حرکت به سوی انحصار جهانی
با نگاهی کلی به ساختار صنعت موسیقی در جهان، به این نتیجه خواهیم رسید 80 درصد بازار موسیقی در جهان تنها در اختیار 4 شرکت است که توزیع محصولات موسیقایی و اجرای کنسرتها را بر عهده دارند؛ انحصاری چندگانه که باعث شده تنها گونه خاصی از موسیقی و جمع معدودی از چهرههای موسیقایی در جهان مورد توجه قرار بگیرند. این اتفاق نمونه مشابه انحصار در سیستم توزیع و پخش سینمای جهان است، به گونهای که بسیاری از فیلمهای خلاف جریان اصلی هالیوود امکان روی پرده رفتن و نمایش حداکثری را ندارند. آنچه مشخص است، هدایت شدن جریان موسیقی ایران به سمت انحصار چندگانهای است که قسمتی از جریان بخش خصوصی آن را رقم زده و به مثابه سیستم جهانی در حال برجسته کردن گونههای خاصی از موسیقی پاپ و سلبریتیسازی برخی چهرههای موسیقایی است که با ذائقه و فرهنگ ایرانی - اسلامی نسبتی ندارند.
کنسرتهای خودمانی
در ساختار صنعت موسیقی ایران توزیع دیجیتال (استریمها، سایتهای فروش و...) تنها در اختیار چند سایت بوده و توزیع فیزیکی آنها نیز به صورت دیویدی آلبومها به واسطه چند شرکت معدود رقم میخورد. این انحصار موجب شده عمده سود فروش آلبومها به توزیعکنندگان و سپس تهیهکنندگانی برسد که بتوانند در این ساختار انحصاری نظر یکدیگر را جلب کنند. ماجرای کنسرت اما متفاوت است؛ معدود تهیهکنندههای موسیقی که بیشتر به فعالیتهای اقتصادی مشغولند، اختیار عمده کنسرتهای موسیقی را دارند و از همین رو عمده هنرمندانی که با جریان اصلی موسیقی نازل پاپ و مقاصد فرهنگی - اقتصادی آنها فاصله داشته باشند نمیتوانند براحتی سانسهای متعدد کنسرت بگیرند. این انحصار حتی در سامانههای فروش بلیت نیز مشهود است؛ موضوعی که معتمدی نیز به آن اشاره میکند، به گونهای که عمدتا یک سایت فروش متولی تمام کنسرتهای موسیقی است و امضای قرارداد با این سایت هم محدودیتهای ویژهای دارد.
پولهای غبارآلود
در ایران هیچگونه اطلاعات شفافی از عملکرد اقتصادی موسیقی و منفعت مالی آن وجود ندارد. دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تنها از تعداد مجوزهای صادره اطلاع دارد. شرکتهای موسیقی نیز به دلیل آنچه در قانون به عنوان فعالیت فرهنگی مطرح شده، از پرداخت مالیات معافند.گردش چندصدمیلیاردی کنسرتها و همچنین توزیع و فروش آلبومهای موسیقی از نظر دستگاههای ناظر پوشیده است. هیچ سامانه جامعهای برای تحلیل اطلاعات اقتصادی و اعلام میزان درآمدها وجود ندارد. از همین رو بسیاری معتقدند بازار ناشفاف موسیقی بهترین نقطه برای جرائم اقتصادی از جمله پولشویی است. نظارت و هدایت این حجم از تراکنش مالی در صنعت موسیقی و قدرت سلبریتیسازی انحصارگران آن، از توان دستگاههای ناکارآمدی چون دفتر موسیقی وزارت ارشاد خارج بوده و به نظر میرسد نهادهای ناظر دیگری باید برای نظارت و هدایت بازار موسیقی با انبوه مخاطبانش وارد کار شوند.
موسیقی؛ طفل بیسرپرست فرهنگ
انحصاری که بدان اشاره شد اگرچه شکل گرفته اما تا قوام یافتن آن فاصله بسیاری است؛ همچنان که برخی خوانندگان دور از حلقه انحصار میتوانند در سانسهای معدود به برگزاری کنسرت و توزیع آلبومهایشان اقدام کنند. با این وجود فرآیند مشکوک ذائقهسازی برای مخاطبان و انحصار اقتصادی در بازار موسیقی همچنان قدرت اصلی بازار موسیقی را در اختیار دارد. از جانب شورای عالی انقلاب فرهنگی حتی یک سطر نیز پیرامون سیاستهای کلان صنعت موسیقی تدوین نشده است. تنها 2 قانون اصلی در این باره تصویب شده و به نظر نمیرسد تاکنون چندان تلاشی برای کنترل و هدایت بازار موسیقی وجود نداشته است، در حالی که موسیقی یکی از خوراکهای اصلی مخاطبان رسانهای امروز است. وجود این انحصار و ذائقهسازی برای مخاطب بیش از هر چیزی معلول عدم نظارت جدی بر بازار و شفافسازی آن است و نهادهای فرهنگی در نبود اهتمام سازمانهای دولتی باید این وظیفه را بر دوش بگیرند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com