گروه دین و اندیشه - حجه الاسلام والمسلمين عليرضا توحيدلو در یادداشتی نوشت:جناب علي بن مهزيار فرمود: بيست بار با قصد اين كه شايد به خدمت حضرت صاحب الامر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برسم ، به حج مشرف شدم ، اما در هـيـچ كـدام از سفرها موفق نشدم.
به گزارش بولتن نیوز،تا آن كه شبي در رختخواب خود خوابيده بودم ، ناگاه صدايي شنيدم كه كسي مي گفت: اي پسر مهزيار، امسال به حج برو كه امام خود را خواهي ديد.شادان از خواب بيدار شدم و بقيه شب را به عبادت سپري كردم.
صـبـحـگاهان ، چند نفر رفيق راه پيدا كردم ، و به اتفاق ايشان مهياي سفر شدم و پس از چندي به قـصـد حـج براه افتاديم.
در مسير خود وارد كوفه شديم.
جستجوي زيادي براي يافتن گمشده ام نـمـودم ، امـا خـبـري نـشـد، لذا با جمع دوستان به عزم انجام حج خارج شديم و خود را به مدينه رسـانـديـم.
چـنـد روزي در مدينه بوديم.
باز من از حال صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) جويا شدم ، ولي مانند گـذشـتـه ، خـبـري نيافتم و چشمم به جمال آن بزرگوار منور نگرديد.
مغموم و محزون شدم و تـرسـيـدم كـه آرزوي ديـدار آن حـضـرت بـه دلم بماند.
با همين حال به سوي مكه خارج شده و جستجوي بسياري كردم ، اما آن جا هم اثري به دست نيامد.
حج و عمره ام را ظرف يك هفته انجام دادم و تمام اوقات در پي ديدن مولايم بودم.
روزي مـتـفـكـرانـه در مسجد نشسته بودم.
ناگاه در كعبه گشوده شد.
مردي لاغر كه با دوبرد (لباسي است ) محرم بود، خارج گرديد و نشست.
دل من با ديدن او آرام شد.
به نزدش رفتم.
ايشان براي احترام من ، برخاست.
مرتبه ديگر او را در طواف ديدم.
گفت : اهل كجايي ؟ گفتم : اهل عراق.
گفت : كدام عراق؟
( عراق در اصطلاح گذشتگان به دو جا گفته مي شده :
اول ، عراق عرب ، يعني همين كشوري كـه مـعـروف اسـت.
دوم ، عـراق عـجـم كـه بـه بخشهائي از مركز ايران ، يعني محدوده اي شامل كرمانشاهان ، همدان ، ملاير، اراك ، گلپايگان واصفهان گفته مي شده است.)
گفتم : اهواز .
گفت : ابن خصيب را مي شناسي ؟ گفتم : آري.
گـفـت : خدا او را رحمت كند، چقدر شبهايش را به تهجد و عبادت مي گذرانيد و عطايش زياد و اشک چشم او فراوان بود.
بعد گفت : ابن مهزيار را مي شناسي ؟ گفتم :آري ، ابن مهزيار منم.
گفت : حياك اللّه بالسلام يا اباالحسن
(خداي تعالي تو را حفظ كند).
سپس با من مصافحه و معانقه نمود و فرمود: يا اباالحسن ، كجاست آن امانتي كه ميان تو و حضرت ابومحمد (امام حسن عسكري (ع ) بود؟ گفتم : موجود است و دست به جيب خود برده ، انگشتري كه بر آن دو نام مقدس رسول مهربانی، حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم)و مولای متقیان امیرالمؤمنین علي (علیهالسلام) نـقش شده بود، بيرون آوردم.
همين كه آن را خواند، آن قدر گريه كرد كه لباس احرامش از اشک چشمش تر شد و گفت : خدا تو را رحمت كند يا ابامحمد، زيرا كه بهترين امت بودي.
پروردگارت تو را به امامت شرف داده و تاج علم و معرفت بر سرت نهاده بود.
ما هم به سوي تو خواهيم آمد.
بعد از آن به من گفت : چه را مي خواهي و در طلب چه كسي هستي ، يا اباالحسن ؟ گفتم : امام محجوب از عالم را.
گفت : او محجوب از شما نيست ، لكن اعمال بد شما او را پوشانيده است.
برخيز به منزل خود برو و آمـاده باش.
وقتي كه ستاره جوزا غروب و ستاره هاي آسمان درخشان شد، آن جا من در انتظار تو، ميان ركن و مقام ايستاده ام.
ابـن مـهـزيـار مـي گـويد: با اين سخن روحم آرام شد و يقين كردم كه خداي تعالي به من تفضل فـرمـوده است ، لذا به منزل رفته و منتظر وعده ملاقات بودم ، تا آن كه وقت معين رسيد.
از منزل خارج و بر حيوان خود سوار شدم ، ناگاه متوجه شدم آن شخص مرا صدا مي زند: يا اباالحسن بيا.
به طرف او رفتم.
سلام كرد و گفت : اي برادر، روانه شو.
و خودش براه افتاد.
در مسير، گاهي بيابان را طي مي كرد و گـاه از كـوه بالا مي رفت.
بالاخره به كوه طائف رسيديم.
در آن جا گفت : يااباالحسن ، پياده شو نماز شب بخوانيم.
پياده شديم و نماز شب و بعد هم نماز صبح را خوانديم.
بـاز گفت : روانه شو اي برادر.
دوباره سوار شديم و راههاي پست و بلندي را طي نموديم ، تا آن كه بـه گـردنـه اي رسـيـديـم.
از گردنه بالا رفتيم ، در آن طرف ، بياباني پهناور ديده مي شد.
چشم گشودم و خيمه اي از مو ديدم كه غرق نور است و نور آن تلالويي داشت.
آن مرد به من گفت : نگاه كن.
چه مي بيني ؟ گفتم : خيمه اي از مو كه نورش تمام آسمان و صحرا را روشن كرده است.
گفت : منتهاي تمام آرزوها در آن خيمه است.
چشم تو روشن باد.
وقـتـي از گردنه خارج شديم ، گفت : پياده شو كه اين جا هر چموشي رام مي شود.
از مركب پياده شديم.
گفت : مهار حيوان را رها كن.
گفتم : آن را به چه كسي بسپارم ؟ گفت : اين جا حرمي است كه داخل آن نمي شود، جز ولي خدا.
مهار حيوان را رها كرديم و روانه شديم ، تا نزديک خيمه نوراني رسيديم.
گفت : توقف كن ، تا اجازه بگيرم.
داخل شد و بعد از زماني كوتاه بيرون آمد و گفت : خوشا به حالت كه به تو اجازه دادند.
وارد خـيـمـه شـدم.
ديـدم اربـاب عـالم هستي ، محبوب عالميان ، مولاي عزيزم ، حضرت بقية اللّه الاعـظـم ، امام زمان مهربانم روي نمدي نشسته اند.
نطع سرخي بر روي نمد قرار داشت ،
( چرمي كه به عنوان زيرانداز استفاده مي شده است.)
و آن حضرت بر بالشي از پوست تكيه كرده بودند. سلام كردم.
بـهـتـر از سـلام من ، جواب دادند.
در آن جا چهره اي مشاهده كردم مثل ماه شب چهارده ، پيشاني گـشـاده با ابروهاي باريک كشيده و به يكديگر رسيده.
چشمهايش سياه وگشاده ، بيني كشيده ، گونه هاي هموار و برنيامده ، در نهايت حسن و جمال.
بر گونه راستش خالي بود مانند قطره اي از مشک كه بر صفحه اي از نقره افتاده باشد.
موي عنبر بوي سياهي داشت ، كه تا نزديک نرمه گوش آويـخـتـه و از پـيشاني نوراني اش نوري ساطع بود مانند ستاره درخشان ، نه قدي بسيار بلند و نه كوتاه ، اما كمي متمايل به بلندي ، داشت.
آن حضرت روحي فداه را با نهايت سكينه و وقار و حياء و حسن و جمال ، زيارت كردم ، ايشان احوال يـكايک شيعيان را از من پرسيدند.
عرض كردم : آنها در دولت بني عباس در نهايت مشقت و ذلت و خواري زندگي مي كنند.
فـرمـود: ان شـاءاللّه روزي خـواهد آمد كه شما مالك بني عباس شويد و ايشان در دست شما ذليل گـردنـد.
بـعد فرمودند: پدرم از من عهد گرفته كه جز، در جاهايي كه مخفي تر و دورتر از چشم مـردم اسـت ، سـكـونـت نكنم ، به خاطر اين كه از اذيت و آزار گمراهان در امان باشم تا زماني كه خداي تعالي اجازه ظهور بفرمايد.
و به من فرموده است : فرزندم ، خدا در شهرها و دسته هاي مختلف مخلوقاتش هميشه حجتي قرار داده است تا مردم از او پـيـروي كنند و حجت بر خلق تمام شود.
فرزندم ، تو كسي هستي كه خداي تعالي او را براي اظهار حـق و مـحـو بـاطل و از بين بردن دشمنان دين و خاموش كردن چراغ گمراهان ، ذخيره و آماده كـرده است.
پس در مكانهاي پنهان زمين ، زندگي كن و از شهرهاي ظالمين فاصله بگير و از اين پـنـهان بودن وحشتي نداشته باش ، زيرا كه دلهاي اهل طاعت ، به تو مايل است ، مثل مرغاني كه به سـوي آشـيـانـه پـرواز مـي كنند و اين دسته كساني هستند كه به ظاهر در دست مخالفان خوار و ذليل اند، ولي در نزد خداي تعالي گرامي و عزيز هستند.
ايـنـان اهـل قـنـاعـت و متمسك به اهل بيت عصمت و طهارت (علیهمالسلام ) و تابع ايشان در احكام دين و شـريـعـت مـي بـاشـند.
با دشمنان طبق دليل و مدرك بحث مي كنند و حجتها و خاصان درگاه خـدايند، يعني در صبر و تحمل اذيت از مخالفان مذهب و ملت چنان هستند كه خداي تعالي ، آنان را نمونه صبر و استقامت قرار داده است و همه اين سختيها را تحمل مي كنند.
فرزندم ، بر تمامي مصايب و مشكلات صبر كن ، تا آن كه خداي تعالي وسايل دولت تو را مهيا كند و پـرچـم هاي زرد و سفيد را بين حطيم
( حطيم : محلي در مسجدالحرام كنار خانه كعبه است.)
و زمزم بر سرت به اهتزار در آورد و فوج فوج از اهل اخـلاص و تـقـوي نـزد حـجرالاسود به سوي تو آيند و بيعت نمايند.
ايشان كساني هستند كه پاک طينتند و به همين جهت قلبهاي مستعدي براي قبول دين دارند و براي رفع فتنه هاي گمراهان بـازوي قـوي دارنـد.
آن زمان است كه باغهاي ملت و دين بارور گردد و صبح حق درخشان شود.
خـداونـد بـه وسيله تو ظلم وطغيان را از روي زمين بر مي اندازد و امن و امان را در سراسر جهان ظـاهـر مي نمايد.
احكام دين در جاي خود پياده مي شوند و باران فتح و ظفر زمينهاي ملت را سبز وخرم مي سازد.
بعد فرمودند: آنچه را در اين مجلس ديدي بايد پنهان كني و به غير اهل صدق و وفا وامانت اظهار نداري.
ابـن مهزيار مي گويد: چند روزي در خدمت آن بزرگوار ماندم و مسائل و مشكلات خود را سؤال نمودم.
آنگاه مرخص شدم تا به سوي اهل و خانواده خود برگردم.
در وقـت وداع ، بيش از پنجاه هزار درهمي كه با خود داشتم ، به عنوان هديه خدمت حضرت تقديم نموده و اصرار كردم كه ايشان قبول نمايند.
مـولاي مـهـربـان تـبـسـم نموده و فرمودند: اين مبلغ را كه مربوط به ما است در مسير برگشت استفاده كن و به طرف اهل و عيال خود برگرد، چون راه دوري در پيش داري.
بعد هم آن حضرت بـراي مـن دعـاي بـسـياري فرمودند.
پس از آن خداحافظي كردم و به طرف شهر و ديار خود باز گشتم.(۱)
سوال و جواب امام زمان (ع) با علی بن مهزیار
انحراف در جمع مال
پس از تلاشی وافر، عاقبت علی بن ابراهیم بن مهزیار را وعده وصل دادند. او این بار سفر حج را با امیدی بیشتر به جای میآورد. اعمال حج و عمره را به اتمام رسانیده بود که شب هنگام در مسجدالحرام با آن شخص وارسته و بلندمقام که چهرهای جذاب و دلنشین داشت، ملاقات نمود.
او از یاران حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) بود. بالاخره پس از سلام و معرفی خود و مکالمهای کوتاه، قرار تشرف به محضر مبارک امام (سلام الله علیه) نهاده شد. هر دو رأس ساعت مقرر به وعدهگاه آمدند. قاصد امام پسر مهزیار را تا برابر خیمة سراسر نورانی مولا همراهی کرد. سپس از خدمت امام (علیهالسلام) برای او اجازه ورود گرفت و علی به سعادت دیدار امام زمانش نائل آمد. به محض ورود به خیمه سلام کرد و سخنانی بین امام و او رد و بدل شد. در اینجا، به فرازهای آغازین سخن امام (علیهالسلام) اشاره میکنیم:
فقال: یَا أبَالحَسَن، قد کُنَّا نَتَوَقَّعُکَ لَیلاً و نَهاراً، فَمَا الَّذِی بطِیء بِکَ عَلَینَا؛ ای ابالحسن، ما شب و روز توقع آمدن تو را داشتیم، چه چیز آمدنت را به نزد ما به تأخیر انداخت؟ (۲)
عرض کردم: ای سرورم، تاکنون کسی را نیافته بودم تا مرا به سوی شما رهنمون شود. به من فرمودند: هیچ کس را نیافتی که تو را راهنمایی کند؟! پس با انگشت مبارکش خطی بر زمین کشید و فرمود:
« نه، اینگونه نیست،
و لکن شما اموالتان را افزون ساختید و اختلاف و حیرتی به زیان مؤمنان ضعیف پدید آوردید و بین خود قطع رحم نمودید، پس الآن برای شما چه عذری مانده است؟»
عرضه داشتم: توبه، توبه، بخشش و گذشت، بخشش و گذشت.
« آنگاه فرمودند: ای پسر مهزیار، اگر استغفار و طلب آمرزش بعضی از شما برای برخی دیگر نمیبود، هر که روی زمین بود، غیر از شیعیان خاص که کردارشان با گفتارشان همانند و مشابه است، هلاک می شد. (۳)
« کسب حرام و درآمد غیر موافق با شرع انسان را از امام (علیهالسلام) دور میکند و حتی ممکن است اعلان جنگ با خدا و رسول باشد. (۴)
فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ ۖ
پس اگر ترک ربا نکردید آگاه باشید که به جنگ خدا و رسول او برخاستهاید.
و یا خدای ناخواسته شخص را به نبرد با امام (علیهالسلام) تحریک کند. در کربلا چنین شد و برآورد امام حسین (سلاماللهعلیه) از آسیب یاران یزید همین بود. (۵)
پاسخ امام حسین سلام الله علیه به خواهرشان در کربلا که پرسید: مگر خود را به این قوم معرفی نفرمودید؟ این بود:
خواهرم، شکمهاشان از حرام پر شده است. بنابراین حق در دل آنها جایگزین نمیشود.
فقد مُلِئَت بُطونُکُم مِن الحَرامِ و طُبِعَ على قُلوبِکُم.
پس لقمهی حرام تأثیر بسیار مخربی دارد که حرفهای امام معصوم را بی اثر میکند از سوی دیگر اثر لقمهی حلال نورانیت است و لقمهی حرام قساوت قلب و تاریکی میآورد.
به همین علت است که گاهی بعضی از افراد در مناجات خود میخواهند، گریه کنند ولی مثل سنگ میمانند و قلبشان در اختیارشان نیست و از سوی دیگر لقمهی حرام در آینده نیز اثر میگذارد.
در حدیثی آمده است «کَسْبُ الْحَرَامِ یَبِینُ فِی الذُّرِّیَّةِ» یعنی مال حرام در فرزندان آشکار میشود و روی آنها اثر میگذارد و این در حالی است که خیلی از افراد برای این که وضع فرزندانش خوب شود، مال حرام جمع میکنند غافل از این که به ضرر آنها تمام میشود.(۶)
بعضی از افراد مال حرام میخورند و عبادت هم میکنند، یعنی اهل ربا، دزدی، کم فروشی، قمار، احتکار، غش و دروغ هستند. آن وقت در شب عاشورا برای امام حسین پول میدهند.
از این رو پیامبر فرمودند «الْعِبَادَةُ مَعَ أَکْلِ الْحَرَامِ کَالْبِنَاءِ علَی الْمَاء» یعنی کسی که مال حرام میخورد و عبادت هم میکند، مثل کسی است که روی آب ساختمان میسازد.(۷)
چرا دعای ما مستجاب نمیشود؟
فرمودند: که اگر میخواهید دعایتان مستجاب شود، لقمهی حلال مصرف کنید چرا که با لقمهی حرام دعا مستجاب نمیشود.
امام صادق فرمودند «تَرْکُ لُقْمَةِ حَرَامٍ أَحَبُّ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی مِنْ صَلَاةِ أَلْفَیْ رَکْعَةٍ تَطَوُّعاً» یعنی ترک لقمهی حرام، نزد خدا بهتر از خواندن هزار رکعت نماز مستحبی است.(٨)
پیامبر فرمودند: که عبادت هفتاد جزء دارد و بهترین نوع عبادت این است که انسان به دنبال روزی حلال باشد و درحدیثی داریم که معنی آیه «وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ» این است که از خدا رزق حلال بخواهید، به نماز و روزه و لباس کسی نگاه نکنید، ببینید در عبادت و راست گویی و امانتداری و خودداری از حرام چگونه رفتار میکنند.(٩)
روایت داریم که روزی هرکسی حلال مقدر میشود «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی قَسَمَ الْأَرْزَاقَ بَیْنَ خَلْقِهِ حَلَالًا وَ لَمْ یَقْسِمْهَا حَرَاماً فَمَنِ اتَّقَی اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ صَبَرَ أَتَاهُ اللَّهُ بِرِزْقِهِ مِنْ حِلِّهِ وَ مَنْ هَتَکَ حِجَابَ السِّتْرِ وَ عَجَّلَ فَأَخَذَهُ مِنْ غَیْرِ حِلِّهِ قُصَّ بِهِ مِنْ رِزْقِهِ الْحَلَالِ وَ حُوسِبَ عَلَیْهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ» یعنی خداوند خلایق را آفرید و روزی آنها را نیز به صورت حلال برای آنها قرار داد.(۱۰)
بنابر این اگر کسی چیزی از حرام مصرف کند به همان میزان از حلال محروم میشود و در قیامت نیز مورد ملامت خداوند قرار میگیرد، پس اینطور نیست که اگر به حرام متوسل شدید، زودتر به راحتی میرسید مثل رانندگانی که با سرعت رانندگی میکنند تا زودتر به مقصد برسند ولی در راه تصادف میکنند.
برترین عبادت را دریابیم
شخصی خدمت امام باقر(علیهالسلام) رسید و عرض کرد من در عبادت زیاد کوشش نمیکنم و اهل نماز و روزه مستحبی نیستم؛ بلکه تنها به واجبات اکتفا میکنم؛ ولی از لقمه حرام دست میکشم. امام به او فرمودند:«أَيُّ الِاجْتِهَادِ أَفْضَلُ مِنْ عِفَّةِ بَطْنٍ وَ فَرْج؛ کدام کوششی بهتر است از حفظ عفت در شکم و شهوت»(۱۱)
حفظ شکم از لقمه حرام و راه ندادن کسبهای حرام در زندگی اهمیت بالایی داشته و از اینجاست که میبینیم سفارشهای زیادی در مکتب اهل بیت به آن شده است.
مثلاً امام پنجم ما شیعیان در حدیثی دیگر فرمودند: «إِنَّ أَفْضَلَ الْعِبَادَةِ عِفَّةُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْج؛ همانا برترین عبادت حفظ شکم و شهوت از حرام است.» و عنوان داشتند:«مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْءٍ أَفْضَلَ مِنْ عِفَّةِ بَطْنٍ وَ فَرْج؛ خداوند با چیزی برتر از حفظ شکم و شهوت از حرام، عبادت نشده است.(۱۲)
به درستی که باید تلاش و کوشش برای ترک لقمه حرام را برترین تلاشها و عفت در شکم و شهوت را برترین عبادت بدانیم؛
زیرا در سایه این پاکی و پاکدامنی است که نماز و روزه و دیگر واجبات ارزش یافته و اثرگذار میشود.
لقمه حرام و تأثیر در فرزند
اثر سوء برخی از گناهان بسیار طولانی مدت است و گاه حتی از نسلی به نسل بد نیز انتقال مییابد؛ درست مانند یک بیماری.
لقمه حرام را میتوان مانند ایدز دانست.
نقص ایمنی بدن که بر اثر حرامخواری پدید آمده
و خود فرد را درگیر کرده و حتی به نسل بعدی منتقل میشود.
خداوند وقتی شیطان را از درگاه خویش راند و به
او تا روز قیامت مهلت داد؛ فرمود:«وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ (۱۳)
(برو) و هر که را توانستی با آواز خود تحریک کن و فریب بده، و با لشکر سواره و پیادهات بر آنها هجوم ببر و در اموال و اولاد هم با ایشان شریک شو و به آنها وعده (های دروغ و فریبنده) بده.»
امام باقر(علیهالسلام) در تفسیر این آیه فرمودند: «مَا کَانَ مِنْ مَالٍ حَرَامٍ فَهُوَ شِرْکُ الشَّیْطَانِ قَالَ وَ یَکُونُ مَعَ الرَّجُلِ حَتَّى یُجَامِعُ فَیَکُونُ مِنْ نُطْفَتِهِ وَ نُطْفَةِ الرَّجُلِ إِذَا کَانَ حَرَاماً؛
وقتی که مال حرام در اموال فرد مخلوط باشد شیطان در آن شریک شده و با مرد همراه است تا هنگامی که همبستری میکند از راه نطفه منتقل شده و نطفه مرد از حرام تشکیل میشود.(۱۴)
آری خمیر مایه ابتدایی هر انسانی از نطفه است و اگر آن نطفه از غذایی حرام تشکیل بیابد؛
مطمئناً تاثیرهای سوء به دنبال دارد.
مگر انسان نمیخواهد که فرزندی صالح داشته باشد؛
پس باید در لقمه و کسب حلال کوشش کرده تا در دام بدترین مصیبتها گرفتار نشود؛ همچنانکه
مولای متقیان امیرالمؤمنین علی علیهالسلام امام فرمودند:«أَشَدُّ الْمَصَائِبِ سُوءُ الْخَلَف؛
بدترین مصیبتها فرزند ناصلح است.»(١۵)
منابع:
۱- كمال الدين ج ٢، ص ١١٩، س ٣٣.
۲- سید هاشم بحرانی، تبصرة الولی ممن رای القائم المهدی (ع)، رسالة ۴۶.
۳- قُلْتُ یَا سَیِّدِی، لَمْ أجِدْ مَنً یَدُلُّنِی إلَی الآنِ. قَالَ لِی لَم تَجِدُ أحَداً یَدُلُّکَ؟! ثُمَّ نکَثَ بِاُصْبُعِهِ فِی الأرضِ ثُمَّ قَالَ لَا وَلَکِنَّکُم کَثَّرتُمُ الأموَالَ وَ تَحَیَّرتُم عَلی ضُعَفَاءِ المُؤمِنِین، وَ قَطَعتُمُ الرَّحِمَ الَّذِیَ بَینَکُم، فَأَیُّ عُذْرٍ لَکُمُ الآن؟ فَقُلتُ: التَّوبَة التَّوبَةُ، الإقَالةُ الإقَالةُ، ثُمَّ قَالَ یَابنمَهزِیار، لَولَا استِغفَارُ بَعضِکُم لِبَعضٍ، لَهَلَکَ مَن عَلَیهَا إلّا خَواصُّ الشِّیعَةِ الّتِی تَشَبهُ أقوَالُهُم أفعَالَهُم. سید هاشم بحرانی، تبصرة الولیّ ممّن رای القائم المهدی علیهالسلام، رسالة ۴۶.
۴- چنانچه قرآن کریم رباخواری را در حکم اعلان جنگ با خداوند دانسته است: سوره بقره آیه، ۲۷۹.
فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ ۖ
پس اگر ترک ربا نکردید آگاه باشید که به جنگ خدا و رسول او برخاستهاید.
۵- پاسخ امام حسین سلام الله علیه به خواهرشان در کربلا که پرسید: مگر خود را به این قوم معرفی نفرمودید؟ این بود: خواهرم، شکمهاشان از حرام پر شده است. بنابراین حق در دل آنها جایگزین نمیشود.بحارالانوار،ج ۴۵،ص۸،
سودای روی دوست، ص ۱۵۴،
۶- وسائل، ج ١٢، ص ٥٣
٧- بحار الأنوار، ج ١٠٣، ص ١٢
٨- عدة الداعی ص١٣٩
٩- سوره جمعه آیه ١٠
۱۰- کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۵، ص ٨٠، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ١٣۶۵ش،
(عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِی حَجَّةِ الْوَدَاعِ أَلَا إِنَّ الرُّوحَ الْأَمِینَ نَفَثَ فِی رُوعِی أَنَّهُ لَا تَمُوتُ نَفْسٌ حَتَّی تَسْتَکْمِلَ رِزْقَهَا فَاتَّقُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَجْمِلُوا فِی الطَّلَبِ وَ لَا یَحْمِلَنَّکُمُ اسْتِبْطَاءُ شَیْءٍ مِنَ الرِّزْقِ أَنْ تَطْلُبُوهُ بِشَیْءٍ مِنْ مَعْصِیَةِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی قَسَمَ الْأَرْزَاقَ بَیْنَ خَلْقِهِ حَلَالًا وَ لَمْ یَقْسِمْهَا حَرَاماً فَمَنِ اتَّقَی اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ صَبَرَ أَتَاهُ اللَّهُ بِرِزْقِهِ مِنْ حِلِّهِ وَ مَنْ هَتَکَ حِجَابَ السِّتْرِ وَ عَجَّلَ فَأَخَذَهُ مِنْ غَیْرِ حِلِّهِ قُصَّ بِهِ مِنْ رِزْقِهِ الْحَلَالِ وَ حُوسِبَ عَلَیْهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ).
پس از خدا بترسید، و در راه به دست آوردن رزق منحرف نشوید، راه صواب را به دست گیرید، و دیر رسیدن بهرهای از رزق، شما را به نافرمانی خدا واندارد، برای این که خدای تعالی رزق حلال را بین خلقش تقسیم کرده، و آنرا به طور حرام تقسیم ننموده، و خلاصه آنچه را خدا تقسیم کرده رزق حلال است، نه حرام، پس هر کس از خدا پروا کند، و خویشتنداری نماید، رزقش از راه حلال خواهد رسید، و هر کس پرده حرمت خدا را پاره نموده، و رزقش را از غیر راه حلال بگیرد، رزق حلالش را به عنوان قصاص از او خواهند گرفت، در نتیجه همان مقداری را که باید از حلال میخورد از حرام خورده، و نه بیشتر، با این تفاوت که حساب آنرا باید پس دهد.
۱۱- الکافی،ج۱،ص۳۴۷،وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۱۹۸
۱۲- الکافی،ج۲،ص۷۹
۱۳- سوره اسراء آیه ۷۴
۱۴- بحارالانوار،ج۵۷،ص۳۴۲
١۵- غرر الحکم،ص۴۰۷
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
هرگاه دلت شڪست و غم ها
بسویت هجوم آورد پس بگو ↯
《 لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ إلّا بِالله ِ》
بحار الأنوار ۲۰۱/۷۸
یا صاحب الزمان دلمان گرفته رحمی به ما کن
روزی حاج شیخ علیاکبر نهاوندی با جماعت بسیاری در یکی از شبستانهای مسجد گوهرشاد مشغول اقامه نماز جماعت بود.
بعد از اتمام نماز ظهر، شیخ علیاکبر نهاوندی مکان نماز را تغییر میدهد و به شبستان دیگری میرود و جماعت نمازگزار هم به دنبال ایشان به شبستان دیگر میروند.
بعد از لحظاتی در کمال ناباوری شبستان قبلی به واسطه زلزله فرو میریزد و همه مردم نمازگزار را در بهت و حیرت فرو میبرد و از آن به بعد این شبستان به شبستان_نهاوندی معروف میگردد.
منابع تمامی مطالب، در آرشیو مجموعه موجود میباشد.
همراه با عالمان شیعه| حجره فقاهت
خییییلی مطالبتان عالی بود
بنازم به اون قلمی که این قدر زیبا صورت ارباب را برایمان ترسیم کرد
یا ابا صالح المهدی
اللهم عجل لولیک الفرج
ببين زمانه چه ننگ است ای گل نرگس!
غمی به گوشه قلبم كمين همی كرده است
زمانه با من بر سر جنگ است ای گل نرگس!
فسرده ام و اينك غمی به دل دارم
غمم به سختی سنگ است ای گل نرگس!
تپيد اين دل من در هوای ديدارت
بيا كه ناز تو براي من همچو چنگ است ای گل نرگس!
اگر تو بيايی بنفشه می خندد!
بهار با تو قشنگ است ای گل نرگس!
لقمه شبهناک هم انسان را شبه افکن در دین میکند
اللهم عجل لولیک الفرج
آقاجان دیگر از انتظار نگو از وصال بگو. از پایان جمعه های بی تو بگو! آقاجان بگو كه به زودی هدهد صبا خبر از آمدنتان را نوید می دهد. بگو كه می آیی و مرهم دل های شكسته و خسته ی ما می شوی.
واقعا عالی
بولتن نیوز درود بیکران
امواتت قرین رحمت
بیا که بی تو...
بیا که بی تو نه سحر را طاقتی است و نه صبح را صداقتی؛ که سحر به شبنم لطف تو بیدار می شود و صبح، به سلام تو از جا بر می خیزد.
بیا که بی تو آینه ها، زنگار غربت گرفته اند.
هیچ کس حریم اطلسی ها را پاس نمی دارد و بر داغ لاله ها در هم نمی گذارد.
بیا که بی تو، قنوت شاخه ها، اجابتی جز غروب تلخ خزان ندارد.
بی تو کدام دست مهر، سرشک غم از دیدگان یتیمان بر می گیرد؟
کجاست آغوش مهربانی که دل های زخمی را به ضیافت ابریشمی بخواند؟
ای آبِ آب! رودخانه ها عطش دیدار تو را دارند و در بستر انتظار، به سوی دریای ظهور تو شتابان اند. قامتی به استواری کوه، دلی به بی کرانگی دریا، طراوتی به لطافت سبزینه ها، سینه ای به فراخی آسمان ها و صمیمتی به گرمی خورشید می خواهد تا بشود تو را خواند و کاروان دل ها را به منزلگاه امید کشاند.
این همه را که اندکی بیش نیست، از دل شکسته ترین منتظران تاریخ دریغ مدار، که ظهور تو اجابت دعای ماست.
دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد
بخوان دعاي فرج را و عافيت بطلب
که روزگار بسي فتنه زير سر دارد
بخوان دعاي فرج را که يوسف زهرا
ز پشت پرده ي غيبت به ما نظـر دارد
بخوان دعاي فرج را به ياد خيمه ي سبز
که آخرين گل سرخ از همه خبر دارد
همواره در انتظار (فرج و ظهور صاحبالزمان علیهالسلام) باشید و یأس و ناامیدی از رحمت خدا به خود راه مدهید.
(بحار، ج ١٥، ص ١٢٣)
إِلٰهِى عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ، وَضاقَتِ الْأَرْضُ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ، وَأَنْتَ الْمُسْتَعانُ، وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكىٰ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ .
خدایا گرفتاری بزرگ شد و پوشیده بر ملأ گشت و پرده کنار رفت و امید بریده گشت و زمین تنگ شد و خیرات آسمان دریغ شد و پشتیبان تویی و شکایت تنها به جانب تو است، در سختی و آسانی تنها بر تو اعتماد است،
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ أُولِى الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ، وَعَرَّفْتَنا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَرِيباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ .
خدایا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست آن صاحبان فرمانی که اطاعتشان را بر ما فرض نمودی و به این سبب مقامشان را به ما شناساندی، پس به حق ایشان به ما گشایش ده، گشایشی زود و نزدیک همچون چشم بر هم نهادن یا زودتر،
يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِىُّ، يَا عَلِىُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيانِى فَإِنَّكُما كافِيانِ، وَانْصُرانِى فَإِنَّكُما ناصِرانِ .
ای محمّد و ای علی، ای علی و ای محمّد، مرا کفایت کنید که تنها شما کفایتکنندگان منید و یاریام دهید که تنها شما یاریکنندگان منید،
يَا مَوْلانا يَا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، أَدْرِكْنِى أَدْرِكْنِى أَدْرِكْنِى، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينَ.
ای مولای ما ای صاحب زمان، فریادرس، فریادرس، فریادرس، مرا دریاب، مرا دریاب، مرا دریاب، اکنون، اکنون، اکنون، با شتاب، با شتاب، با شتاب، ای مهربانترین مهربانان به حق محمّد و خاندان پاک او.
آقا جان تمام سالهایے که درس خواندیم :
دبیر شیمے به ما نگفت که اگر عشق و ایمان و معرفت با هم ترکیب شوند
شرایط" ظـــــهور " تو
مهیا مے شود !
دبیر زیست نگفت که این صداے تپش قلب نیست ؛
صداے بے قرارے دل براے " مـــــهدیست " !
دبیر ادبیات از عشق مجنون به لیلے ,از غیرت فرهاد نسبت به شیرین گفت
اما از عشق شیعه به "مـــــهدی" ؛
از غیرتش به "زهرا(س) " نگفت !
دبیر تاریخ نگفت که اماممان امسال سال چندم غربتش است؟!
نگفت غربت اهل بیت " علے(ع) " از کے شروع شد و تا کے ادامه دارد !
دبیر دینے فقط گفت که انتظار فرج از بهترین اعمال است
اما نگفت که انتظار فرج یعنے
گـــــناه نکنیم و یعنے" گـــــناه نکردن "
از بهترین اعمال است !
دبیر عربے به ما یاد داد که "مـــــهدے "
اسم خاصے است که تنوین پذیر است !
اما نگفت که "مـــــهدے " خاص ترین اسم خاص است
که تمام غربت و تنهایے را پذیرا شده است ...
مَهْدىُّ اُمَّتِى الَّذى یَمْلاُ الاَرْضَ قِسْطا وَ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ جَوْرا وَ ظُلْما.
مهدى امت من کسى است که هنگام پر شدن زمین از بیداد و ظلم، آن را پر از قسط و عدل خواهد کرد.
(کتاب سلیم بن قیس هلالی ج ۲، ص ۹۱۰)
الان که بیشتر احتکار کنندگان اعتقادی ندارن
از پوشک بچه بگیر تا خیلی چیزهای دیگه
را به راحتی انبار میکنن و دلشان برای ماها و امسال ما هم نمیسوزه
که با این حقوق بخور ونمیر چطوری امورات میگذرونیم
صدا ڪردنت سخت نیست
من سختش ڪردہ ام
اَدْعوُكَ ياسَيدي بِلِسان قَدْ اَخْرَسَه ذَنْبُه
ميخوانمت آقاے من
امابا زبانے كہ گناه لالش كرده
سلام مولای غریبم
لعنت خدا بر معاویه و نسلش
کجا برون کنم از سر، دگر هوای تو را
صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
چه دلمان هوای کربلا را کرد
یا صاحب الزمان
"شهید استاد مطهری"
اسلام و مقتضیات زمان ج۱ ص۵۰
که گره روی گره میآید
که هر چه به این در و آن در میزنی
گشایشی سراغت نمیآید
که گرهها سفتتر میشوند
و صبوری دشوارتر
و ناامیدی مطلقتر ...
اما در لحظه آخر
به خودت میآیی و خودت را
از همهوقت به خدا نزدیکـتر میبینی
گرهها در دستان اوست
و او میخواهد تا تو
دستانت را در دستانش بگذاری
و باهم بچرخانید، قفل این درهای بسته را
گرههای این ریسمان زندگی را
و اینجاست که نور ایمان
زندگیات را روشنی میبخشد ...
او با شماست هر جا که باشید
أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ
آگاه باش که دوستان خدا نه ترسى دارند و نه غمگین میشوند
رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِلْقَوْمِالظَّالِمِينَ
بارالها! ما را دستخوش فتنه اشرار و قوم ستمکار مگردان.
(سوره یونس آیه ۸۵)
ســـــــــلام
روزتون بخیر
و سرشار از خیر و برکت
روزتـان پر از نگاه مهربان خــدا
امیرالمؤمنین عليه السلام:
حريص فقير است، حتّى اگر كران تا كرانِ دنيا را مالك شود
الحَريصُ فَقيرٌ ولَو مَلَكَ الدُّنيا بِحَذافيرِها
غررالحكم حدیث 1753
صادق زاده علی
۹۹/۰۸/۲۲
از دل منتظراش غمها رو جارو میزنه
اون ستاره امشبم تو آسمون شهر ما
از گلای نرگسش گلی به کادو میزنه
شاید این جمعه بیاید ... شاید
واسه تو
کمال الدین باب۳۴ حدیث۴
علامه سید محمدتقی موسوی اصفهانی:
بدان که غربت دو معنی دارد :
دوری از خاندان و وطن و شهر.
کمیِ یاوران.
و امام زمان به هر دو معنی غریب است. پس ای بندگان خدا یاری اش کنید؛ ای بندگان خدا کمکش کنید...
کتاب مکیال المکارم ج۱ ص۱۷۹
رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِلْقَوْمِالظَّالِمِينَ
بارالها! ما را دستخوش فتنه اشرار و قوم ستمکار مگردان.
(سوره یونس آیه ۸۵)
ســـــــــلام
روزتون بخیر
و سرشار از خیر و برکت
روزتـان پر از نگاه مهربان خــدا
امیرالمؤمنین عليه السلام:
حريص فقير است، حتّى اگر كران تا كرانِ دنيا را مالك شود
الحَريصُ فَقيرٌ ولَو مَلَكَ الدُّنيا بِحَذافيرِها
غررالحكم حدیث 1753
صادق زاده علی
۹۹/۰۸/۲۲
ﺍﻃﺮﺍﻓﯿﺎﻧﺶ ﮐﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺟﺰ ﺻﺪﺍﯼ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﺁﺳﯿﺎﺏ ﻧﻤﯽﺷﻨﯿﺪﻧﺪ، ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﮔﻔﺘﻨﺪ: «ﻧﻪ، ﻣﺎ ﭼﯿﺰ ﺧﺎﺻﯽ ﻧﻤﯽﺷﻨﻮﯾﻢ.» ﺍﺑﻮﺳﻌﯿﺪ ﮔﻔﺖ: «ﺍﯾﻦ ﺁﺳﯿﺎﺏ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﻬﺘﺮﻡ، ﺯﯾﺮﺍ ﺩﺭﺷﺖ ﻣﯽﺳﺘﺎﻧﻢ ﻭ ﻧﺮﻡ ﺑﺎﺯ ﻣﯽﺩﻫﻢ.»
درشت می ستاند و نرم باز می دهد، یعنی اگر شما هم سخن درشت و تلخ و تند از کسی شنیدید، به او نرم و نازک پاسخ دهید؛ مانند آسیاب.
اسرار_التوحید
چقدر داستان زیبا بود
با تشکر از بولتن و گروه دین و اندیشه
امام حسن مجتبی (علیه السلام) :
قوی ترین عامل جذب روزی، مداومت بر طهارت (دائم الوضو) است.
مفاتیح الحیا
عجب! آدم یک عمر زحمت بکشد که نماز شبش ترک نشود، ولی حالا چطور شده که نماز صبحم نزدیک است قضا شود؟ با عجله برخاستم، با ناراحتی وضو گرفتم و نماز صبح را خواندم تا قضا نشود بعد به فکر افتادم چرا این طور شد؟ یعنی چه؟ برای من مصیبتی شد. برای ما خیلی مهم نیست که نماز صبحمان هم قضا شود؛ امّا آن ها که خود را منظّم کرده اند، تطهیر کرده اند، برایشان سنگین است. من فکر کردم چرا این طور شد؟ گفتم: شاید به خاطر شام دیشب بوده است. غیر از این دیگر توجیهی ندارم. صاحبخانه آمد، به او گفتم: صاحب آن منزل که دیشب رفتیم چه کاره بود؟! قدری تأمّل کرد و گفت: ایشان بانک بعد از ظهر است. من نفهمیدم یعنی چه؟ بعد ادامه داد بانک ها قبل از ظهر، ربا می دهند. این آقا بعداز ظهر ربا می دهد. من خیلی ناراحت شدم، گفتم: عجب! مرا به خانه یک رباخوار بردی و سر سفرهء او نشاندی. چرا این کار را کردی؟ به من خدمت کردی؟! این مهمان نوازی بود؟ ایشان فرمود: اثر این غذا این طور شد که تا چهل شب نمی توانستم خوب برای نماز شب برخیزم. تا چهل شب موفّق نشدم آن گونه که باید، نماز شب را انجام بدهم. به ما می گویند، اگر می خواهید صالح العمل باشید، غذایتان را پاک کنید. امّا ما دائم سعی در آلوده کردنش داریم. (صفیرهدایت (انفال/17)
هرگاه مردم در حضور آن جناب گفت و گو مىكردند، گفتار مردم آن حضرت را از ياد خدا باز نمىداشت.
مىديدم كه زبان مباركش به سقف دهانش متصل بود و مىگفت: «لا إله إلّا اللّه» آن حضرت پس از نماز صبح همه ما را جمع مىكرد و تا بيرون آمدن آفتاب امر به ذكر خدا مىفرمود و هريك از ما مىتوانست قرآن بخواند مىفرمود: قرآن بخوان و هركس نمىتوانست به او مىفرمود: ذكر خدا بگو
هرگاه مردم در حضور آن جناب گفت و گو مىكردند، گفتار مردم آن حضرت را از ياد خدا باز نمىداشت.
مىديدم كه زبان مباركش به سقف دهانش متصل بود و مىگفت: «لا إله إلّا اللّه» آن حضرت پس از نماز صبح همه ما را جمع مىكرد و تا بيرون آمدن آفتاب امر به ذكر خدا مىفرمود و هريك از ما مىتوانست قرآن بخواند مىفرمود: قرآن بخوان و هركس نمىتوانست به او مىفرمود: ذكر خدا بگو
دوستى داشتم از كاتبان حكومت ننگين بنى اميه بود ، روزى به من گفت : علاقه دارم شرفياب محضر مقدس حضرت صادق شوم ، براى من جهت زيارت آن جناب از آن حضرت اجازه بگير .
از امام صادق عليه السلام اجازه گرفتم ، حضرت اجازه دادند ، مشرف حضور حضرت صادق شد و پس از سلام نشست ، سپس گفت : فدايت شوم ، من دفتردار اين قوم بودم و از اين راه به ثروت سنگينى رسيده ام و در تحصيل اين ثروت حلال و حرام خدا را رعايت نكرده ام . امام صادق عليه السلام فرمود : اگر براى بنى اميه كاتب و آورنده غنيمت و مدافع نبود ، حق ما از بين نمى رفت ، اگر مردم آنان را رها مى كردند آنان به چيزى از مال و حكومت نمى رسيدند .
آن مرد به حضرت عرضه داشت : تكليف من چيست ؟ آيا براى من راه نجاتى هست ؟
حضرت فرمود : اگر تو را راهنمايى كنم به راهنمايى من توجه مى كنى ؟
گفت : آرى .
حضرت فرمود : از آنچه با تكيه بر بنى اميه جمع كرده اى خود را آزاد كن ، هر كس را مى شناسى ، مالى از او پيش تست آن را به او برگردان و هر كه را نمى شناسى از جانب او در راه خدا صدقه بده ، اگر اين چنين برنامه اى كه گفتم انجام دهى بهشت را براى تو ضامن مى شوم . على بن ابى حمزه مى گويد : آن جوانمرد با ما به كوفه برگشت و چيزى در دست خود بفرمان حضرت صادق عليه السلام باقى نگذاشت ، حتى لباس بدن خود را هم از خود دور كرد . من چيزى به او دادم و لباسى براى او خريدم و برايش خرجى فرستادم ، چيزى بر او نگذشت كه مريض شد ، از او عيادت كرديم ، پس از آن روزى به سراغش آمدم كه در حالت نزع بود ، چشمش را گشود و گفت : اى على بن حمزه ! به خدا
قسم امام صادق به عهدش وفا كرد ، آن گاه از دنيا رفت ، تا دفن او متولى امرش شديم ، پس از مدتى به محضر امام صادق عليه السلام شتافتم ، به من نظر كرد و فرمود : واللّه نسبت به دوستت به عهدم وفا كردم .
عرضه داشتم : فدايت درست مى گويى ، به خدا قسم همين مسئله را وقت مرگش گفت .
اى كسانى كه اراده حج داريد ، هم چون اين جوانمرد ، خود را از حقوق معنوى و مالى مردم پاك كنيد كه پاك شدن از حق مالى مردم ثوابش بسيار عظيم و اجرش بسيار بزرگ است و نيز مقدمه اى براى قبولى حج است.
به گوش ما رسان یا رب کلامش
به سوز سینه ی مجروح زهرا
نما تعجیل در امر قیامش
فَیاطوبی لِمَن أَدْرَكَهُ وَ كانَ مِن أنصارِهِ، وَ الوَیلُ كُلُّ الوَیلُ لِمَن خالَفَهُ وَ خالَفَ أَمرَهُ وَ كانَ مِن اعدائِه.
خوشا به حال آن کس که زمان حضرتش را دریابد و در جمع یاوران او باشد، و بدا و بسیار بدا به حال کسی که با او مخالفت و ستیزه کند و از حضرتش فرمان نبرد و در زمرة دشمنانش درآید. (بحار، ج ٥٢، ص ٣٤٨)
رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِلْقَوْمِالظَّالِمِينَ
بارالها! ما را دستخوش فتنه اشرار و قوم ستمکار مگردان.
(سوره یونس آیه ۸۵)
ســـــــــلام
روزتون بخیر
و سرشار از خیر و برکت
روزتـان پر از نگاه مهربان خــدا
امیرالمؤمنین عليه السلام:
حريص فقير است، حتّى اگر كران تا كرانِ دنيا را مالك شود
الحَريصُ فَقيرٌ ولَو مَلَكَ الدُّنيا بِحَذافيرِها
غررالحكم حدیث 1753
صادق زاده علی
۹۹/۰۸/۲۲
« برای مهدی ما، دو نشانه است که از زمانی که خداوند آسمان ها و زمین را خلق فرمود، سابقه ندارد:خسوف در شب اول ماه رمضان و کسوف در نیمه همان ماه. و این دو از زمانیکه خداوند آسمان ها و زمین را خلق نموده است ،[ این چنین ] وجود نداشته است.» منتخب الاثر، ص 444
رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِلْقَوْمِالظَّالِمِينَ
بارالها! ما را دستخوش فتنه اشرار و قوم ستمکار مگردان.
(سوره یونس آیه ۸۵)
ســـــــــلام
روزتون بخیر
و سرشار از خیر و برکت
روزتـان پر از نگاه مهربان خــدا
امیرالمؤمنین عليه السلام:
حريص فقير است، حتّى اگر كران تا كرانِ دنيا را مالك شود
الحَريصُ فَقيرٌ ولَو مَلَكَ الدُّنيا بِحَذافيرِها
غررالحكم حدیث 1753
صادق زاده علی
۹۹/۰۸/۲۲
مردیم از این جدایی
به امید روزی می نویسم که پیچک های عاشق، از روشنای پنجره ها بالا روند و دست در دست ابرها با آسمان پیوند بخورند.
⚘الســـــــــــــلام علیکــــــــ یامـولانا یا صـاحب الزمـان (عج)⚘
سلام حضرت صاحب، مهدے جان
صبح دمید و من به اذن نگاه بهارےات دوباره روییدم و در آسمان محبت بهشتےتان به امید عنایت تان بال گشودم
که شما واسطهے آسمان و زمینے و من به یُمن ِنفس هاے شماست که روزے میخورم
پس از کاستے ها چه باک وقتے رزقم به دست کریمانهے شماست ؟...
در افق آرزوهایم
تنها«أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج»را میبینم...
#مولاےمهربانغزلهاےمنسلام
✨ امام زمانی بودن سخت نیست فقط جگر میخواد .اگر مردش هستی بسم الله
دلم ز جمله خوبان ترا گرفتار است
اسير حسن توام ورنه حسن بسيار است
طواف كعبه چه حاجت كه چار ديوار است
طواف كعبه من ديدن رخ يار است
اگر نشستن با من براي تو عار است
بيا به باغ و ببين ، همنشين گل خار است
————————————————
غمت تجلي عشق است و جزو ذات من است
در اين طريق اگر جان دهم حيات من است
به موج فتنه ام و بيم غرق نيست مرا
كه دوستي تو خود كشتي نجات من است
ز من مپرس كه در كوي ما چه آوردي
تمام هستي من كوه سيئات من است
مرا مرام گدايي نداده اند ولي
گدايي در تو اعظم صفات من است
چگونه نام ترا بي وضو به لب آرم
كه ياد تو صلوات من و صلات من است