گروه سینما و تلویزیون: امروز تولد جهانگیر الماسی است؛ بازیگری که همچنان با نقشآفرینیهای خوبش در فیلمهای ماندگاری چون شبح کژدم، نار و نی و تنوره دیو به یاد آورده میشود.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از جام جم آنلاین، خبر خوش درباره او این است که پس از مدتها دوری از بازیگری، این روزها با بازی در نمایش «بن بست» بار دیگر به هنر مورد علاقهاش برگشته است. به بهانه این تولد دوباره با این بازیگر پیشکسوت و خاطرهساز گفتوگویی کردهایم که میخوانید.
خوشحالم که بعد از مدتها طلسم شکست و شما دوباره بازی میکنید.
خیلی ممنونم. به لحاظ روحی به این حضور و بازی نیاز داشتم و اگر این تئاتر را هم کار نمیکردم دیگر روحیه ام کامل از دست میرفت.
حضور در نمایش بنبست چطور پیش آمد؟ کارگردان کار را میشناختید؟
نه، ابتدا تهیهکننده و کارگردان این کار افراد دیگری بودند. ولی کار با آنها پیش نمیرفت. من هم دوست داشتم ببینم این جوانها چطوری هستند و چگونه کار میکنند. به نظرم علیرضا مهران (طراح و کارگردان فعلی کار) جدی آمد. دیگر عوامل و بازیگران گروه هم همگی انرژی گذاشته بودند. دیدم کار دارد میخوابد، بچهها هم به من لطف داشتند و هر حرفی که من برای کار میزدم، نه نمیگفتند. تصمیم بر این شد آقای مهران به عنوان کارگردان کار کند و من هم بجز بازیگری، کنار او به عنوان مشاور حضور داشته باشم.
با این تغییر و تحولات و بحثهای مربوط به تهیه کننده، الان عایدی مالی برای عوامل وجود خواهد داشت؟
نهچندان، عایدی مالی آن بماند برای دوستان دیگر. ما وظیفه اجتماعی و تاریخی خود را ایفا میکنیم.
بهعنوان یک پیشکسوت، کار کردن با جوانها چطور است؟
کار کردن با این نسل نو که همگی باشعور، فهیم و ماخوذ به حیا هستند، برای من تجربه بسیار خوبی است. اعتماد به جوانها فوقالعاده است و باید آنها را دوست داشت و یاری کرد. نسل من وظیفه دارد به هر شکل ممکن از این جوانها حمایت کند. البته این نسل با جوانی نسل ما تفاوتهای عمدهای دارد.
از چه نظر؟
از نظر انگیزهها و علتهای حضور. مثل فوتبال ما میماند. البته آن شکل هم زیاد خوب نبود و برای این که خیلیها از درون خود ما کلاهبردار بودند و هنوز هم هستند و از احساسات پاک بچهها سوءاستفاده میکنند. چون آن نسل با احساسات و آرمانها توام بود و قانونمندی واقع بینانه نداشت. به همین علت شما در حوزه کار سینما میبینید یک نفر با سه کار برای چند سال خود و خانوادهاش را تامین میکند، اما یک نفر 60 کار انجام داده و طفلکی هنوز گرفتار است. متاسفانه مدیریتهای دولتی هم هرگز کمکی نکردهاند. در سیستمهایی که ادعای علوی و فرمانبری از قوانین الهی را دارند، حق دادنی است و برخلاف حکومتهای خودکامه و سرمایه داری صرف گرفتنی نیست. یعنی مسئولان دولتی باید بدوند تا حق مردم را بدهند.
از نظر شما که همیشه یک پای ثابت تماشای نمایشها هم هستید، الان وضعیت تئاتر کشور چطور است و این هنر چه جایگاهی میان مردم دارد؟
تئاتر چند چهره دارد که یکی از آنها توسعه فرهنگ ملی و اخلاق و توزیع عادلانه معرفت در کشور است. اما یک واقعیت دیگر در این تجمعهای انسانی در تئاتر و سینماست که به نظرم این مملکت هر روز بیشتر از دیروز به آن نیاز دارد؛ یعنی تجمع یک ملت پیرامون یک هدف روشن اجتماعی که آن دوست داشتن همدیگر است. در کشورهای پیشرفته و در حال توسعه مدام مراکز تجمع مردم زیاد و زیادتر و برای دیدن فیلم و تئاتر تبلیغ میشود و برای این است که مردم آداب با هم بودن و برخورد با یکدیگر را یاد بگیرند، برای هم احترام قائل باشند و همدیگر را دوست داشته باشند. در کشورهای عقب مانده و دیکتاتوری و دروغ و نیرنگ مثل عربستان معمولا تبلیغ میشود که مردم با همدیگر نباشند. بلای آن هم این است که هرکس به خودش فکر میکند و داشتههای کشور را به یغما میبرد.
حاکمیت هم به خطر میافتد، چون دیگر کسی به آن سرزمین و دیگران احساس تعلق نمیکند. الان اگر عربستان بخواهد با کشوری بجنگد، باید برود از کشورهای دیگر مزدور استخدام کند، چون سرباز ندارد. اما اگر خدای ناکرده در کشور ما اتفاقی بیفتد، صدها هزار جوان حاضرند از مرزها دفاع کنند. بنابراین یکی از مسئولیتهای اجتماعی تئاتر و سینما همین با هم نگه داشتن مردم است؛ همین با هم خندیدن، با هم گریستن، با هم عکسالعمل نشان دادن، حساسیت داشتن نسبت به اتفاقات روزمره. متاسفانه درک این مساله برای برخی مدیریتها ساده نیست. برخی از آنها که مدیریت منابع انسانی را اصلا نمیشناسند یا آنها که فقط روشهای قدیمی را میشناسند، شعور فردی و جمعی مردم را نادیده میگیرند. اگر شما به این قائل باشید که مردم به دلیل گستردگی رسانههای جمعی و فضای مجازی به یک معرفت و شعوری رسیدند و دیگر ساده نمیشود با آنها برخورد کرد، شیوه مدیریت عوض میشود و نسبت به مردم دلسوزتر و عاشقانه تر خواهد شد. مردم باید بروند تئاتر و فیلم ببینند، هرچه سالنهای تئاتر بیشتر میشود من کیف میکنم. این باعث میشود جوانهای زیادی جذب تئاتر و سینما شوند. دیگر جوانها از آن علاف بودن در پارکها و مصرف مواد مخدر دور میشوند. ضمن این که آن جوانهایی که به تئاتر میآیند، کمکم متوجه عمق تئاتر میشوند، برشت را میشناسند و تفاوت او با شکسپیر را میفهمند. جوانان در بخش تئاتر ملی آهسته آهسته زبان فارسی و نمایشنامهنویسان این عرصه را میشناسند و با معارف ملی آشنا میشوند. همه این اتفاقات ارزنده است.
تولدتان را هم تبریک میگویم و آرزوی سلامت و موفقیت برایتان دارم. جالب است که تولد امسال شما مصادف شده با حضور دوبارهتان بر صحنه تئاتر. به نظرم میتوان از آن به عنوان یک تولد دوباره یاد کرد.
متشکرم، چه یادت بود آقای رستگار؟! (میخندد) خیلی ممنونم که تولدم را به این حضور تئاتری پیوند میزنی.
خواهش میکنم. امیدوارم بعد از یک وقفه طولانی، شاهد پیوستگی حضورتان در بازیگری باشیم.
انشاءالله، به حق مرتضی علی.
بهعنوان سخن پایانی، درباره حس و حال تولدتان هم حرف بزنید.
خدای را سپاسگزارم که اسباب حضورم را در این دنیای مادی فراهم کرد. آخر فیلمی که ساختم، «رنج و سرمستی» آقای جمشید مشایخی که زنده و سلامت باشند، چند پلان بازی میکند. ایشان در این صحنهها یک جملهای از داریوش کبیر ـ البته برگرفته از کلام آندره گدار، باستانشناس شناخته شدهـ میگویند: «بهدنیا میآییم، رنج میکشیم و میمیریم.» این رنج کشیدن از سر آگاهی است و میفهمیم عالم هستی و عشق چقدر عمیقتر است و ما چقدر سطحی با ماجرا برخورد کردیم. میمیریم همان برگشتن به خدا و انا لله و انا الیه راجعون است. من در این عمر شصت و چند ساله خودم مقدار زیادی سختی دیدم، رنج کشیدم و دشواریهایی را تجربه کردم که در صورت وجود یک عدالت فکری و فرهنگی براحتی میتوانست نباشد، هرچند شادکامیهایی هم بوده است. اینقدر در این دنیا رنج و سختی و جنگ و تباهی وجود دارد که انسان از آن اتوپیا و مدینه فاضله دور شده است. کاش با درک ارزشهای انسانی محیطی فراهم کنیم که اسباب افتخار ما در پیشگاه الهی باشد.
من هم امیدوارم این رنج شما به زودی به عیش و سرمستی برسد.
(میخندد) خیلی ممنونم. امیدوارم.
بنبست در تئاتر
بنبست، نام نمایشی نوشته سامان ناصری و به کارگردانی علیرضا مهران است که ساعت 21 و 30 دقیقه این شبها در مجموعه تئاتر پایتخت اجرا میشود. قصه این نمایش درباره یک خانواده اصیل است که در کنار هم زندگی میکنند، اما پسر بزرگ خانواده با سوء استفاده از اطمینان پدر مبلغ هنگفتی را برمی دارد و از کشور خارج میشود. پدر بعد از این اتفاق به زندان میافتد و ماجراهای دیگری به وجود میآید. بجز جهانگیر الماسی، بازیگران دیگری چون سیاوش خیرابی، رز رضوی، بهار محمدپور، رضا حسینی و علیرضا مهران در این نمایش بازی میکنند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com