گروه فرهنگ و هنر- حمیدرضا بوالی: این خوششناسی بزرگ ماست که در دورانی زندگی میکنیم که جعفر پناهی و صادق زیباکلام در آن نفس میکشند. پناهی و زیباکلام آدمهای جالبی هستند که در چند ویژگی مشترکند: تمایلی مفرط به حضور دارند و معمولا همهجا هستند. حرکات عجیب و غریب زیاد میکنند، گاهی از روی پرچم میپرند و گاهی اوقات «قیصر» دابسمش میکنند.
به گزارش بولتن نیوز، علاوه بر اینها بهشدت خوششانس هستند، مرتب جایزههای بینالمللی معتبر میگیرند، تیراژ کتابشان بالا میرود، نماد اعتراض و روشنفکری خوانده میشوند و بر صدر مجالس مینشینند و هر دو از یک بدویت کودکانه دوست داشتنی برخوردارند. توانایی پیچیده بازی کردن و پنهان کردن خود را ندارند. معمولا حرفهای شاذ اما صادقانهای میزنند که در حکم یک لگد ناشیانه به بناهای با زحمت ساخته شده دوستانشان است. ما با این مورد مضحک و در عین حال هیجان برانگیز آخرکار داریم.
حدود یک سال پیش، زیباکلام در یک نشست سینمایی، پس از تقسیم بندی سینماگران ایرانی به سه دسته حکومتی، گیشه ای و هنری، هنر حکومتی را فاقد چیزی برای ارائه دانست که در ایران نیز همچون شوروی، چین، و کوبا راه به جایی نمی برد. در جشن انجمن منتقدان و نویسندگان نیز، جعفر پناهی از اهدای جایزه به محمدحسین مهدویان بر روی سن خودداری کرد و در عوض پشت میکروفون رفت و کنایههایی بار آنچه سینمای دولتی میخواند، کرد.
صداقت رکگویی زیباکلام و پناهی، به مثابه هدایایی از آسمان فرستاده شده برای همه کسانی است که سالهای سال است داد میزنند که شعارهای جماعت روشنفکر و لیبرال ایرانی دروغ است. آنها به در و دیوار میزدند؛ اما کسی قبول نمیکرد و خیال میکرد که ادعای پوچانگار بودن مدعیات روشنفکران لیبرال ایرانی از سر حسادت یا نبرد سیاسی سنتی با آنهاست.
حالا امسال ما با یک عدد جعفر پناهی روبرو شدیم که با درخشان ترین و پرجایزه ترین فیلم سال که تجربه جدیدی از روایت در سینمای ایران است، فقط به صرف اینکه حرفی که می زند حرف او نیست، این گونه مقابله کرد و در عرض پنج دقیقه به صراحت نشان داد که همه ادعاهای جماعت روشنفکر، از ادعاهای هنر برای هنر گرفته تا اعتراض به خطکشیهایی که جامعه را به خودی و غیرخودی تقسیم می کرد، بازی بچگانه و شوخی بیمزهای بیش نبوده است.
در اکتبر سال ۲۰۰۱ سیلویو برلوسکنی نخست وزیر ایتالیا، در یک گاف بزرگ تاریخی بر خلاف بوش، نتانیاهو و شارون که در همان زمان دائما بر بزرگ و قابل احترام بودن اسلام تاکید میکردند، گفت: «حقوق بشر از دل سنت مسیحی که آشکارا برتر از اسلام است، زاده شده است». گرچه در ظاهر کم ارزش شمردن دینی که در اروپا پیروان زیادی دارد، در دنیای لیبرالیسم قابل پذیرش نبود، اما در حقیقت، ادعای برلوسکنی رویه حقیقی و پنهان شده همان لیبرالیسم بود و حالا این وظیفه بر دوش ترامپ قرار گرفته است. قدردان ترامپ هم هستیم.
منبع: مجله نقد سینما
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com