به گزارش بولتن نیوز به نقل از مهر، چهارمین نشست از سلسله نشستهای «سینمایی که بود سینمایی که هست» با عنوان «سینمای انقلاب نقد امروز ترسیم فردا» با حضور سعید مستغاثی و کیوان کثیریان برگزار شد.
سعید مستغاثی در ابتدای نشست «سینمای انقلاب نقد امروز ترسیم فردا» گفت: سینمای ما از درون دربار شکل گرفت و اولین کارگردان آن هم مظفرالدین شاه قاجار بود. این سینما همواره به دربار وابسته بود و بعد از انقلاب اسلامی هم در درون حکومت بوده و همه سرنخها همیشه در سینما به حکومت و دربار و شبکههای موجود در آن زمان میرسیده است. از ابتدای انقلاب هم ما شاهد این هستیم که سینما دولتی است و بنیاد سینمایی فارابی شکل گرفت و همه از دولت پول گرفتند.
وی توضیح داد: سینمای ما دروغی دارد و آن هم اینکه سینمای ما اصلاً سینما نیست و استانداردهای آن را ندارد یعنی نه کارگردان، نه تدوین، نه صدابرداری، نه بازیگری و نه موسیقی متن داشتیم. البته این پدیده بعد از انقلاب کمی تخصصی شد و حداقل در جبهه سختافزاری اتفاقاتی در جلوههای ویژه، بازیگری، صدابرداری، تدوینگر و بازیگری رخ داد و به لحاظ ساختاری سینمای ایران بعد از انقلاب متولد شد. البته این سینما همچنان درگیر مشکلات نرمافزاری قبل از انقلاب است. دوران بعد از خرداد ۱۳۷۶ خیلی اتفاقات مثل برداشته شدن پروانه ساخت و خیلی چیزها در دست صنوف رخ داد و خانه سینما تاسیس شد که در ظاهر خوب بود ولی سینمای ما در یک شیب نزولی افتاد و خلاقیت از بین رفت. از نظر مخاطب هم در سال ۱۳۸۲ طبق آمار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سینمای ایران به پایینترین حد خود رسید. ما در دوره جدید شکلگیری پدیده فیلمفارسی را به صورت خیلی واضح داریم و سینما به شدت افت کرد و این شرایط ادامه داشت.
مستغاثی با نقد آثاری که تحت عنوان سینمای اجتماعی معرفی میشود، تصریح کرد: سینما مقولهای شخصی نیست بلکه به این معناست که من اگر با اثری مواجه شدم که مخالف عقایدم است همچنان تصویری از فیلم در ذهنم ماندگار شود.
وی درباره سانسور تاکید کرد: ما سانسور را محدود به حذف برخی صحنههای فیلم کردهایم در حالیکه در غرب سانسور در ذهن افراد ساخته میشود و اینجاست که سینما به تاریخ ما برمیگردد. سانسور بزرگ در فرهنگ ما از ۵۰۰ سال پیش با حذف یکسری چیزها اتفاق افتاده و از ۲۰۰ سال پیش پررنگتر شده و به ما میگوید به چه بیندیشیم و چگونه زندگی کنیم و راه برویم. من با سانسور مخالفم و در مواجهه با سانسور باید اعتراض به آن را با حرف مطرح کرد و نه عمل. سانسور بزرگ هم کار فرهنگی میخواهد و با اصلاح آن سانسور کوچکتر هم حذف میشود.
مردم دوست ندارند به سینما بروند و شعر و شعار بشنوند
این منتقد سینما همچنین تصریح کرد: اینکه فضا در سینما باز شود و سانسور برداشته شود موضوعی است که ما تجربه آن را داشتهایم و سینمای دهه ۸۰ نتیجه انحراف اولیه و آنچه در دهه ۷۰ بهوجود آمد، است. اصل ماجرای سینما دانستن است که باعث میشود افراد چه در فضای باز و چه بسته، فیلم خوبی تولید کنند و در سختترین شرایط فیلم بسازند. سینمایی که صد سال پیش اینگونه شکل گرفته و چنین تغییراتی داشته به سختی شکل میگیرد و باید سانسور بزرگ را رفع کرد.
وی با اشاره به اینکه فیلمساز باید ادبیات را بیاموزد، اظهار کرد: بر اساس تجربه تاریخ مردم دوست ندارند به سینما بروند و شعر و شعار بشنوند بلکه دوست دارند بخندند. در یک دوران وقتی فیلم «فسیل» فروش خوبی دارد و شرایط اجتماعی تعیین میکند که مردم به تماشای چنین اثری بنشینند، من هم به عنوان سازنده فیلم و تهیهکننده به این توجه میکنم که مردم چه جنس از فیلمها را میبینند.
مستغاثی در پاسخ به این پرسش که چرا مخاطب فیلمهای شبکه خانگی، کمدی نمیبینند نیز گفت: این فیلمها معمولاً از طریق ماهواره پخش میشود بنابراین امنیت مالی وجود ندارد، ضمن اینکه برای شبکه خانگی هزینه نمیشود. سازنده بیشتر وارد سینما میشود چون پول کمتر به بازیگر میپردازد و پول هنگفتتری به دست میآورد. فیلم کمدی را نمیتوان به مردم تحمیل کرد.
وی در پایان بر ضرورت شکل گیری کمپانی، فیلمساز و سینماگر استاندارد و تشکیل شورای تخصصی متشکل از شخصیتهای آکادمی و فیلمسازان و منتقدان تاکید کرد.
مدیران سینما پشت عدد و رقم پنهان میشوند ولی خبری از کیفیت نیست!
کیوان کثیریان در بخش دیگر این نشست بیان کرد: خواستگاه سینما قابل تغییر نیست ولی لزوماً به این معنا هم نیست که نتوانیم درباره استقلال آن صحبت کنیم بنابراین محدود کردن سینما به نقطه آغازین آن شاید نگاه فراگیری نباشد. بحث نرمافزاری در این ماجرا هم مهم است و بعد از انقلاب چه به لحاظ تجهیزات و چه تخصص و کیفیت فیلم، ما جهش داشتیم که البته با کنترل دولت پیش رفت و در همان شرایط «باشو، غریبه کوچک» و «هامون» ساخته شد.
وی با اشاره به اختراع ابزار و استفاده از آن به اشکال مختلف توسط افراد متعدد تشریح کرد: سینما هم توسط سازمان هنری رسانهای اوج یک گونه تولید میشود و توسط سازمانهای دیگر به اشکال دیگر. بعد از انقلاب نظر حاکمیت و جمهوری اسلامی درباره سینما و ماهیت آن مشخص نشد و ما نفهمیدیم که میخواهد با سینما چه کار کند. همانطور که سینما وابسته به دولت بود تکلیف حاکمیت هم مشخص نبود که سینما هنر است یا سرگرمی یا ایدئولوژی و میخواهد با آنچه کار کند. نهایتاً آنچه معمولاً حاکمیت انجام داد حمایت از تولید و جایزه در جشنواره بود و این مشخص میکرد که نگاهش به چه فیلمهایی است ولی وقتی تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی انجام شد و در دهه ۷۰ فضای اقتصاد تغییر کرد و امور به بخش خصوصی سپرده شد، سینما و فضای فرهنگی بازتر شد و به نظر آمد که میتوان حرفهای جدیدی مطرح کرد. حاکمیت به نظر میآید ذرهبینی روی سینما گذاشته چون از قدرت نفوذ و جذابیت و اقبال مردم آگاه است و از جایی به بعد ضریب نفوذ را برای انتقال ایدئولوژی خود به کار گرفت در حالیکه به نظرم فیلم، اول باید به لحاظ تکنیکی و قصه خوب باشد و بعد به فکر انتقال پیام. سینما به لحاظ فرم و مضمون بعد از انقلاب پیشرفت زیادی داشت و ما فیلمهای خوب زیاد داریم ولی در برهه اخیر شکل دیگری پیدا کرده است.
این مردم هستند که تشخیص میدهند یک فیلم را ببینند یا نبینند
کثیریان عنوان کرد: سیستم سانسور یکسری کارکرد دارد که همه در حال ضد خود عمل کردن است و این نشان میدهد سیستم سانسور اشکال دارد، فساد میآورد و باید برداشته شود پس اجازه دهیم ماجرا سیر طبیعی خود را پیش گیرد. فیلم بد بدون پروانه ساخته شود، بهتر از ساخت فیلم بد با پروانه ساخت است.
وی توضیح داد: محمد خزاعی به بهانه کرونا و اینکه مردم به سینما نمیروند و اینکه مردم کمدی دوست دارند یکسری تصمیمات گرفت، در حالیکه این سوال مطرح است که چه کسی گفته که مردم کمدی دوست دارند. خزاعی از طرف مردم تصمیم گرفته که سینما را از فیلم کمدی پر کند که برایشان هیچ سانسوری هم اتفاقاً وجود ندارد و با شوخی همراه است. چون ابتذال به پوشاندن ضعف مدیریتها کمک میکند. مدیران پشت عدد و رقم پنهان میشوند ولی خبری از کیفیت نیست. خزاعی با مطرح کردن اینکه مردم به سینما نمیروند باعث شد تا مردم با سینما قهر کنند و حالا با ساخت فیلمهای کمدی معیوب سعی دارد آنها را به سینماها بکشاند و سینماها پر شود، که البته کمدیها هم کمدی نیست.
این منتقد سینما بیان کرد: سینمایی به جایی رسیده که افراد با پول خود هم نمیتوانند فیلم بسازند. ما با سلب آزادی به چیزی نمیرسیم و این مردم هستند که تشخیص میدهند یک فیلم را ببینند یا نبینند
کثیریان در پایان گفت: هیچ وقت سینما مدیریت خوبی نداشته است و مسئله این است که ما نتوانستهایم مردم را پای سینما بیاوریم. این در حالی است که ما در «عقابها» و «اجارهنشینها» مردم را در سالنهای سینما دیدیم و این نشان میدهد مردم فیلم باکیفیت از هر ژانری را میبینند. هر دولت سعی کرده خرده ایدئولوژی خود را وارد سینما کند و سینما هم روند طبیعیاش را طی نکرده است در حالیکه عیار آدمها در شرایط عادی طی میشود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com