گروه بین الملل: مصطفی مطهری*در یادداشت پیش رو که پیرامون کارکردهای چندگانه برجام نگاشته شده، نویسنده معتقد است: اگر مقامات مسئول یا به عبارت بهتر دولت می پذیرفت که برجام تنها یک سند بین المللی، بدون ضمانت اجرایی بوده و تنها ویژگی مهم آن اعتماد زایی جهانی به ماهیت مذاکره است، امروز ایران با قدرت چانه زنی بیشتر و بالاتری می توانست به احقاق حقوق خود دست بزند.
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت که به صورت اختصاصی در اختیار خبرنگار ما قرار گرفته به شرح زیر می باشد:
برجام یا برنامه جامع اقدام مشترک، سندی بود که از آن به عنوان یک دستاورد مهم در عرصه سیاست خارجی و دیپلماسی از آن یاد می شد؛ بطوریکه آن چنان بر طبل مفاد برجام کوبیده می شد و آن را دم مسیحایی و نجات بخش جامعه ایران می دانستند، زوایای ابهام برانگیز آن از نحوه نگارش متن و مفاد آن و واژگانی که مورد استفاده قرار گرفته بود، هیچ گاه نه روشن شد و نه اجازه و زمینه های پرداختن انتقادی به آن شکل گرفت.
اگرچه این نوع برخورد با برجام در داخل ماحصل افراط دولت از یکسو و نقدهای تفریطیِ گاهاً انگیزشی با تمایلات سیاسی منتقدان و مخالفان آن از سوی دیگر بود اما باید خاطر نشان کرد که آنچه به عاملی برای سقوط مثال زدنی دولت در ساختار شکننده برجام منجر شد، بزرگنمایی هایی بود که از این سند بین المللی شد؛ و همین امر موجب شد تا کاخ سفید با نشانه رفتن بر سیبل برجام، نه تنها جان برجام بلکه روح دیپلماسی جهانی را هدف قرار دهد.
بطوریکه اگر در همان ابتدا نسبت به برجام و ماهیت آن اغراق صورت نمی گرفت و تنها آن را یک رویه بین المللی موفق در حل و فصل مناقشات با تاکید بر دیپلماسی و مذاکره تلقی می شد، شاید اتفاقات کنونی در ناقص سازی برجام که با خروج ایالات متحده آمریکا از آن رقم خورده است، در ارتباط با ایران اثر کمرنگ تری داشت. به عبارتی اگر مقامات مسئول یا به عبارت بهتر دولت می پذیرفت که برجام تنها یک سند بین المللی، بدون ضمانت اجرایی بوده و تنها ویژگی مهم آن اعتماد زایی جهانی به ماهیت مذاکره است، امروز ایران با قدرت چانه زنی بیشتر و بالاتری می توانست به احقاق حقوق خود دست بزند.
با این حال گذر زمان موجب شد تا از فضای ایده آل تصوری از کارکردهای چندگانه برجام با تاکید بر تئوری بازی ها از نوع بازی با حاصل جمع مضاعف یا همان برد - برد فاصله ایجاد شود؛ بطوریکه با تصمیم ترامپ مبنی بر خروج از برجام، سیاست خارجی ایران وارد یک مرحله هولناکی شد که می توان آن را شوک و حتی کمای سیاست خارجی نامید. در واقع با توجه به تبلیغاتی که حول این سند از سوی دولت می شد و با ناقص سازی آن توسط واشنگتن که با خروجش از آن رقم خورد، ظهور وضعیت تحمیلیِ حاکی از سردرگمی در سیاست خارجی و آشفتگی در وضعیت داخلی در حوزه بازار و اقتصاد ایران امری طبیعی به نظر می رسد. بطوریکه پیش از فرا رسیدن وعده آغاز تحریم ها در دو مرحله اعلام شده در 15 مرادد و 15 آبان توسط کاخ سفید، تاثیرات آن به طرز فاحشی موجب اختلال در عرصه های مختلف کشور شده است.
با این حال آنچه در این باره مهم بوده و باید مورد توجه ویژه قرار گیرد، قرار گرفتن دوباره دستگاه دیپلماسی در ریل و مسیر تعریف شده در راستای تامین منافع ملی و بازگرداندن ثبات به عرصه های مختلف کشور از جمله اقتصاد و اجتماع است. این مهم زمانی حاصل می شود که متولیان دستگاه دیپلماسی با ارائه الگوها و بدیل هایی از نحوه کنش وارد عمل شوند. در واقع عبور از دیپلماسی واکنشی و تدافعی در برابر اقدامات تحریمی ایالات متحده آمریکا بر علیه ایران و حصول به یک دیپلماسی ابتکاری و کنشی برای تامین منافع ملی و امنیت ملی با سازوکارهای مختلف سیاسی، فرهنگی و اقتصادی می تواند وضعیت چالشی روبه تهدید را به وضعیتی از آرامش ، ثبات و نظم برساند. هدایت و مدیریت عقلانی از موضوع منافع ملی (ورای نگاه حزبی و یا گروهی و محفلی) بجای قرار گیری در بستر تصمیمات هیجانی مهم ترین و کلیدی ترین سیاست و خط مشی است که باید مورد توجه قرار گیرد.
نکته تکمیلی در این باره نقش هم افزایی دولت و سایر نهادهای با یکدیگر برای عبور از سردرگمی استراتژیکی است که در شرایط فعلی با خروج آمریکا از برجام بر ساختار دیپلماسی ایران حاکم شده است.
*دکترای علوم سیاسی
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com