کد خبر: ۶۹۸۱۲۵
تاریخ انتشار:

لزوم توجه ایرانیان به تحولات قفقاز

تصمیم‌گیری برای رخدادهای خلق‌الساعه نیازمند سرعت عمل است و ازاین‌رو سخن‌سرایی درباره گذشته برای فعالان عرصه سیاست خارجی...

‌گروه بین الملل - علی کالیراد-‌استادیار تاریخ دانشگاه تهران در یادداشتی نوشت: تصمیم‌گیری برای رخدادهای خلق‌الساعه نیازمند سرعت عمل است و ازاین‌رو سخن‌سرایی درباره گذشته برای فعالان عرصه سیاست خارجی، که با نهاد ناآرام جهان سروکار دارند، بیهوده می‌نماید؛ چنانکه در مباحثه رئیس‌جمهور آذربایجان و نخست‌وزیر ارمنستان بر سر مسئله قره‌باغ در حاشیه کنفرانس امنیتی مونیخ در فوریه 2020 زمانی که دو طرف با توسل به تاریخ به یکدیگر حمله می‌بردند، مدیر آمریکایی جلسه با لبخندهایی عصبی، سران دو کشور را به زمان حال و یافتن راهکار برای حل مناقشه موجود دعوت می‌کرد. اما فارغ از فروکاستن ساده‌اندیشانه تحولات به تکرار حوادث تاریخی یا محدودماندن در چنبره ملاحظات و معادلات سیاسی کنونی، لازمه ژرف‌نگری همانا توجه توأمان به الگوهای تغییر و تداوم است.

به گزارش بولتن نیوز  به نقل از شزق،   رخدادهایی که در هفته‌های گذشته در مجاورت مرزهای شمال غربی کشورمان رخ داد، مجموعه‌ای متفاوت و متعارض از واکنش‌های داخلی در سطوح مختلف را در پی داشت؛ اما این شعرخوانی رئیس‌جمهوری ترکیه در مراسم رژه پیروزی در باکو در بیستم آذر و واکنش توییتری وزیر خارجه ایران بود که به نقطه عطفی در این ماجرا بدل شد. تا زمان نگارش این یادداشت، سفیر ترکیه در تهران به سبب «اظهارات مداخله‌جویانه و غیرقابل‌قبول» آقای اردوغان و سفیر ایران در آنکارا به دلیل «ادعاهای بی ‌‌پایه و اساس تهران درباره رئیس‌جمهور اردوغان» احضار شدند؛ به سرعت، موجی از یادداشت‌ها و پیام‌ها توسط طیف گسترده‌ای از ایرانیان علیه سخنان اردوغان در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی به راه افتاد که در آنها از حق تاریخی ایران نسبت به 17 شهر قفقاز و پیوندهای دیرین شمال و جنوب ارس گرفته تا ضرورت پاسخ قاطع جمهوری اسلامی به سیاست نوعثمانی‌گری دولت ترکیه به چشم می‌خورد؛ سپس نوبت به اظهار نظر مقامات دو طرف رسید. البته هم‌زمان با تأکید طرف ترکیه‌ای بر سوء‌برداشت ایرانیان از سخنان اردوغان، زمزمه‌هایی در داخل کشور در تأیید همین موضع به گوش می‌رسد.

 این میزان از دغدغه‌مندی نسبت به تمامیت ارضی ایران و گردآمدن صاحبان سلایق و نگاه‌های مختلف حول مسئله وحدت ملی، خصوصا در این دوران پرتلاطم، بسی ارزشمند و ستودنی است؛ اما آیا این شور و حمیت ملی، مانند موارد مشابه در تاریخ معاصر ایران، قرار است صرفا تب تندی باشد که عن‌قریب به سردی گراید و منتج به خردورزی و تأملات جدی نشود؟ به نظر می‌رسد فحوای بخش عمده مطالب منتشرشده در ساعات گذشته آکنده از کلی‌گویی، هیجان‌زدگی و عدم تدقیق در ابعاد مختلف موضوع -‌و حتی با کمال تأسف در مواردی همراه با گزاره‌های مغلوط‌- بوده است. صد سال پیش، سیدضیاءالدین طباطبایی، سرپرست هیئت اعزامی دولت ایران به جمهوری‌های تازه ‌استقلال‌یافته قفقاز، از رواج فزاینده عقاید تُرک‌گرایانه و هواداری از ترکیه عثمانی نزد محافل سیاسی و فکری جمهوری نوپای آذربایجان اظهار شگفتی و نگرانی می‌کرد و آن را حاصل فرایندی 20‌ساله می‌دانست. پس از گذشت یک سده، ما در همان ‌نقطه ایستاده‌ایم و مجدانه در پی فهم این فرایند برنیامده‌ایم؛ در این صد سال، مساعی‌ها کردیم و هزینه‌ها متحمل شدیم اما به نتیجه مطلوب نرسیدیم؛ عاقبت به ردیه‌نویسی و بیانیه‌نویسی دلخوش شدیم و هرازگاه به مناسبتی برای سرزمین‌های ازکف‌رفته مرثیه خواندیم و از پیوندهای شمال و جنوب ارس گفتیم. گویا در بر همان پاشنه می‌چرخد. رئیس‌جمهور ترکیه در سخنرانی خود در میدان آزادلیق باکو، ارواح نوری‌پاشا، فرمانده نیروهای اعزامی عثمانی به جبهه قفقاز در 1918 و انورپاشا، وزیر جنگ وقت عثمانی را شاهدی بر این مراسم دانست. بخشی از سرمستی امروز رئیس‌جمهور ترکیه، فارغ از معادلات بین‌المللی و منطقه‌ای و توافق‌های پشت پرده، وامدار بذری است که صد سال پیش از سوی حاکمان ترکیه عثمانی در خاک جمهوری آذربایجان کاشته شد. برخلاف توسل منفعلانه ما به تاریخ به مثابه یک گریزگاه، حاکمان ترکیه همواره تاریخ را به شکلی فعالانه در عرصه سیاست خارجی به کار برده‌اند. شعرخوانی اردوغان درباره ارس، آن هم با عباراتی تقطیع‌شده از یک ترانه فولکلور، خالی از کج‌سلیقگی نبوده است. بی‌گمان او از اهمیت نمادین رود ارس در «ادبیات حسرت» یا رویکرد بختیار وهاب‌زاده، شاعر مشهور جمهوری آذربایجان که نام او در مراسم به میان آمد، نسبت به ایران بی‌اطلاع نیست؛ اما همان ‌اندازه که برخی تلاش‌های آغازشده در داخل برای توجیه شعرخوانی اردوغان و تخطئه واکنش وزارت خارجه کشورمان بی‌پایه است، هتاکی و نفرت‌پراکنی نسبت به همسایه غربی‌مان شایسته نیست.

ایران و ترکیه دو موجودیت تاریخی متمایز در بین کشورهای غرب آسیا، قفقاز و آسیای مرکزی هستند که از سده شانزدهم میلادی در فرایند گذار از امپراتوری‌های پیشامدرن به دولت‌ـ‌ملت‌های مدرن قرار گرفتند و سرشتشان با کشورهای شکل‌گرفته در قالب نظام‌های استعماری یکسر متفاوت است. بررسی تاریخ چندصدساله روابط ایران و ترکیه، به عنوان دو قدرت اصیل و ریشه‌دار منطقه، نشان می‌دهد که تداوم تنش و بحران در مناسبات دو کشور، فرساینده، هزینه‌زا و متضمن پیامدهای ویرانگر و بلندمدت است. ایران و ترکیه ناگزیر از همکاری با یکدیگرند و از همین رو سایه تنش بر روابط دو کشور نباید ماندگار بماند و قطعا نیز نخواهد ماند. احتمالا آنچه در بین تمامی این هیاهوها و خط‌و‌نشان‌‌کشیدن‌ها مغفول خواهد ماند، ژرف‌اندیشی ما در صورت‌بندی جدید جنوب قفقاز و بالاخص پیامدهای مخاطره‌آمیز آن است؛ مخاطراتی فراتر از حضور جنگجویان مزدور یا ازکف‌رفتن حق ترانزیت.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین