ادبیات عاشورایی در قالب داستانهای تاملبرانگیز و همخوان با رشد ادبیات داستانی در کشور، از حدود ۲ دهه پیش به شکلی جدی در کشور آغاز شده است.
گروه فرهنگ و هنر: ادبیات عاشورایی در فرهنگ کشور ما، سابقهای ۱۰۰۰ ساله دارد و اغلب بزرگان ادبی در عالم شعر و نثر در اینگونه ادبی-مذهبی طبعآزمایی کردهاند که حاصلش شاهکارهایی ماندگار در این زمینههاست. پرداختن به ادبیات عاشورایی در دوران معاصر، اما رنگ و بویی تازه پیدا کرده و شاعران و نویسندگان برخلاف رسوم گذشته، احساسات صرف پیرامون روز عاشورا را با مطالعاتی همهجانبه ادغام کردهاند. تجربهای که خصوصا در داستان و رمان نتیجهای خوشایند و قابل قبول داشته است.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه اعتماد، ادبیات عاشورایی در قالب داستانهای تاملبرانگیز و همخوان با رشد ادبیات داستانی در کشور، از حدود ۲ دهه پیش به شکلی جدی در کشور آغاز شده. حرکتی که با انتشار چند مجموعه داستان خوب آغاز شد و همچنان ادامه دارد. تاثیرگذاری قالب ادبی داستان و همچنین در نظر گرفتن تکنیکهای متداول از سوی داستاننویسان ما باعث شده که نگاهی نو در زمینه ادبیات عاشورایی پدید بیاید.
آنچه داستانهای عاشورایی عصر حاضر را از دیگر متون نثر پیرامون واقعه عاشورا متمایز میکند، تلاش نویسندگان در دیگرگونه دیدن و دیگرگونه ارایه کردن این روز با مطالعههای دقیق تاریخی است. ظلمی که در روز عاشورا بر حضرت اباعبداللهالحسین (ع) و یارانش رفته، برای هر شیعه در اقصی نقاط عالم، برانگیزاننده نوعی از احساسات دینی است؛ احساساتی که به همت ادیبانی بزرگ در اعصار گوناگون به شکل نظم و نثر به نسلهای بعد منتقل شده است. عظمت واقعه عاشورا باعث شده که هر شاعر و نویسندهای در هر بازهتاریخی، بنا به سلیقه ادبی جامعه، نگاهی عمیق به آن داشته باشد و نویسندگان ما هم بنا بر همین مسوولیت دینی و تاریخی سعی کردهاند که در حد توان این حرکت را ادامه دهند؛ حرکتی که خوشبختانه تاکنون نتایج شایستهای به دنبال داشته.
برخلاف تصور بسیاری از دوستان، تعداد آثار خوب داستانی با محوریت عاشورا کم نیست و اگر با دقت اینگونه ادبی را دنبال کنیم، متوجه خواهیم شد که رمانها و مجموعههایی در این رابطه وجود دارند که به لحاظ رعایت تکنیکهای بالا در داستاننویسی با تکیه بر شناخت مناسب متون دینی و تاریخی حرفهایی برای گفتن دارند. موضوعی که میتوان ادعا کرد برای نخستینبار در متنهای نثر فارسی با آنها روبهروییم. در فرصت پیشرو چند کتاب خوب در این زمینه معرفی میشود؛ کتابهایی که دریچههایی از جنس ادبیات مدرن و بازخوانیهای تاریخی را پیش چشم مخاطب ایجاد خواهند کرد.
پدر، عشق، پسر؛ سید مهدی شجاعی
سید مهدی شجاعی از آن جمله نویسندگانی است که سابقهای خوب در زمینه نوشتن داستانهای مذهبی دارد. نویسندهای که با نوشتن کتاب
«کشتی پهلو شکسته» پیشنهادی تازه برای چگونه نوشتن اینگونه داستانها مطرح کرد. کتاب
«پدر، عشق، پسر» که با استقبال گرم مخاطبان مواجه شده و حدود
۴۰ تجدید انتشار را شاهد بوده، از آن جمله کتابهایی است که برای فهم هر چه بیشتر عمق داستانهای عاشورایی باید خوانده شود.
نکته جالب در این داستان، روایت بخشهایی از روز عاشورا از زاویه دید
«عقاب» یعنی
اسب حضرت علیاکبر (ع) است. روایتی خوش ساخت که خواننده را با داستان تا انتها همراه میکند: «.. یادت هست لیلا! یکی از این شبها را که گفتم: «به گمانم امام، دل از علیاکبر (ع) نکنده بود.» به دیگران میگفت دل بکنید و رهایش کنید، اما هنوز خودش دل نکنده بود! اگر علیاکبر (ع) این همه وقت تا مرز شهادت رفت و بازگشت، اگر از علیاکبر (ع) به قاعده دو انسان خون رفت و همچنان ایستاده ماند، همه از سر همین پیوندی بود که هنوز از دو سمت نگسسته بود.
پدر نه، امام زمان دل به کسی بسته باشد و او بتواند از حیطه زمین بگریزد؟! نمیشود و این بود که نمیشد و... حالا این دو میخواستند از هم دل بکنند. امام برای التیام خاطر علیاکبر (ع) جملهای گفت؛ جملهای که علیاکبر (ع) را به این دل کندن ترغیب کند یا لااقل به او در این دل کندن تحمل ببخشد: «به زودی من نیز به شما میپیوندم.»
آبی بر آتش! انگار هر دو قدری آرام گرفتند.»
فتح خون؛ سید مرتضی آوینی
سید مرتضی آوینی دیگر نویسندهای است که روایتی خواندنی با شناخت خوب از واقعه کربلا را ارایه کرده است. روایت داستان آوینی در کتاب
«فتح خون» که از زبان یک راوی بیطرف روایت میشود، به لحاظ ایجاد حس تعلیق و گره زدن احساس مخاطب با عمق آنچه در زمین خشک
کربلا میگذرد میتوان در زمره بهترینهای ادبیات عاشورایی ارزیابی کرد. این کتاب که تاکنون چندین چاپ را ترجمه کرده از آن جمله کارهایی است که با مطالعه دقیق پیرامون روز عاشورا نوشته شده.
تحلیل اهداف اباعبداللهالحسین (ع) و حرکت ایشان از سوی مدینه به سمت کربلا و همچنین شرح و بیان وقایع و توصیف ماجراهای پیش آمده از رجب سال ۶۰ تا
محرم سال ۶۱ هجری، یکی از هدفهای کتاب است که نویسنده به زیبایی تمام از عهدهاش برآمده: «.. و تو،ای آنکه در سال شصت و یکم هجری هنوز در ذخایر تقدیر نهفته بودهای و اکنون، در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبه بشریت، پای به سیاره زمین نهادهای، نومید مشو که تو را نیز عاشورایی است و کربلایی که تشنه خون توست و انتظار میکشد تا تو زنجیر خاک از پای ارادهات بگشایی و از خود و دلبستگیهایش هجرت کنی و به کهف حصین لازمان و لامکان ولایت ملحق شوی و فراتر از زمان و مکان، خود را به قافله سال شصت و یکم هجری برسانی و در رکاب امام عشق به شهادت رسی... یاران! شتاب کنید، قافله در راه است.
میگویند که گناهکاران را نمیپذیرند؟ آری، گناهکاران را در این قافله راهی نیست، اما پشیمانان را میپذیرند.
آدم نیز در این قافله ملازم رکاب حسین است که او سرسلسله خیل پشیمانان است و اگر نبود باب توبهای که خداوند با خون حسین میان زمین و آسمان گشوده است، آدم نیز دهشت زده و رها شده و سرگردان، در این برهوت گمگشتگی وا میماند.»
فراموشان؛ داوود غفارزادگان
داوود غفارزادگان را بیشتر به دلیل نوشتن داستانی ماندگار، چون
«ما سه نفر بودیم»، میشناسیم. داستانی بدیع در
ژانر وحشت که روایتی تکاندهنده دارد. غفارزادگان از آن جمله نویسندگانی است که به قول معروف بلد نوشتن است و این کاربلدی را به شکلی عالی در نوشتن داستانهای به هم پیوسته کتاب
«فراموشان» با محوریت واقعه عاشورا به کار گرفته است. داستانی با تعلیق مثالزدنی که خواننده نوجوان را با ابعادی دیگر از روایتهای مربوط به عاشورا آشنا میکند.
یکی از روایتهای این داستان از زبان سرباز فراری که شب قبل از
عاشورا امام را تنها گذاشته روایت میشود: «.. میبینید که با من چه کردند؟ میان زبالهها نشستهام و زخمهایم را با سفال میتراشم. گفتند که طاقت بوی ناخوشایندم را ندارند و زخمهای کریهم را نمیخواهند ببینند. زن و فرزندانم را از من دور کردند و مرا آوردند در این مزبله رها ساختند.
برادر زنم آورد! آن کفتار پیر سگکش. میدانید! وقتی از شما سگان یکی هار میشود، اوست که میآید برای کشتنش و مرا، چون
سگی هار آورد و اینجا رها کرد. هر چه نالیدم و التماس کردم، گوش نداد. میگفت: وقت مردنت رسیده، قیس! و از روی گاری پرتم کرد میان زبالهها. همه بودید و دیدید. ایستاده بودید بالای بلندی و زبان سرختان بیرون بود.»
نامیرا؛ صادق کرمیار
صادق کرمیار، دیگر نویسندهای است که با نوشتن رمانی خوب مانند
«نامیرا» پیشنهادی پیرامون نگاه نو به واقعه عاشورا را مطرح کرد. نامیرا از آن جمله آثاری است که عشق و ایمان و مرگ را به شکلی موازی مطرح میکند و به خوبی پیش میبرد. بخش عمدهای از رمان، از زبان یکی از یاران امامحسین (ع) یعنی
قیسبنمسهر صیداویاسدی روایت میشود. روایتی که خواننده از خلال آن با بخشی دیگر از وقایع تاکنون نگفته از عاشورا آشنا میشود.
سازوکار رمان کرمیار به گونهای است که هر خواننده با هر سطح مطالعهای میتواند به راحتی با آن ارتباط برقرار کند. ارایه تصویرهایی بدیع از شهر کوفه و روایت درون برخی شخصیتها پیرامون وفاداری به امامحسین (ع) یا پیوستن به سپاه
یزید، از بهترین بخشهای این رمان است: «مرد گفت: «آنها که برای حج در مکه گرد آمدهاند، هدایتشان را در پیروی از یزید میدانند و یزید کسانی را به مکه فرستاد تا امام را پنهانی بکشند، همانطور که برادرش را کشتند و اگر ما را در خلوت میکشتند، چه کسی میفهمید، امام چرا با یزید بیعت نکرد؟» عبدالله گفت: «میتوانست به یمن برود یا مصر یا به شام برود و با یزید گفتگو کند.» مرد گفت: «اگر معاویه با گفتگو هدایت شد، فرزندش هم هدایت میشود و، اما اگر به یمن یا به مصر میرفت، سرنوشتی جز آنچه در مکه برایش رقم زده بودند، نداشت.»
منبع: روزنامه اعتماد