گروه بین الملل - مصطفی مطهری*: بحران قره باغ، با پذیرش و امضای توافق نامه صلح میان رئیس جمهور و نخست وزیر دو کشور آذربایجان و ارمنستان با میانجی گری روسیه به پایان رسید. اما آنچه در این باره یک سوال اساسی است پرداختن به موضع گیری های دوگانه ای است که سوی دولت ایران در ارتباط با بحران قره باغ اتخاذ می شد.
به گزارش بولتن نیوز، ایران از همان ابتدای آغاز بحران و درگیری، همواره طرفین را به خویشتنداری دعوت کرد و راه حل بحران را سیاسی دانست و از دو کشور خواست تا از طریق گفتگو به حل و فصل اختلافات و تعارضات میان خود بپردازند. اگرچه این موضع رسمی ایران در قبال بحران قره باغ بود اما در گوشه و کنار نیز شاهد جهت گیری هایی از سوی مقامات رسمی کشور در حمایت از باکو بودیم. واکنش های جانبدارانه سخنگو و رییس دفتر ریاست جمهور و سفیر ایران در باکو، از آذربایجان در خلال این بحران موجب شد تا نتوان ایران را بی طرف در بحران قره باغ قلمداد کرد. بطوریکه شوهای حمایتی آقای سفیر ایران در باکو یعنی جناب موسوی در حمایت از باکو آنچنان عریان و مغرضانه بود که باعث تعجب همگان شد؛ هم کسانی که در عرصه تحلیل بحران قره باغ به کارشناسی و ارزیابی رویدادها می پرداختند، و هم دنبال کنندگان عمومی و مخاطبان رسانه ای خبرهای مربوط به قره باغ.
نکته اینجاست که آیا واقعاً جانب سفیر ایران در باکو از واقعیت ماجرا خبر نداشت و صرفاً آن را فرصتی بدست آمده برای نشان دادن خود به عنوان سفیر می دید؛ که به نظر بعید می رسد که ایشان دغدغه رسانه ای شدن و دیده شدن را داشته باشد چرا تا پیش از اینکه به مقام سفارت ایران در باکو نائل شود در مسند و منصب سخنگوی وزارت امور خارجه در حال اجرای برنامه های تکذیب بود؛ از این رو به اندازه کافی در قاب تلویزیون ها ظاهر و حاضر شد و در اجرای شوهای تلویویزنی خود در قالب یک سیاستمدار سخنگو به ایفای نقش پرداخت. پس مطمئناً دغدغه سفیر ما در باکو این نبوده است. اما اگر سفیر ما در باکو واقعاً از مباحث راهبردی و تهدیدات ژئوپلیتیکی و معمای امنیتی تحت اختیار قرار گرفتن قره باغ توسط باکو بر ایران آگاه نبوده و به این موضع گیری های سخیف روی آورده است باید پیش از ابراز تاسف، وزارت خارجه و دولت را مسئول زیان کاری حاصل از موضع گیری های سفیر ایران در باکو دانست و آنها را با شیوه های قانونی مورد مواخذه قرار داد. چرا که باید تمام هزینه های این موضوع را در ابعاد اقتصادی – امنیتی و حتی سیاسی را متوجه ندانم کاری های دولتی قرار داد که چنین فردی را به این سمت گمارده است.
و اما شقِ سوم ماجرا به مراتب مهم تر از دو مورد توضیح داده شده فوق است؛ اینکه این جهت گیری موسوی به عنوان سفیر ایران در باکو مغرضانه و هدف دار بوده است. در واقع سفیر ایران با این موضع گیری که یا حاصل دیدگاه خود یا دولت ایران در لفافه و خفا بوده است، نه تنها رویکرد اعلامی تهران را که، در این بحران اعلام بی طرفی کرد، زیر سوال برد، بلکه به موجب همین رفتار و جهت گیری مراتب ناراحتی ایروان که از متحدان ایران در طول دهه های گذشته بود را فراهم آورد. قابل توجه است که ارمنستان در دهه های گذشته همواره روابط دوستانه ای با ایران داشته و به نوعی متحد ایران به شمار می آید اما برعکس روابط ایران با آذربایجان در طی دهه های گذشته به دلیل قرابت های مذهبی و تفاوت در شیوه حکومتداری پر از فراز و نشیب هایی بوده است. در بیان جامع تر باید گفت که ایران طی سه دهه گذشته به لحاظ سیاسی به ارمنستان نزدیک تر بوده تا آذربایجان. پس موضع گیری متولیان سیاسی کشور در دولت و وزارت خارجه در حمایت از آذربایجان جای سوال بزرگی است که باید ایشان پاسخ گوی آن باشند.
از سوی دیگر نیز نباید فراموش کرد که ایده نگاه به غرب نیز که دهه های اخیر از سوی ارمنستان در ساختار مدیریت سیاسی کشور دنبال می شود از جمله عواملی بود که مقدمات ضعف آنها را در نبرد باکو در ارتباط با قره باغ فراهم آورد. در واقع اگر ایروان نیز به مانند اذربایجان تمام تخم مرغ های خود را در سبد غرب نمی گذاشت و تلاش می کرد روابط خود را با ایران و حتی روسیه به سطح راهبردی بکشاند در بحران قره باغ تنها نمی ماند و شکست و ضعف بر او چیره نمی شد. اما با محاسبات غلط و اشتباهات راهبردی در برقراری ارتباط با غرب و اصرار بر آن، نه تنها نتوانست در بحران قره باغ حمایت صریح ایران و روسیه را به خود جلب کند بلکه حتی نتوانست کمکی از سوی غربی ها نیز دریافت کند. و آنقدر تنها ماند تا مجبور به پذیرش توافق نامه صلح شد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com