به گزارش بولتن نیوز، سری داستانهای « برج تاریک » از استیون کینگ، از جمله محبوب ترین و مشهورترین آثار این نویسنده برجسته می باشد که طرفداران بسیار زیادی در سراسر جهان دارد.« برج تاریک » خوشبختانه در کشورمان نیز سالهاست که توسط انتشارات افراز و با ترجمه خانم ندا شادنظر روانه بازار شده و علاقهمندان می توانند به راحتی آن را تهیه و مطالعه بفرمایند. اما پروسه ساخت فیلم « برج تاریک » یکی از عجیب و غریب ترین ها در نوع خود می باشد که با توجه به زمان اکران فیلم، می توان مدت زمان آن را یک دهه عنوان كرد.
نخستین بار جیجی آبرامز در سال 2007 اعلام آمادگی كرد تا فیلم را کارگردانی کند اما به دلایلی از پروژه کنار کشید و سپس نوبت به ران هاوارد رسید که او هم مدت پنج سال را صرف ارائه اطلاعات درباره این پروژه کرد و نام بسیاری از بازیگران مشهور برای بازی در این فیلم مطرح شد اما در نهایت، این نیکلای آرسل بود که ساخت فیلم را در سال 2015 برعهده گرفت تا بالاخره اثر را روانه سینما كند! جالب آنکه فیلم در یک اکران خصوصی برای مخاطبین با واکنش های به شدت منفی مواجه گردید که سبب شد شرکت سونی با صرف هزینه 6 میلیون دلار، برداشتهای مجددی را برای فیلم در نظر بگیرد و پرداخت بیشتری را راجع به شخصیت اصلی داستان بهکار گیرد! داستان فیلم درباره پسری به نام جیک ( تام تیلور) می باشد که رویایی عجیب اما واضح می بیند.
او در این رویا، مردی سیاهپوش را مشاهده می کند که در پی نابودی دنیا به وسیله استفاده از کودکان می باشد و در این بین، مردی هفت تیرکش هم قصد متوقفکردن او را دارد. جیک بهزودی متوجه پورتالی می شود که او را به دنیای دیگر و در واقع آنچه که در رویا می دیده می برد و با مرد هفت تیرکشی به نام رولاند ( ادریس البا) آشنا می شود و با او، یک گروه را تشکیل میدهند تا از برج تاریک محافظ كرده و اجازه ندهند دست مرد سیاهپوش (متیو مک کانهی) به آن برسد که قصد منهدم کردن آن و ویرانی دنیا را دارد اما...اگر بنا باشد تا سلسله کتاب های « برج تاریک » را کنار بگذاریم و فکر کنیم که فیلم به صورت مستقل و نه اقتباس شده ساخته شده ، می توان وضعیت بهتری برای آن متصور شد. در این صورت « برج تاریک » اثر اکشن بی مغزی است که همانند بسیاری از آثار اکشنی که در سالهای گذشته اکران شده و به دست فراموشی سپرده شدهاند ( مانند « جان هکس » ، کسی این اثر را به یاد دارد؟! ) اکشنی است که در آن شخصیت پردازی از فرط فقدان، ناله می کند و خبری از دمیدن چارچوب برای آنان نیست. فیلمنامه درهم و آشفته که گلوله حرف اول و آخر را می زند و باقی داستان، تنها نحوه رسیدن به نقطهای است که در آن، گلوله شلیک شود!
اما حقیقت تلخ درباره «برج تاریک» که اتفاقا کار او راسخت تر کرده این است که این اثر، اقتباسی است از یکی از مشهورترین آثار استیون کینگ که طرفداران دو آتشه بسیار زیادی در سراسر جهان دارد که منتظر اکران فیلم و تماشای دنیای اعجاب انگیز کینگ بر پرده سینماها بوده اند اما هرچه بیشتر، فیلم را مشاهده کردند، کمتر نشانی از کینگ در آن یافتند. در نسخه سینمایی، خبری از بسط دنیای عجیب و متفاوتی که شخصیت ها در آن به جان یکدیگر می افتند نیست و به نظر می رسد که میزانسن بی اهمیتی باشد. شخصیت های داستان و در راس آنها مرد سیاهپوش نیز، توان تبدیلشدن به یک شخصیت سینمایی را ندارد و هرگز از تک بُعدی بودن فاصله نمیگیرد.
الهامگرفتن جسته و گریخته از مجموعه کتاب های « برج تاریک » نیز یکی از ویژگی های عجیب و غریب فیلم است که بر نکات منفی اثر افزوده است. در واقع سازندگان برای ساخت نسخه سینمایی « برج تاریک» چندین نسخه از کتاب را ورق زده و مطالعه کرده اند و از هر بخشی که خوششان آمده، آن بخش را مشخص کرده و به فیلم منتقل کرده اند بدون آنکه توجهی به پیوستگی آن با موقعیت های فیلمنامه داشته باشند. نتیجه آن شده که به یکباره در داستان، مواردی مطرح می شود که ربطی به کلیت داستان ندارد اما چون برای سازندگان جذاب بوده، تصمیم گرفتهاند آن را به داستان اضافه كنند!
در میان بازیهای فیلم، وضعیت ادریس البا نسبت به سایرین بهتر است و بهرحال قرار است قهرمان خسته ای باشد که اعصاب ندارد و همیشه در حال پر کردن خشاب اسلحه اش است و در لحظاتی از فیلم نیز نصیحت هایی را بر زبان جاری می سازد. البا در حد قابل قبولی توانسته رولاند را به سینما بیاورد و حداقل تماشای او را بر پرده سینما قابل تحمل کند. اما در نقطه مقابل، وضعیت متیو مک کانهی ناامید کننده و بهطور کل، انتخاب او برای حضور در یک اثر اکشن تخیلی خیلی ایده مناسبی نبوده است. لحن بیان مک کانهی و نحوه بازی او با کلیت فیلم هماهنگ نیست و تلاش او برای همرنگ شدن با یک اثر اکشن تخیلی - وسترن نیز جواب نداده و به نظر می رسد او در کل فیلم، سرگردان است.
« برج تاریک » اکشن فراموش شدنی است که اگر نام استیون کینگ را یدک نمی کشید، می توانست بازخوردهای به مراتب بهتری را بهدست آورد اما مورد خشم طرفداران کینگ و کتاب قرار گرفته است. « برج تاریک » در تمامی بخش های فنی و غیرفنی دارای ضعف هایی است. از جمله در تدوین و جلوه های ویژه که می توانست به مراتب بهتر از این باشد و فیلمنامه که پاشنه آشیل اثر بوده است. اما باید منصف بود! « برج تاریک » بهرحال میتواند مخاطبش را سرگرم کند و اگرچه حتی برای یک لحظه هم در ذهن تماشاگرش ماندگار نمی شود اما می تواند برای گذراندن ساعاتی از وقت بیکاری شما گزینه بدی نباشد. البته که پیشنهاد اول و اصلی من این است که بهجای تماشای فیلم، کتاب را مطالعه بفرمايید!
منبع: روزنامه قانون
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com