جنگ هیبریدی دشمن در فضای مجازی و فرهنگی

گروه سیاسی- محمدرضا عوض‌نیا: این یک حقیقت است که ما در میانه ی کارزار جنگ شناختی، ادراکی، رسانه ای قرار داشته و اکثر ماها با الفبای این جنگ بیگانه بوده و باید برای خودمان نگران باشیم. در روزهای گذشته تصاویر گسترده ای از پخش آهنگ ‌مبتذل و رقاصی در برخی مدارس را به بهانه جشن روز معلم دیدیم.

به گزارش بولتن نیوز، همه ی نگاهها بسمت وزیر آموزش و پرورش و نفوذ و سند۲۰۳۰ رفت و طبق معمول عده ای وامصیبتا سرداده، عده ای ذوق زده شده و بشکن زدند، عده ای سرشان را در برف کردند و عده ای نیز دست به ماله بردند. واقعیت این است که طبق فرمایشات رهبری حکیم، جوان امروزی بسیار پرشورتر و انقلابی تر و مومن تر از صدر انقلاب بوده و نگاه ناامیدانه به جوان و نوجوان امروزی که نشأت گرفته از تاثیر همان جنگ ادراکی ، شناختی بر ماست را باید بدرستی تحلیل کرد.

باید باور کنیم که اکنون در وسط جبهه ی جنگ قرارداریم، جنگی ادراکی که آرمانها و باورهای ملت و مسئولان را نشانه گرفته، اینکه کلیپهای منتشره در کدام مدارس بوده و یا مربوط به چه زمانی میباشد مهم نیست بلکه مهم درک این موضوع است که اساسا هدف از انتشار گسترده و هماهنگ آنها تاثیر گذاری بر چند قشر میباشد؛

اول: به مسئولین و مردمی که با نهیب رهبری گاها از خواب غفلت بیدار میشوند و عزم مبارزه پیدا میکنند این گونه القاء می کند که نوجوان و جوان امروزی با سال ۵۷ متفاوت بوده و فلان و... و آنها را از پیگیری و‌مطالبه ی به حق خود مایوس مینماید.

دوم: به مسئولین و مردمی که یا خائن هستند یا سهوا در این مسائل همراهی کرده اند اینگونه القاء میکند که خواسته ی عموم مردم چنین بی بندوباری هاییست و باید بر موضع باطل خود پافشاری نمایند و بدین صورت آنها را تشویق به استمرار خیانتشان میکند.

از نظر این جماعت، همگان باید پیام انتخابات را درک نمایند! و ظاهرا اصلا اهمیتی ندارد که اساسا خواسته ی اصلی مردم چه چیزیست، بلکه مهم آن فضاسازی و القائاتیست که در جنگ رسانه ای به خورد مردم داده و با تغییر ذهن ها بعنوان مطالبه ی مردمی و خواست عمومی و تغییر ذائقه و ذات به جامعه و ‌نخبگان القاء می نمایند.

اگر اینگونه موارد را خواسته عمومی مردم دانسته که با انتخابشان بر آن صحه گذارده اند پس فسادها، اختلاسها، گرانی ها، ناامنی ها، همجنس بازی، ازدواج سیاه و زرد و سفید، نسل کشی با محصولات شیمیایی و تراریخته ووو را نیز میتوان در همین دایره برشمرد و ادعا نمود که چون مردم تغییر ذائقه داده اند، چون تغییر ذائقه ی آنها منجر به انتخاب مسئولینی مشابه هواهای خودشان بوده و چون مردم ۹۸ با مردم۵۷ تفاوت اساسی داشته اند پس همین مردم موافق اختلاس و‌فحشا و ناامنی و بی عدالتی هستند؟

اگر اینگونه بوده پس اینهمه فشار و هزینه ی دشمن برای ترویج فساد و تحریم برای چه بوده؟ آیا ملتی که تغییر کرده اند و بقول برخی ها با یک ساز میرقصند و در مدارس قر میدهند اساسا نیازی به اینهمه فشار دارند؟ یعنی اگر یک زن بدکاره را اجیر کرده و به مدرسه ای پسرانه نفوذ دهند تا ترویج فحشا کند و هفته ها تمرین صبحگاهی و عادت دادن دانش آموزان به همخوانی یک‌موسیقی خاص را نادیده گرفته و فقط از تغییر ذائقه ی مردم و نوجوان و جوان بگوییم کارمان درست است؟

اصلا سهم و نقشی در این ماجراها برای وزارت ارتباطات و اصرار عجیب و پررمز و رازش در بازبودن همه ی فیلترشکنها و افسارگسیختگی فضای مجازی و قبح شکنی و ترویج سبک زندگی غربی در اینستاگرام قائل هستیم؟ اگر نسبت به این مسائل سکوت کرده و آنها را خواست عمومی مردم بدانیم آیا حد یقفی برایشان قائل خواهیم بود؟ حتما هم حذف دروس جهاد و شهادت و شهید فهمیده با اصرار مردم بوده و آموزش و پرورش برخلاف نظر خود و تنها بدلیل تغییر ذائقه ی ملت و‌ جهت احترام به خواسته ی مردم آنها را حذف نموده و دشمن و نفوذیها هم منزه از چنین خبطی هستند؟

متاسفانه فازهای روشنفکری بلای جان بسیاری از هموطنانمان شده و نمی دانند اگر اهل مبارزه نباشند روزی ناچار شده در داخل منزل و برای حفظ نوامیشان دست به سلاح ببرند و اینجاست که مولای متقیان میفرمایند: «کسی که به وقت یاری رهبرش در خواب باشد، زیر لگد دشمنش بیدار خواهد شد» اگر کلیپهایی که نتیجه ی کار هماهنگ و شبکه ای گروهی نفوذی بوده را به کل جامعه تعمیم دهیم و نقش جریان نفوذ را بخاطر شبکه سازی، جریان سازی، رواج سبک زندگی غربی و قبح شکنی نادیده گرفته و فقط بر سر خودمان پتک بزنیم نهایتا باید دچار رخوت گردیده، همرنگ جماعت شده و در باتلاق همان ها غرق شویم چون در جنگ ادراکی، ذهن و مغز خود را به اسارت دشمن سپرده و دچار خودباختگی و ‌خود تحقیری شده ایم آنوقت با دیدن اینهمه جوان و نوجوان و مدارس قرآنی و حافظان و قاریان کودک و نوجوان و مداحان کم سن و گروههای جهادی که دهها برابر اول انقلاب

شده اند باز افکارمان غرق همان القائات شبکه ی نفوذ و دشمن خواهد بود و یأس برسراسر وجودمان مستولی خواهد شد.

چند سال قبل حضرت علامه حسن زاده آملی و سال گذشته حضرت آیت الله ناصری (حفظهم الله) فرموده بودند چشم به دهان نائب امام زمان باشید. خصوصا عارف واصل جناب ناصری از برخی مشکلات و فتنه ها گفته بودند و توصیه بر تمرکز روی رهبری انقلاب داشتند یعنی عقب و جلو زدن از ایشان در شرایط فتنه منجر به تباهی و سقوط خودمان خواهد شد.

حال که در میانه ی جنگ و فتنه قرار داریم بهتر است برای نجات خود از این شرایط و نگهداری ایمانمان فقط و فقط چشم به دهان ایشان داشته باشیم و از ماله کشی و تحلیل های آبکی و علایق شخصی و سلیقه ای دست بکشیم، اگر ایشان میفرمایند جوان امروزی برتر از جوان اول انقلاب است پس ما هم باید اطلاعات عمیق و فراگیر ایشان را بر اطلاعات ناقص و هواهای نفس خود غلبه دهیم.

اگر ایشان چندین نوبت از خیانت تقی زاده های امروزی در اجرای اسناد غربی ابراز نگرانی کرده اند ما هم نباید عقل خود را فراتر از ایشان دانسته و چهره کریه تقی زاده ها را بزک نماییم.

و مطلب اصلی اینکه اگر ماشیعه هستیم پس موظفیم به تولی و تبری، وگرنه یک جای اعتقاداتمان میلنگد. ابراز صریح تبری از تقی زاده ها، مفاسد اخلاقی، دشمن، اختلاسها، نفوذی ها و... از فروع دین ماست وگرنه وسط لحاف خوابیدن و سر در برف کردن سبقه ای طولانی در تاریخ داشته و خواهد داشت.

انتهای پیام /#