کد خبر: ۵۹۲۰۳۵
تاریخ انتشار:
نقد دکتر فرشاد مومنی بر مستند بمبِ ساعتی

مالی‌سازی اقتصاد در غیاب بنیه تولید

عصر روز دوشنبه ۱۵ بهمن در محل صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستائیان و عشایر مستند بمب ساعتی پخش و نقد شد.

مالی‌سازی اقتصاد در غیاب بنیه تولید؛گروه اقتصادی-  کمیل سوهانی در شبکه اجتماعی تاملات نابهنگام در این رابطه نوشت: آقای دکتر فرشاد مومنی در نقد این مستند مطالب بسیار ارزشمند و قابل تاملی را عنوان کردند که خلاصه‌‌ای از آن در این پست آورده می‌شود.

به گزارش بولتن نیوز، با فیلم درخشانی مواجه بودیم که زحمت کارشناسی فراوانی برای آن کشیده شده و نکته‌سنجی‌های فوق‌العاده‌ای از نظر اقتصاد سیاسی و اقتصاد سیاسی بین‌المللی در آن بود.

ارزشمندیِ دیگر این مستند به مساله‌محور بودنِ آن است. در کشور ما معمولا در زمانی که می‌توان مساله را به‌رسمیت شناخت و برای آن فکری کرد که کم‌هزینه حل و فصل شود، همه یا آن را انکار می‌کنند و یا مطرح‌کننده‌ی آن را متهم به سیاه‌نمایی می‌‌نمایند، و این روند آنقدر ادامه می‌یابد تا مساله تبدیل به فاجعه شده و بعد همه به صورت انفعالی با آن برخورد می‌کنند. اما این مستند در زمان مناسب به تشریح یک مساله‌ی مهمِ زمان ما پرداخته است.

اما نقدی که به آن وارد است این است که به نحو شایسته و بایسته به سراغ عوامل بنیادینی که علل همه بحران‌های ما هستند، نرفته است.

طبق پژوهشی که ما انجام داده‌ایم، در صندوق‌های بیمه‌ای عوامل بیرونیِ سیستم، قدرت توضیح دهندگی‌اشان در بحرانِ این صندوق‌ها بسیار بیشتر از عوامل درون سیستمی است.

در واقع برای صندوق‌های بیمه‌ای، هیچ چیز نابود‌ کننده‌تر از سیاست‌های تورم‌زا و رکودآفرین نیست، سیاست‌هایی که به یک نظامِ تصمیم‌گیریِ معیوب، کوته‌نگر و به تسخیر غیرمولدها درآمده برمی‌گردد، و این چیزی است که باید در فیلم برجسته می‌شد.

اگر از این زاویه به بحرانِ صندوق‌های بازنشستگی در فیلم نگریسته می‌شد، آنگاه فیلم به این نتیجه می‌رسید که با دستکاری‌های جزئی، این سیستم اصلاح شدنی نیست و برای اصلاح به یک تغییر نگرش بنیادی‌تری نیازمند است.

 

مالی‌سازی اقتصاد در غیاب بنیه تولید؛

 

از دل این سیستمِ معیوب است که مرتب بحران‌های کوچک و بزرگ خارج می‌شود. منظور من از سیستم، نظام تصمیم‌گیری‌ای است که به تسخیرِ غیرمولدها درآمده است. نظامی که برعلیه توسعه ملی و برعلیه تهیدستان و برعلیه تولیدکننده‌ها کار می‌کند. این حیاتی‌ترین مساله‌ای بود که باید در این فیلم برجسته می‌شد.

از همین دیدگاه باید گفت که قیاس‌هایی که در فیلم میان بحران‌های اقتصادی ایران و کانادا و آمریکا صورت گرفته قیاس مع‌الفارق است، چرا که آنجا بحران‌ها از دل مناسباتِ مشوقِ تولید درمی‌آید.

در آنجا چون تولیدکننده‌ها صاحب جایگاه هستند با این بحران‌ها فعالانه برخورد کرده و مساله را حل و فصل می‌کنند. اما ما در ایران مناسباتِ مشوق تولید نداریم.

در فیلم ضمن این قیاس‌ها باید به این نکته اشاره می‌شد که این دست رویکردها که تحت عنوان مالی‌سازی اقتصاد می‌توانیم از آنها نام ببریم وقتی در کشورهایی که بیش از صدسال است از مرحله تولید انبوه عبور کرده‌اند ایجاد بحران می‌کنند، پس وضعیت ما بدون یک اقتصاد تولیدی بسیار وخیم‌تر و تاسف‌بارتر است.

حقیقت این است که ما نابرابری‌هایمان مثل آنها نیست. نابرابری‌ها در آن کشورها بر اثر چالش‌های توزیعی است. یعنی در آن کشورها ابتدا یک انقلاب تکنولوژیک بوجود آمده و پس از جهش در دستاوردها، نوبت به چالش‌های توزیعی می‌رسد. در چنین مرحله‌ای ایشان در مورد سهم‌بری هرکدام از عوامل بحث می‌کنند.

این در حالی‌است‌که نابرابری‌های ایران دو ویژگی ویران‌ساز دارند اول اینکه این نابرابری‌ها از دل مناسبات نابارورِ غیرمولد درمی‌آید، یعنی موتورِ خلق ارزش‌افزوده در ایران رانت، فساد و ربا است و این بسیار متفاوت است با نابرابری‌هایی که از دل مناسبات تولیدی درمی‌آید، نکته دوم اینکه این نابرابری‌ها چون نسبتی با مناسبات تولیدی ندارند بزرگترین نیروی محرکه‌ی وابستگی‌های ذلت‌آور به دنیای خارج می‌شوند.

به نظر من باید در فیلم به نقش برنامه‌ی تعدیل ساختاری، در به‌هم ریختن همه تعادل‌های اقتصادی اجتماعی اشاره می‌شد.

اقتصادی که چرخ‌هایش بر تولید بنا نشده و تحت شرایطی با استفاده از رانت نفت می‌توانست، تمام نقائص و ضعف‌های ساختاری خود را پنهان کند، اکنون دیگر نمی‌تواند به مسیر گذشته ادامه دهد.

ما می‌خواهیم کار نکنیم و بهره‌مند باشیم، امکان ندارد این مناسبات ادامه داشته باشد. تمام بحران‌ها و مسائل ما، مانند بحران بانکی و باقی بحران‌ها از اساس و بنیان به همین مساله برمی‌گردد.

حقیقت این است که متحدان استراتژیکِ حکومت زمانی تهیدستان و پابرهنگان جامعه بودند ولی اکنون حکومت بیشترین حمایت را از مفت‌خورها و غیرمولدها می‌کند.

این آنچیزی است که من به آن تسخیرشدگی نظام تصمیم‌گیری توسط مفت‌خورها می‌گویم. نظامی که در آن صدای مردم و تولیدکنندها شنیده نمی‌شود.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین