخلوق امیررضا کوهستانی و مانی حقیقی در «پذیرایی ساده»بر حسب تصادف سر راهِ پولی بادآورده قرار می گیرند و باید به ترفندی-که لاجرم نافی عزت و استقلال نشریه است –نظر مُوَزِع پول را جلب کرده و سهمی بگیرند.این شیوه توزیع یارانه مطبوعات حتی نیت اهالی «ارشاد» را هم محقق نمی کند.چون:

1-واریز پول نقد به حساب سیبای مدیران مسئول منجر به تربیت روزنامه نگار همسو نمی شود.فقط باعث می شود که مالک نشریه مطالب را با فیلتری به رنگ دولت بخواند.آن ها را باب طبع مسئولان دروازبانی کرده و مدیر پسند بسته بندی کند.نویسندگان هم برای ارتزاق،همین مِتُد را در رابطه خود با مدیر مسئول به کار می گیرند.مطالبی متنافر با مکنونات قلبی خود تولید می کنند،باب میل رییس تیتر می زنند و تلاش می کند تا در لایه دوم چرخه یارانه ها بهره مندی خودرا بیشتر کنند.این سیکلی است معیوب از قلب نیات قلبی و ریای مستمر.

2-نقد سلول رسانه است.مهم نیست سلیقه حاکم بر وزارت ارشاد نماینده اکثریت خوانندگان مطبوعات باشد یا نه،در هر صورت استقلال و انتقاد انتظار اصلی از نشریات جدی است.پخش پول نفت بین رسانه های چاپی و تحت وِب به تناسبِ تخصیص،از اقتدار آن ها در برابر قدرت می کاهد.همکارانی که دستی بر آتش دارند به خوبی می دانند فرایند کرنش و کفِّ نفس برای جلب سهم بزرگتر از کیک یارانه ها از برقراری رابطه با بازرس تیراژ آغاز شده و تا ملاحظات تیترهای صفحه اول امتداد می یابد.این وضعیت به فراگیری و نفوذ رسانه لطمه زده و سیاست گزار را از اهداف اولیه خود دور می کند.

3-قانون تجارت به شرکت ها اجازه می دهد ورشکست شوند.ناکامانِ بازار رقابت با فاصله گرفتنِ درآمد از هزینه دستان خود را بالا برده و از میدان خارج می شوند.

دولت با اعطای یارانه،صنعتِ رسانه را از این موهبت محروم کرده است.نشریاتِ بی خواننده و کم آگهی بواسطه برقراری لوله تنفس مصنوعی یارانه زنده می مانند و در کمال تعجب با فروش های سه رقمی به حیات خود ادامه می دهند.دکه ها مملو از لوگو های در حال تکثیر است و فروش مطبوعات کمتر از نصفِ 12 سال پیش!جلوگیری وزارت ارشاد از ورشکستی نشریات نوعی دخالت مضر در روند طبیعی بازار است.مدیران ناتوان و بی استعداد با سِرُم پول نفت زنده می مانند و با مخدوش شدن رقابت سالم،مسابقه هیجان انگیز تیراژ و نفوذ جای خود رابه جدال چرک ربودن دل مدیران می دهد.

«یک سطر واقعیت» ساخته علی وزیریان گرافیست برجسته،از آثار کم اقبال جشنواره امسال بود.قطع نظر از نقائص سینمایی،فیلم آیینه همین تفکر حمایتی – نفتی است. قصه سردبیر مجله«فرهنگ فاخته»(!) است که به دنبال عدم حمایت دولت و برگشت خوردن انبوه نشریه اش به دنبال سراب وعده های مالی اروپایی ها می رود و...

این اثر به ما اثبات می کند که مشکل اصلی در دخالت های فرهنگی دولت مدیران نیستند.تا هنگامی که روشنفکرِ ما زیست خود را مخیَّر بین دوگانه پول نفت و پول بیگانه ببیند،دست ها برای یارانه دراز خواهد بود.دست هایی که باید بسوی گیشه و دکه دراز شوند.

(1)- معاون مطبوعاتی و اطلاع‌رسانی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به تعداد مجوزهای صادر شده برای نشریات خاطرنشان کرد: در طول 13 ماه گذشته به درخواست مجوز 2 هزار و 500 نشریه رسیدگی شده و 900 نشریه موفق به اخذ مجوز انتشار خود شده‌اند(خبرگزاری فارس-25/11/90)

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین