برای پی بردن به جامعیت و مرجعیت رسانه ملی باید نقش و جایگاه آن را در میدانهای مختلف بررسی کرد.
به عنوان مثال در زمان انتخابات، رادیو و تلویزیون تا چه اندازه توانستهاند از دیگر رقبای رسانه ای خود در جلب اعتماد مخاطب پیشی بگیرند، تا چه اندازه بهتر و موثرتر از بقیه رسانه ها عمل کرده و توانستهاند به سلامت برگزاری انتخابات کمک کنند؟
همچنین رادیو و تلویزیون در ارتقا و عمومیت سطح «سواد رسانهای» جامعه بسیار موفق تر از بقیه رسانه ها عمل میکند، چرا که هم دیداری و هم شنیداری هستند و به واسطه این عمومیت می توانند اطلاعات را به اعماق جامعه هدایت کنند. یکی از بزرگترین رسالتهای رسانه، انتقال اطلاعات به اعماق جامعه است و هیچ سازمانی نمیتواند این کار را بخوبی انجام دهد جز رسانه ملی. عمق بخشیدن به اطلاعات و جامعیت آن، وظیفه رادیو و تلویزیون است.
رادیو و تلویزیون همچنین مقوله «سواد شهروندی» را هم بهبود میبخشد. سواد شهروندی، اطلاع فرد از حقوق و مسئولیتهای خویش است. سواد شهروندی یعنی فرد در زمان انتخابات با سیاستمداران، احزاب و حتی رسانه های متعلق به جناح های مختلف آشنا می شود و واسط این آشنایی رادیو و تلویزیون است. رسانهبه افراد ثابت می کند که آنها دارای اهمیت و ضرورت هستند.
گام دیگر رسانه در مسیر جامعیت این است که «ضرورت تسامح» را معرفی کند. به عبارت دیگر مدیران رسانه باید اخبار و اطلاعات را چنان سامان داده و مدیریت کنند که وقتی نتایج انتخابات اعلام می شود افراد جامعه، نامزدها و فعالان سیاسی با اغماض و تسامح، نتیجه را بپذیرند. بعلاوه کسی که انتخاب میشود، باید بپذیرد که دیگر به جناح خاصی تعلق ندارد؛ او نماینده کل جامعه است و آحاد جامعه باید با او همکاری کنند و قطعا ضرورت تسامح یعنی پذیرش نتایج، وحدت اجتماعی را حفظ و قوام خواهد بخشید.
اما باید توجه داشت که بزرگترین سرمایه رسانه ملی «اعتماد اجتماعی» است.
رادیو و تلویزیون وقتی در امر جامعیت توفیق می یابد که حس اعتماد مخاطبان را به خود جلب کند. آنگاه رسانه ملی میتواند« هادی افکارعمومی» و بسیجکننده افکارعمومی باشد و مردم، هنجارهای اجتماع خود را از رسانه ملی فرا میگیرند. در چنین حالتی سلامت و توفیق در انتخابات را می توان تا حد بسیار زیادی مرهون قدرت، نفوذ و مدیریت علمی در رسانه دانست.
پروفسور باقر ساروخانی - استاد دانشگاه