به گزارش بولتن نیوز، در دورانی که به عقیده بسیاری از مخاطبان و کارشناسان، برنامههای تلویزیون با ریزش مخاطب مواجه شدهاند، آقای میرباقری معاون سیمای رسانه ملی به ارائه نظرات و اطلاعاتی پرداخت که تعجببرانگیز است.
آماری بحثبرانگیز
میرباقری در حاشیه بازدید از روند تولید گمشدگان گفت: تمایل مردم به سریالهای ایرانی، بیشتر از کارهای خارجی است. او توضیح داد: ممکن است یک سریال خارجی تا ۴۰ درصد بیننده داشته باشد اما مخاطب سریال ایرانی حتی به بالاتر از ۶۰ درصد میرسد.معاون سیما تصریح کرد: مشکل اصلی سریالها این است که تعداد قابل توجهی نویسنده پرکار و باسواد وجود ندارد. در حال حاضر بیش از ۳۰ متقاضی برای ساخت سریال وجود دارد اما نباید نگاههای سطحی در این کارها وارد شود.
میرباقری گفت: ما در عمق روستاهای ایران امکان نظرسنجی داریم و براین اساس تلویزیون جمهوری اسلامی ایران حدود ۸۷ درصد بیننده دارد. سریالهای ماه رمضان هم بیش از ۵۷ درصد مخاطب داشته است.معاون سیما در عین حال اعلام کرد: شبکههای ماهوارهای در ایران تنها ۱۲ درصد مخاطب دارند که ممکن است این درصد مخاطب در یک مکان خاص باشد و این مخاطبان کاملاً پراکنده نیستند.
با کدام استاندارد؟
طبق پیگیریهای خبرنگار صبحنو از رسانهملی، منبع آمار اعلام شده توسط معاون سیما، مرکزسنجش افکارسازمان صداوسیما بوده است؛ آماری که برای بسیاری از کارشناسان عجیب به نظر میرسد.
طبق ادعای میرباقری، تلویزیون در کل کشور حدود 87درصد بیننده دارد، که اگر اینطور باشد یعنی اکثریت مردم برنامههای تلویزیون را تماشا میکنند.
دریافت آمار و اطلاعات برای یک عملیات نظرسنجی، یک پروسه علمی و حساس است که با اندکی بالا و پایین شدن میتواند در نتیجه نهایی تغییر اساسی ایجاد کند. برای یک عملیات نظرسنجی روشهای مشخصی وجود دارند.
ابتدا باید دید که مرکزسنجش افکار رسانه ملی از چه روشی برای این نظرسنجی استفاده کرده است. پس از آن چند سؤال کوتاه ولی مهم دیگر مطرح میشوند. جامعه آماری و پراکندگی آن چگونه بوده؟ سؤال مطرح شده مشخصاً چه بوده و آیا فقط «بله» یا «خیر» پاسخ دریافتی بوده است؟
نکته بسیار مهم دراین گونه نظرسنجیها سؤال و جزئیات آن است. برای مثال اگر صرفاً این سؤال پرسیده شود که «آیا تلویزیون تماشا میکنید؟» طبیعتاً پاسخ اکثریت شهروندان مثبت خواهد بود، اما آیا این سؤال و پاسخ ملاک
درستی است؟
در تمام دنیا برای کسب آگاهی از میزان مخاطب یک شبکه تلویزیونی، ملاک و معیار مشخصی وجود دارد که آن مستقیماً با میزان ساعت تماشای تلویزیون توسط فرد درارتباط است. برای مثال ملاک مخاطب بودن یک شبکه در آن است که لااقل در طول ماه nساعت از برنامههای آن را تماشا کرده باشد وگرنه در غیراین صورت فقط یک بیننده است و نه یک مخاطب ثابت.
لزوماً هر بینندهای مخاطب نیست؛ اگر شخصی به صورت گذرا و بدون برنامهریزی شبکهای را تماشا کند، عنوان بیننده را دارد ولی طبعاً مخاطب نیست. مخاطب یعنی شخصی که در طول ماه کف میزان تماشای برنامهها را داشته و به طور ثابت و برنامه ریزی شده پیگیر برنامهها باشد.
آن طور که از بیانات معاون محترم سیما برداشت میشود، این است که ظاهراً آقای میرباقری از فردی را که در طول هفته تنها یک برنامه (مثلاً خندوانه) را تماشا میکند تا شخصی که مخاطب ثابت سیماست، در آمار 87درصدی قرار داده است.
پیشنهاد به آقای معاون
ریزش مخاطب برنامههای رسانه ملی اتفاقی خوشحال کننده نیست و دراین زمینه اشخاص و نهادهای مختلفی مسوولاند؛ اما این پدیده چیزی نیست که بتوان با ارائه آمار و اطلاعات ناقص و بعضاً غلط، آن را فراموش کرد.ضعف برنامهسازی، عدم ایدههای نو، تکراری شدن سوژهها و هنرمندان و... تنها برخی از دلایل این اتفاق ناخوشایند است که اگر مدیران ارشد رسانه ملی به آن نگاه واقعبینانهای نداشته باشند، ادامهدار خواهد شد. این دست آمار و اطلاعات شاید برای ارائه در جلسات مدیریتی کاربرد داشته باشند ولی قطعاً جواب مخاطب را نخواهند داد. خود آقای میرباقری در بخشی از صحبتهای خود افزودهاند که سریالهای رمضانی 57درصد مخاطب داشته است؛ اگر فرض بگیریم منظورشان 57 درصد از کل کشوربوده، چگونه میشود سریالهای ویژه رمضانی که همواره جزو بخشهای پربیننده تلویزیون بودهاست این میزان مخاطب داشته باشد ولی مخاطب کلی تلویزیون87درصد؟ کمپانی نتفلیکس بهعنوان یکی از موفقترین رسانههای سیال در گزارش سال 2015خود مدعی43میلیون نفر مخاطب در ایالات متحده با جمعیت حدود300میلیون نفر شده است.
آقای معاون بهتراست به جای تکیه برآمار اشتباه بر واقعیت جامعه توجه کنید؛ شاید هم آنتن تلویزیون منزل شما به سمت دیگری است که برنامههایش جذابتر است!
منبع: روزنامه صبح نو
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com