مستند «واریتهی بلوچی» ساخته پیروز کلانتری در سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به نمایش درآمد و سپس جلسهی نقد و بررسی این فیلم با حضور شمیم مستقیمی بهعنوان منتقد مهمان برگزار شد.
به گزارش بولتن نیوز، طبق گزارش رسیده، در ابتدای این جلسه پیروز کلانتری در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان (مسئول جلسههای نمایش فیلم و مجری برنامه) دربارهی عنوان فیلم که به گفتهی او جُنگهایی از قطعههای مختلف زندگی در بلوچستان را تداعی میکند، گفت: «انتخاب نام برای فیلمها اغلب کمی دردسرساز است تا این که به پیشبینی برای فضای فیلمها کمک کند! در حقیقت فیلمساز با انجام این کار دچار وضعیتی میشود که بهصورت مستقیم نباید فیلم را لو بدهد اما در عین حال فضای کلی آن را تشریح کند.»
وی گفت: «به این معنا اسمها یا باید فضا داشته باشند و یا دوپهلو جلوه کنند. از این زاویه «واریتهی بلوچی» عنوانی دوپهلو است که تلاش میکند تا واریاسیونی از زندگی غیرشهریِ بخشی از مردم بلوچستان را به نمایش بگذارد.»
این مستندساز با اشاره به این که مردم بلوچستان که در فیلم به نمایش گذاشته میشوند غالب اقلیم و گستردگی این استان را تشکیل میدهند گفت: «بخش عمدهای از مردم بلوچستان در روستاها و فضاهای غیرشهری زندگی میکنند. مردمی که در سطح این استان، بخش گسترده و نوع متنوعتری از این نوع زندگی را تجربه میکنند.»
کلانتری در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: «باید اشاره کرد این فیلم به سراسر بلوچستان سرک کشیده و از شرق تا غرب بلوچستان را به تصویر آورده تا بتواند پوشش حسی و ذهنی مناسبی به تماشاگر خود ارائه کند.»
وی سپس دربارهی نکتهی مطرح شده و دیگری از ناصر صفاریان مبنی بر ممانعت فیلم از ارائهی یک جغرافیای خاص به تماشاگر گفت: «این فیلم اصلاً نمیخواهد به تماشاگر اطلاعات بدهد و به همین خاطر بدون آن که صحبتی دربارهی نمایش مناطق مختلف بلوچستان در میان باشد دو بار دریا به نمایش گذاشته میشود، در حالی که اگر بخواهیم واقعی به این مساله نگاه کنیم اصلاً معنی ندارد که دریا را دوبار ببینیم.»
کلانتری افزود: «مسالهی اصلی این فیلم، ارائهی اطلاعات خصوصاً اطلاعات جغرافیایی نیست اما بیش از هر چیز میخواهد به تنوع اقلیم و گستردگی نوع زندگی مردم در این استان اشاره داشته باشد.»
صحبتهای شمیم مستقیمی، بخش دیگری از جلسهی نقد و بررسی این فیلم بود. مستقیمی با اشاره به تاثیرپذیری طولانیمدت خود از «واریتهی بلوچی» خطاب به تماشاگران حاضر در سالن گفت: «اگر چه ممکن است در طول نمایش این فیلم، از تماشای آن احساس خستگی کرده باشید اما به شما قول میدهم پس از پایان در ذهن شما ادامه خواهد داشت و به این زودیها دست از سرتان برنخواهد داشت!»
وی «واریتهی بلوچی» را یک فیلم بهشدت رادیکال دانست و افزود: «البته به نظرم این فیلم از یک لحاظ قابل نقد است و آن این که نه تنها مدخل و درگاه ورودی مناسبی برای تماشاگر ندارد، بلکه تصوری از دنیای درونی خودش هم به مخاطب ارائه نمیدهد.»
مستقیمی گفت: «فیلم «واریتهی بلوچی» درست همانطور آغاز میشود که به پایان میرسد و سکانسهایی که در میانهی فیلم نشان داده میشود، میتواند در ابتدا یا انتهای آن به نمایش گذاشته شود! در حقیقت از نظر منطق روایی نکتهای وجود ندارد که بخشهای مختلف این فیلم در کنار هم قرار داده شود.»
وی افزود: «با خودم فکر میکردم این نکته که فیلم، تماشاگر خود را از هیچ درگاهی وارد دنیای خود نمیکند میتواند بزرگترین اشکال چنین فیلمی باشد اما ضمن مرور کارهای قبلی پیروز کلانتری به این نتیجه رسیدم که او فیلمسازی نیست که با این مقوله آشنا نباشد؛ اما آنچه که باعث شاخصتر شدن «واریتهی بلوچی» در بین کارهای او شده این است که فیلمساز تلاش کرده تا به معنای دقیق کلمه، فیلم خود را از هرگونه ساختار رها کند.»
مستقیمی گفت: «دلیل این که نگاه مورد علاقهی فیلمساز برای کنار زدن این فیلم از تمام معناهای ساختاری جواب داده این است که ما از سوی او با یک پیشنهاد تازه مواجهیم. پیشنهادی که تمام عرصههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را درمینوردد و به صورت رادیکال جلو میرود.»
صحبتهای پیروز کلانتری، بخش دیگری از جلسهی نقد و بررسی «واریتهی بلوچی» بود. وی در پاسخ به پرسش یکی از تماشاگران حاضر در سالن گفت: «برخلاف انتقادهایی که از این فیلم میشود باید بگویم «واریتهی بلوچی» روایت دارد اما نوع روایت آن خصوصاً در زمینهی سینمای مستند، کمتر شناخته و طبعاً کمتر به کار گرفته شده است.»
وی افزود: «من فیلمسازی هستم که اگر تکلیف نهایی فیلم در ذهنم روشن نباشد نمیتوانم تصویربرداری آن را آغاز کنم. اما نوع روایت این فیلم لزوماً از نوع روایتهایی که تا به حال ارائه شده نیست.»
کلانتری گفت: «در زمان تولید «واریتهی بلوچی» برایم روشن بود که نمیخواهم یک فیلم پر شاخ و برگ بسازم و دلم میخواهد فضای فیلم بیشتر خلوت و خالی باشد تا چیزی دیگر.»
وی سپس با اشاره به نقش موثر تدوینگر فیلم در ساختار نهایی آن افزود: «اعتقاد ندارم که فیلم در اتاق تدوین ساخته میشود. به همین دلیل تقریباً هشتاد درصد از تصویرهای ضبط شده برای این فیلم، در نسخهی نهایی آن مورد استفاده قرار گرفته است.»
کلانتری همچنین گفت: «این فیلم بیشتر از این که بخواهد بلوچستان را نشان بدهد دعوتی برای دیدن و شناختن این بخش از کشور ماست. دعوتی از نوع رها شدن؛ بدون تلاش برای برخورداری از اطلاعات جامع و دقیق.»
وی افزود: «شاید بتوان گفت فرم ساختاری این فیلم از پراکندگی، گستردگی و نوع خاص زندگی در بلوچستان به وجود آمده است. نوع خاصی از زندگیهای کوچک و جدا از هم که در دل یک روح غالب، شکل نهایی خود را پیدا کرده است.»
بخش پایانی این جلسه که عصر 7 خرداد ماه برگزار شد به صحبتهای پیروز کلانتری و جمعبندی منتقد مهمان اختصاص داشت. در این بخش، کلانتری در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان دربارهی ارتباط این فیلم با تعبیر «راشوارگی» که به عدم ارتباط بخشهای مختلف فیلم به هم اشاره دارد گفت: «به نظرم این تعبیر دربارهی فیلم «واریتهی بلوچی» قابل استفاده است اما این حرف لزوماً به معنی از دست رفتن فیلم و کنترل نداشتن بر آن نیست. اتفاقاً میتوان آن را یک نوع ارجاع به طبیعت، واقعیت و روابط دانست که قابل استناد و البته شدنی است.»
وی گفت: «مستند «واریتهی بلوچی» فیلمی است که از تجربههای قبلی من سر بر آورده اما متفاوتتر از تمام آنهاست. فیلمی با انتظارات معهود و تعبیرها و تفسیرهایی از یک نوع روایت کمتر شناخته شده و طبعاً کمتر به کار رفته.»
در پایان این جلسه، شمیم مستقیمی «واریتهی بلوچی» را فیلمی دربارهی ملیت و ایرانی بودن دانست و افزود: «این فیلم تلاش میکند تا پرسش تازهای مطرح کند و همراه با تماشاگران در مکان تازهای بایستد. به عبارتی دیگر این فیلم تلاش میکند با برخی روایتهای کلان که در روزگار ما حالت رسوبی و فسیلی پیدا کردهاند بجنگد و شکل تازهای ارائه دهد.»
وی گفت: «طرح پرسشی تازه از سوی یک فیلم بسیار خوشایند و همچون وجه شیرینی است که مثل نسیم، صورت تماشاگر را نوازش میکند.»