گروه فرهنگی: داوود طالقانی دانشجوی فرهنگ و ارتباطات نوشت: هفته گذشته آخرین قسمت مینیسریال چرنوبیل به پایان رسید تا با نمره 7.9از 10 به صدر بهترین سریالهای تاریخ IMDB برسد. نویسنده و خالق این سریال کریک بازن و کارگردانی آن بهعهده یوهان رنک بود. چرنوبیل بهطور همزمان از شبکههای HBO و SKY پخش میشد و نظر مثبت منتقدان را نیز به خود جلب کرد. مساله اصلی سریال چرنوبیل، بازروایی حادثه هستهای آوریل 1986 جمهوری سوسیالیستی اوکراین است و فیلم حول محور پروفسور والری لگاسف مدیر موسسه انرژی اتمی کورچاتف و عضو تیم مدیریت بحران چرنوبیل قصهپردازی میکند.
به گزارش بولتن نیوز، به نقل از فرهیختگان آنلاین، بررسی نسبت به مسائل فنی و تکنیکال این سریال بیاعتنا خواهد بود و صرفا تحلیل گفتمان انتقادی و نقد «ایدئولوژی» آن را جستوجو میکند. طبیعتا هر نقد ایدئولوژیکی به این سریال، نه به معنای حمایت و توجیه عملکرد رژیم سوسیالیستی شوروی، بلکه درجهت شناخت و افشاسازی «آپاراتوس تبلیغاتی آمریکا» است. نمیتوان منتقدی را یافت که منکر اینگونه از نقد شود یا سیاسی بودن این اثر را انکار کند.
ژان بودریار، فیلسوف پستمدرن فرانسوی، بهدرستی در کتاب «وانمودهها و وانمود» تاکید میکند که در گذشته، سینما به سراغ تاریخ میرفت اما در حال حاضر، تاریخ بهسمت سینما هجوم میآورد. شاید در وهله اول بهنظر برسد محتوای تاریخی، بهعنوان سوژهای برای فیلمسازی انتخاب شده، اما کارنامه سینمایی هالیوود سالهاست ثابت کرده بهدنبال تاریخسازی است. تاریخ نه مستندات و گزارشهای دست اول، بلکه روایتها و بازروایتهایی است که از وقایع و پدیدهها ارائه میشود. با همین تعبیر، سریال چرنوبیل، روایت آمریکایی از این حادثه است. مثل تمام کتابهایی که امروز توسط انگلیسیها و آمریکاییها درباره تاریخ شوروی نوشته میشوند. سریال چرنوبیل نیز همان روایتی است که آمریکاییها دوست دارند از این حادثه روایت کنند. این سریال میتوانست 10 سال قبل یا 10 سال بعد ساخته شود، اما دقیقا در همین برهه تاریخی که در آن بهسر میبریم، ساخته و پرداخته شده و به نمایش درآمده است. چرا؟ چون اکنون مورد نیاز است.
انرژی هستهای و بمب اتم، مسائلی چنان راهبردی بهشمار میآیند که دولت و نظام سیاسی ایالت متحده آمریکا از قدرت رسانهایاش برای اعمال اراده در آن حوزهها بهره گیرد. کرهشمالی با حدود 65 کلاهک هستهای همیشه تهدیدی برای آمریکاست و طبق آمارهای غیررسمی تعداد کلاهکهای هستهای روسیه درحال حاضر بیش از 8000 جنگافزار است. ضمن آنکه جمهوری خلق چین و برخی کشورهای دیگر نیز درحال توسعه فناوری هستهای و پیگیری گسترش تسلیحاتی آن هستند. اینها همه غیر از فناوریهای صلحآمیز هستهای است. پس مثل تمام تبلیغات سیاسی تاریخ آمریکا، سریالی در باب مضرات و آسیبهای این فناوری ساخته خواهد شد که «کار نابلدی متصدیان غیرآمریکایی» در این امر را به رخ بکشد. طبعا این سریال در میانه رقابت با شوروی سابق ساخته نشده است و ساخت سریال تبلیغاتی و سیاسی هم بدون هدف، جز حماقت نیست. آنچه امروز هدف تبلیغاتی آمریکاست، در پروژه «تشبیه دشمنان امروز خود به دشمن گذشته» نمایان میشود؛ چنانکه سرمایهداری، بعضا دشمنان خود را به چوب فاشیسم میراند. مساله، هزینههای دروغهای سیاستمداران شوروی و نتایجی که در حادثه چرنوبیل به بار آورده است، نیست؛ بلکه مساله برچسبهایی است که قرار است به سیاستمداران غیرآمریکایی کشورهای صاحبان صنایع هستهای زده شود تا نهال بیم از چرنوبیلی دیگر، در دل مردمان آن دیار غرس شود. چراکه اگر نتوان با مذاکرات سیاسی و تحریمهای اقتصادی، مناقشه هستهای را پایان داد، پروپاگاندا ابزار دیگری است. این نکته را نیز باید مد نظر داشت که بسیاری از بینندگان سریالهای تلویزیونهای اینترنتی، ملاک و اولویت خود را براساس نمرهدهی سایتهایی مثل IMDB قرار میدهند و سریالی که توانسته نمرهای بالاتر از سریالهای محبوبی مانند Walking Dead، West World، Game of Thrones و Breaking Bad داشته باشد، قطعا در صدر اخبار فرهنگ و هنر قرار خواهد گرفت. به لطف رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی خبر صدرنشینشدن «چرنوبیل» به گوش همه خواهد رسید و تماشاگران حرفهای فیلم، با این حساب، این سریال را از دست نخواهند داد. بههرحال پر واضح است که چرنوبیل شایسته نمره 7.9 نبود.
مساله دیگر درباره متن و برونمتن سریال چرنوبیل، عدم حضور بازیگرانی با ملیتها و هویتهای شرق اروپاست. مثل غالب سریالهای شبکه HBO و SKY، بازیگران این سریال نیز انگلیسی و آمریکایی هستند. با اینکه محل تصویربرداری این سریال در کشورهای اوکراین و لیتوانی است، اما فرهنگ عامه، ارزشهای اجتماعی و زبان اصلی فیلم، روسی و اسلاوی نیست. میتوان این تفاوت فرهنگی را با تجربه ساخت سریال Vikings شبکه History مقایسه کرد که بازنمایی و نماینده مناسبی برای فرهنگ و روح قومی وایکینگهاست، اما سریال چرنوبیل، فیلمی نیست که به تعبیر آیزایا برلین، فیلسوف و تاریخنگار اندیشه اصالتا لتونیایی، یادآور «ذهن روسی در نظام شوروی» باشد. جای خالی پرداخت به ویژگیهای هویتی اوکراینیها و تفاوتشان با روسها در سریال چرنوبیل بهشدت احساس میشود. چرنوبیل داستانی است که از متن اصلی خود کنده و امروزی شده، تا با سیاست امروزین آمریکا همخوان و همراه باشد. صرف استفاده از چند ضربالمثل در دیالوگها یا استفاده از نامهای روسی بر مضامین فرهنگی محل رخداد قصه دلالت نمیکند. برخلاف روایتخوانی پایانی فیلم که به تعبیر گورباچف، «چرنوبیل سقوط شوروی را رقم زد»، همین آپاراتوس ایدئولوژیک آمریکا بود که اختتامیهای برای طرف دعوای جنگ سردش برگزار کرد و هنوز هم امید دارد با حربه قدیمی خود، به کار دشمنانش پایان دهد.
منابع: بودریار، ژان، وانمودهها و وانمود، ترجمه پیروز ایزدی، تهران: نشر ثالث، 1397. برلین، آیزایا، ذهن روسی در نظام شوروی، ترجمه رضا رضایی، تهران: نشر ماهی، 1392. www. hbo. com/chernobyl
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com