گروه اقتصادی- مجید شاکری طی یادداشتی در کانال اقتصاد سیاسی نوشت: در سال 1339، ایران یکی از سخت ترین سالهای خود را بعد از تاسیس دولت مدرن می گذراند. از یک طرف کمک دو میلیارد دلاری آمریکا به ایران متوقف شد. از طرف دیگر سیاست انبساط پولی انجام شده توسط بانک ملی از 1336 آثار نامطلوب خود را روی تراز پرداختها نشان می داد. دیگر آن که توسعه شهرنشینی نیاز شدید به کالاهای اولیه مصرفی مثل لوازم منزل را به همراه اورده بود. درست در این میانه قیمت نفت هم شروع به کاهش کرد. وقتی مقدم به بانک مرکزی در حال تاسیس می رود نه تنها موجودی ارزی کشور صفر بود بلکه 150 میلیون دلار هم بدهی ارزی داشت. برای درک بزرگی این عدد باید دقت کرد که کل درآمد نفتی ایران در سال 1338 حدود 250 میلیون دلار بود. ضمنا در زمانه برتون وودز این طور نبود که کشور اساسا راسا امکان کاهش ارزش پول داشته باشد و بتواند به راحتی با تغییر ارزش پول ملی مسئله را حل کند.
به گزارش بولتن نیوز، تلاش برای جلوگیری از تشدید بحران ارزی باعث شد واردات بسیارى کالاها ممنوع شود. پرداخت ارز به افراد هم مگر تا سقف پانصد دلار در هر سال محدود شد. با توجه به آن که دولت در چارچوب برتون وودز عملا امکان تضعیف جدی نرخ ارز را نداشت، یک دوره رکود شدید و غیرفعال شدن عوامل تولید تنها راه بازگشت به تعادل بود. محدودیت شدید روی اعتبارات بانکی، محدودیت شدید روی بودجه و محدودیت شدید روی واردات که خود را بصورت رکود، افزایش شدید بیکاری و تنشهای اجتماعی نشان می داد. تجمعات صنفى- اقتصادی به یک امر دائم تبدیل شده بود. تجمع معلمان روبروی نخست وزیری که کشته هم داد یکی از این موارد بود.
از بین رفتن اعتبار سیاستمداران نسل قبل هم مکمل سیاسی بحران بود. اوج این واقعه تقلب در انتخابات مجلس در زمان اقبال و ابطال کل انتخابات بود. اسناد سالهای بعد نشان داد امریکایی ها به شدت روی گزینه جابجایی محمدرضا با تیمور بختیار متمرکز بودند.
در انتهای 1340 کشور نه تنها بحران را حل کرده بود بلکه 500 ميلیون دلار هم مازاد داشت. این همه در حالی بود که از اعتبار 50 میلیون دلاری IMF تنها 20 میلیون دلار آن مصرف شده بود. در 1341، معجزه رشد اقتصادی ایران آغاز شد. رشد اقتصادی متوسط 12 درصد برای 10 سال که متوسط رشد بخش صنعت 14 درصد بود. تورم بسیار کم و رشد دو رقمی پیاپی. برنامه عمرانی سوم و برنامه عمرانی چهارم بدون شک موفقترین دوره های اقتصادی ایران بعد از تاسیس دولت مدرن بودند. عوامل بحران ارزی 1339 خود به موتور محرکه رشد در برنامه عمرانی سوم تبدیل شده بودند: خودرو و لوازم خانگی. از بحران همه گیر ارزی و بودجه ای تا آغاز معجزه رشد دو سال طول کشید.
سال 1399 است.سال کرونا، سال از سکه افتادن صادرات انرژی محور. نرخ بیکاری جوانان در بسیاری از استانها بسیار بالاست.اقتصاد به وضوح با کمبود عرضه دارایی سرمایه ای مواجه است. بخشی از تاروپود ارزی ایجاد شده در سال 97( بصورتی قابل ترمیم) تحت فشار رفته است. بودجه به وضوح کار سختی برای تراز شدن دارد و سرعت استفاده دولت از ابزارهای حکمرانی اش به شدن پایین است. تحت شدیدترین تحریم اقتصادی ای هستیم که در تاریخ علیه کشوری اعمال شده است.ترازنامه خانوار امکان جذب زیان جدیدی را ندارد. رشد سرانه به قیمت ثابت ده سال گذشته صفر است. چهار سال پیاپی مصرف کل هر سال در اندازه های بزرگ کاهش یافته است. تضعیف ریال هم کمک خاصی به بهبود تراز تجاری ما نمی کند. تورم بعد از یک روند کاهشی در نیمه دوم سال 98 بار دیگر در مدار افزایش افتاده است. معاون اول رییس جمهور شرایط کشور از نظر معیشت، بودجه و ارز بسیار بحرانی دانسته است.
بحران 1339 را "ما ایرانی ها" به معجزه رشد 1341 تا 1351 تبدیل کردیم. واضح است که نمی توان آن را به مدیریت و هنر محمد رضا فروکاست که خود او بعدتر بزرگترین مانع ادامه رشد شد و باز خود او اساسا به برنامه ریزی مرکزی برای اقتصاد باور نداشت. چرا نتوانیم بحران 1399 را متوقف و آن را به معجزه رشد 1401 تبدیل کنیم؟
من منکر تفاوتهای زمانه بین 1339 و 1399 نیستم. احتمالا از کسانی هستم که کوشیده ام به جامعه درک پیشنگری از اثرات تحریم را منتقل کنم و اثرات آن را هیچ دستکم نمی گیرم. ولی در 1339 امکانات حکمرانی امروز را هم نداشتیم. زیر ساختهای صنعتی گسترده، نیروی کار وسیع نسبتا ماهر، انتقال بخش اصلی زنجیره تولید کالای مصرفی به داخل، حضوری امنیتی- اقتصادی طبیعی در منطقه خاورمیانه، نیاز تپنده به دارایی سرمایه ای که بخشهای اصلی عوامل تولید آن داخلی است،...
کاری که ما ایرانی ها یکبار کرده ایم را باز هم می توانیم تکرار کنیم. اینبار چه بسا بهتر از بار قبل.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com