یکی از کارهای بزرگ حاج قاسم تشکیل حسینیون در آذربایجان بود

به گزارش بولتن نیوز، حاج اورخان محمدوف، از فعالان شیعیان جمهوری آذربایجان گفت حاج قاسم سلیمانی معتقد بود که شیعان آذربایجان در لشکر ظهور صاحب الزمان (عج) یکی از پیشروان خواهند بود. یکی از کارهای بزرگ و بابرکت حاج قاسم، تشکیل حسینیون بود.

حاج اورخان محمدوف در سخنانی تحت عنوان "بزرگترین هدیه حاج قاسم سلیمانی به آذربایجان" گفت : « حاج قاسم سلیمانی، شاهکار ولایت بود. تمامی حرکات و سخنان و تدابیرش حکایت از این دارد که حاج قاسم سلیمانی شاهکار ولایت بوده است. یکی از کارهای بزرگ و بابرکت حاج قاسم، تشکیل حسینیون بود. تشکیل حسینیون ناشی از اراده و خواست خود حاج قاسم بود. حتی نامگذاری این تشکیلات به نام حسینیون به اراده خود حاج قاسم بود. در اتحاد شوروی به دین خداوند ظلم و سینه زنی برای امام حسین (ع) ممنوع شد. اما در همانجا یک دسته به عرصه آمد به نام حسینیون که این ها هم به حوض کوثر متصل هستند. یک مرد لازم بود که از میان آن همه تاریکی ، یک راه باز کند و مسیری را بگشاید. هر کسی نمی توانست جرأت این کار را بکند. زیرا در تصور برخی ها شیعیان قفقاز و آذربایجان از مسلمانان دنیا جدا هستند و گویی این ها طرد شده اند! این ها نمی توانستند تصور کنند که مردانی از میان شعیان آذربایجان برخیزند و این شخصیت ( حاج قاسم ) به آنها اعتماد کند و بگوید که شما هم بیایید و به کاروان فاطمه زهرا (س) و به ارتش ظهور بپیوندید. حاج قاسم این را برنامه ریزی و اجرا کرد. بی تردید علت اصلی اش، اعتماد و محبت حاج قاسم به ما بود. اکنون برخی از سخنان حاج قاسم درباره حسینیون در رسانه ها هم درج می شود. در رسانه ها هم مطرح شده است که حاج قاسم حسینیون محبت خاصی داشت. اکنون این را آشکارا اذعان می کنند. حاج قاسم به دیده خاصی به حسینیون نگاه می کرد. علتش چه بود؟ حاج قاسم به این اعتقاد داشت و آن را بیان هم می کرد که در ارتش ظهور ، شیعیان آذربایجان یکی از پیشروان این ارتش خواهند بود. حتی وقتی با تعجب از حاج قاسم پرسیده می شد که این سخن خیلی سنگین است و شما این را از کجا می گویید؟ حاج قاسم می گفت هم می دانم و هم بررسی کرده ام. حاج قاسم با این زاویه دید به مساله وارد شده بود. با این نگاه به میدان آمده بود. حاج قاسم بارها گفته بود که اینها تعدادشان کم است، اما تاثیر دارند. متاسفانه برخی ها را می بینیم که گویا ماموریتشان این است که هرجا شیعیان آذربایجان یک سازمان ایجاد کنند، اینها زود بیایند و منتظر باشند که در جایی قدری بلغزند و زود بگویند:"من که گفته بودم!" یک دشواری بروز کند، زود بگویند " من که گفته بودم!" گویی برخی ها برای خود این ماموریت را تعریف کرده اند که یا پشت پا بزنند یا اینکه این گروه ها قدری بلغزند و اینها بگویند:"من که گفته بودم!" اینها انسان های خوبی هم هستند، اما متوجه نیستند. اینها اشتباه می کنند. وظیفه اینهاست که کمک کنند و دست شیعیان آذربایجان را بگیرند. دشمن سال هاست که گروه ها و سازمان های متعدد ایجاد می کند که گاه منحل می شوند و تجربه می آموزند، اما باز هم ایجاد می کنند. اکنون چه شده است که تا پنج نفر جمع می شوند، صرفا حسینیون مدنظر نیست، تا پنج – ده نفر می خواهند یک سازمان تاسیس کنند تا کاری انجام دهند، جلوگیری و اخلال می شود. تو نباید کارشکنی کنی و نقطه ای (نقطه ضعف) را بیابی و مبالغه کنی و بعد بگویی :"من که گفته بودم!" اگر این قبیل افراد توبه نکنند، عاقبت بدی خواهند داشت، عاقبت به خیر نخواهند شد. کمک کنند. اگر کمک نمی کنند، کنار بکشند و به کار خود مشغول شوند. حضرت امیر (ع) در نهج البلاغه می فرماید به صفوف آخر دشمن نگاه کنید. یکی از خصوصیات حاج قاسم این بود که در رویارویی با دشمن، به صفوف آخر نگاه می کرد و هدف نهایی می دید. ما هم اگر صفوف آخر دشمن را نبینیم، شکست می خوریم و دشمن ما را فریب می دهد. رسانه های اسراییل یک جنجال راه می اندازند و ما هم بخاطر سطحی نگری باور می کنیم. علی (ع) می فرماید یک دسته که قرآن به دست گرفته اند، شما را فریب ندهند و شما را سست نکنند. وقتی معاویه به امام حسن (ع) نامه می نویسد که برو با خوارج بجنگ! ، امام می فرماید اگر به جنگ کردن باشد، نخست با تو می جنگم. حضرت صف آخر و دشمن اصلی را می دید. حاج قاسم هم در میدان همین گونه بود. نگاه حاج قاسم به آذربایجان، نگاهی دیگر بود. ما هم باید نگاهمان را تغییر دهیم. چرا باید دائم به خودمان بقبولانیم که در آذربایجان کاری نمی توانیم بکنیم؟! آیه قرآن چه می فرماید؛ ان تنصرالله ینصرکم. چه کسی این را به ذهن ما داخل کرده است که ما هیچ کاری نمی توانیم بکنیم؟ بخشکند آن زبان هایی که می خواهند به ذهنمان بقبولانند که ما ضعیف هستیم. ان الله لقوی عزیز. آن خداوندی که بوکمال و حلب را فتح کرد و اسراییل را به محاصره در آورده است، در آذربایجان هم همان خداوند است و فرقی ندارد. خداوندی که به دست علی (ع) خیبر را فتح کرد، قادر است به دست شیعیان علی (ع) جولان را هم فتح کند. فقط همت ما لازم است. حرکت لازم است. ان شاء الله حسینیون که یک تشکیلات است، باید به جنبش تبدیل شود. برای تحقق این، باید کم بخوابیم و زیاد فعالیت کنیم و زیاد بیاندیشیم و کار کنیم. همانطور که حاج قاسم با آنکه تمامی بدنش مجروح بود، دستکم در شبانه 22 ساعت کار می کرد. حاج قاسم، هم تجسم محبت بود و هم تجسم قوه قهریه خداوند بود. همانطور که در میدان نبرد مردانه می جنگید، وقتی یک یتیم را می دید، آنگونه می شکست. حاج قاسم یک باقیات صالحات و جنبش نیکو از خود باقی گذاشت که تاکنون در میان مومنان آذربایجان و تاریخ آذربایجان سابقه نداشته است. (در تاریخ) دسته های انتقام وجود داشته اند، اما به شکل جنبش وجود نداشته است. این جنبش، حسینیون است. باید کمک کنیم و این جنبش را تقویت کنیم. بذر این را حاج قاسم کاشت و از کوثر آن را آبیاری کرد، برکت نیز از خداوند است. باید توکل کنیم و محکم حرکت کنیم. قطعا خداوند ما را از پیروزمندان قرار خواهد داد. قدرت خداوند از شبکه های مخفی اسراییل و تسلیحات اسراییل و توانش برای تعقیب ما خیلی بالاتر است. بعضا تصور می شود که آنها ما را تحت نظر دارند و مشاهده می کنند. اما، نمی توانند تصور کنند که از جایگاهی بالاتر نیز آنها دیده می شوند. دشمن این را نمی تواند تصور کند، زیرا این را نمی فهمد. اما، ما این را باور داریم. دشمن تلاش می کند، ما هم کار خود را پیش می بریم. باید بسوی هدف خودمان برویم و از هدف منحرف نشویم. اگر اینگونه باشد، ما پیروز خواهیم شد، وگرنه می بازیم. همانطور که جنبش هایی که در تاریخ هدفشان را فراموش کردند، بازنده شدند. ما باید خلأهای ایجاد شده را برای رهبر عزیزمان پر کنیم. نباید خودمان را به مرزهای جغرافیایی محدود کنیم. چطور دشمن از مرزهای جغرافیایی عبور می کند و گروه های مبلغ ناتو تشکیل می دهد، اما ما بگوییم که مرز جغرافیایی داریم؟! مقاومت مرز ندارد. ممکن است بگویند وطن! وطن ما دنیاست. این دنیای ویران شده باید گلستان شود. باید فدک فاطمه زهرا (س) فتح شود. پرچم اسلام و امام حسین (ع) هچ گاه به زیر کشیده نمی شود.»