به گزارش بولتن نیوز، 'جکسون دیل' معاون سردبیر ستون سرمقاله واشنگتن پست در این نوشتار آورده است: در اول ماه مه رئیس جمهور ' ترامپ' سرش شلوغ بود و سرگرم مذاکرات دیپلماتیکی بود که اگر به نتیجه می رسید امکان داشت یک پیروزی دو قلو برای دولت آمریکا به ارمغان آورد.
اما حالا امروز در 'روز یادبود'؛ ترامپ دارد لاشه های خرابه گفت وگوهایی که حول محور ایران انجام شد را از روی زمین جمع می کند ضمن آنکه روند گفت و گو با کره شمالی را هم در حالت برزخ نگاه داشته است.
ترامپ، بدجوری رابطه حسنه آمریکا با متحدانش را به هم ریخته است. خطر وقوع یک برخورد نظامی در خاورمیانه و آسیا را بالا برده است، فرصت طلایی را که امکان داشت از او یک برنده جایزه 'صلح نوبل' بسازد، سوزاند و حالا در کسوت یک فرمانده کل قوا برای ایجاد آشوب و هرج و مرج خودنمایی می کند.
البته به جاست اذعان کنیم که بخشی از تقصیر بوجود آمدن این اوضاع؛ متوجه ' جان بولتون' و' مایک پمپئو' هم هست. بولتون و پمپئو محورهای جدید تیم امنیت ملی ترامپ را تشکیل می دهند. هردو مقام در عوض آنکه دنباله روی رویکردهای بسیار ظریف و حساب شده ای باشند که از مقامات سلف ترامپ به میراث مانده است؛ غالبا موافق درگیر شدن با دشمنان آمریکا هستند.
ماه گذشته بطور قطع و یقین بر همگان ثابت شد که ترامپ حقیقتا یا نمی تواند و یا نمی خواهد خود را درگیر پیچیدگیهای امور بین الملل کند. مسلم است، این قصور فقط به نفع رقبای آمریکا از جمله چین تمام شد و آنها نهایت بهره برداری را از آن کردند. اگر وضعیت به همین منوال پیش برود ما تا 1.5 تا 2 سال دیگر حتما یک فاجعه پیش رویمان خواهیم داشت.
ترامپ از لحظه ای که روی کار آمده است موفق شد دو چالش که جدی ترین چالشهای سیاست خارجی آمریکا هستند را هویت ببخشد. در تنها دیدار خصوصی ترامپ با 'باراک اوباما' ؛ اوباما به رئیس جمهور تازه وارد هشدار داد که مبادا کره شمالی و برنامه فزاینده هسته ای اش مورد غفلت قرار بگیرد.
در مورد ایران؛ مسلم است؛ سیاست اوباما در کنترل این هژمونی طلبی ایران در خاورمیانه به شکست انجامید.
ایران به توافق هسته ای عمل کرده است اما در عوض؛ از لحظه ای که این توافق امضا شده است تا به امروز نفوذ منطقه ای خود را گسترش داده است . ایران حتی در خود توافق هم از مفر قانونی آن سود جسته و موشکهایی دوربرد تولید کرده است و این کار را هم مجدانه ادامه می دهد.
همین نواقص کار اوباما بود که سبب شد ترامپ در قبال ایران عکس اوباما عمل کند.
ترامپ در قبال ایران سرسخت و قاطع وارد عمل شد. شاید برای لحظه ای به نظر برسد که این رویکرد جواب خواهد داد.
ترامپ از همان بدو امر هشدار داد که توافق هسته ای ایران را پاره خواهد کرد. اروپا هم که از این وضعیت دلواپس شده بود تقلا کرد با بسته های پیشنهادی اش ایرادهایی که ترامپ به توافق وارد کرده بود را مرتفع کند. اروپا قول داد که بطور چندجانبه ایران را هدف تحریم قرار دهد و جلوی تولید موشکهای بالستیک ایران را و جلوی نفوذ تهران در کشورهای خاورمیانه را بگیرد. اروپا ضمنا قول داد که در یک تلاش متقابل کاری خواهد کرد که تهران اجازه نداشته باشد پس از انقضاء مهلت توافق در نیمه دهه 2020 دوباره به سراغ غنی سازی اورانیوم در مقیاس بالا برود.
در ارتباط با کره شمالی هم؛ 'کیم جونگ اون' رهبر این کشور ظاهرا تحت تاثیر فشارهای مشترک ترامپ و چین قرار گرفت .
کیم در ماه ژانویه؛ با هدف اینکه شش سال دیگر هم در قدرت باقی بماند دست به یک ابتکار عمل دیپلماتیک زد و در ماه مارس از طریق کره جنوبی به ترامپ پیشنهاد دیدار با او را داد و البته بطور نامشخص هم قول داد که خود را خلع سلاح هسته ای کند.
متاسفانه همچون همه گشایشهای دیپلماتیک دیگر؛ گفت وگوهایی که تا به حال در مورد دو کشور ایران و کره شمالی انجام گرفتهاست هرگز قرین موفقیت نبوده است.
در مورد ایران؛ نفوذ منطقه ای تهران و نواقص توافق هسته ای چیزی نیست که یک شبه و با یک تلنگر برطرف شود.
در مورد کره شمالی هم هیچ صاحب نظری نیست که باور داشته باشد ' کیم' در کوتاه مدت دست از زرادخانه هسته ای اش خواهد کشید.
ترامپ می خواست در مذاکرات با هردو کشور بیشترین امتیازات را از طرف مقابل بگیرد و آن را به جیبش بگذارد. اگر این مذاکراتی که مورد نظر ترامپ بود با هر دو کشور انجام می گرفت؛ امکان داشت نتیجه کار در هر دو جبهه جزیی باشد، اما یقینا مهم می بود.
اگر مذاکرات با ایران جاری می شد؛ غرب جبهه ای قوی و محکم علیه تهران تشکیل می داد.
اگر مذاکرات با کره شمالی انجام می شد، همکاری میان دو سوی اقیانوس اطلس محکم تر از قبل دنبال می شد و نیز شاید از راه مذاکره برای رسیدن به یک صلح درازمدت ؛ برنامه آزمایش و نصب سلاحهای هسته ای و موشکهای دوربرد کره شمالی نیز بطور پایدار فریز می شد.
اما ترامپ این را ه را نرفت و همانطور که قبلا هم وعده داده بود هردو مذاکرات را منفجر کرد. ترامپ هیچگاه بطور جدی ننشست و توافق را دقیقا مرور نکرد. او توافق را به اندازه کافی قوی نمی دانست و به همین علت هم نخواست که با اروپا به درون علفهای هرز توافق شیرجه برود.
اروپایی هایی که با ترامپ برای حفظ توافق لابی کرده بودند می گویند که او اصلا هیچ اطلاع دقیقی از جزییات توافق ندارد. اصلا همه دغدغه اصلی ترامپ این بود که هرچه میراث اوباماست را نابود کند و از بین ببرد. او در دوران مبارزات انتخاباتی قول این کار را داده بود.
ترامپ گویا به درک این واقعیت نرسیده بود که کیم اصلا یک توافق سریع را نمی خواهد؛ او فقط یک فرآیند چند مرحله ای شلوغ پلوغ و در هم و برهم را می خواهد و برایش خلع سلاح هسته ای شدن؛ آخر خط است.
شاید این رژیم اصلا میل نداشته باشد امتیازی بدهد که لازم باشد آن را پیگیری کند. شاید هم اصلا او هدفش این بوده است که همچون گذشته عمل کند و تعهدی بسپارد تا از امتیازات اقتصادی آمریکا بهره مند شود و خیلی زود زیر قولش بزند و به تعهداتش عمل نکند.
ترامپ هیچگاه به این فکر نیفتاد که بنشیند و کنکاش کند ببیند واقعا نیات حقیقی کیم چیست. وقتی که پیونگ یانگ بیانیه ای صادر کرد که برخلاف میل ترامپ بود و میانجیگری 'مون جای این' رئیس جمهور کره جنوبی و سایر متحدان آمریکا را رد کرد؛ آنگاه ترامپ هم عصبانی شد و سیم برق مذاکرات را از دوشاخه بیرون کشید.
ترامپ حالا می گوید که ممکن است اجلاس سران آمریکا و کره شمالی برگزار شود. اما هیچ علامتی دیده نمی شود که گواهی دهد کیم از موضعش در مورد خلع سلاح شدن هسته ای کوتاه آمده باشد .
از این گذشته تصمیماتی که ترامپ در ماه گذشته اتخاذ کرد؛ دیگر حجت را بر همگان تمام کرد و اگر کمتر کسی هم تا به حال شک داشت دیگر فهمید که ترامپ اصولا مذاکره را چندان جدی نمی گیرد. بنابراین انتظار هم نمی رود که او بنشیند و هزینه ها و مزیت های تصمیم گیریهایش را بدقت بسنجد.
ترامپ در توپ و تشر زدن؛ هوچی گری و انجام ژست های نمایشی استاد است و هنر دیگری ندارد.
کوتاه سخن آنکه، ترامپ را شاید بتوان بدترین معامله گر در کسوت ریاست جمهوری در تاریخ مدرن به حساب آورد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com