انتشار خبر برگزاری کنسرتی با مبلغ بلیت 300 هزار تومان، دوباره موضوع گرانبودن کنسرتها و حتی بلیت تئاتر و سینما را داغ کرده است. اینها همه در حالی است که صندلیهای همین کنسرت که با خوانندگی رضا یزدانی برگزار شده تقریبا هر شب پر بوده و با بحران مخاطب روبهرو نبوده است.
به گزارش بولتن نیوز، معلوم نیست باید از این اتفاق خوشحال بود یا آن را به عنوان هشداری جدی به بررسی نشست؟ به هر حال بدیهی است به اندازه صندلیهای سالن محل برگزاری این کنسرت کسانی هستند که بتوانند چنین مبلغی را برای تماشای یک اجرای صحنهای بپردازند، اما آیا موسیقی، آن هم موسیقی پاپ، قرار بود برای همین تعداد بخصوص برگزار شود؟ چند درصد از کسانی که همین گزارش را میخوانند میتوانند دست خانواده را بگیرند و برای دو ساعت چنین هزینهای کنند؟
با این حال نمیتوان از رونقگرفتن کنسرتها و نمایشها و سینماها ناراحت بود، اما طبعا نباید از یاد برد که هر پدیدهای باید از جنبههای مختلفی چون اقتصاد هنر، جامعهشناسی مخاطبان هنر و... بررسی شود تا با عوارض و آسیب همراه نشود.
بالای شهر، پایینشهر
در همین صفحه تاکنون چند بار به افزایش قیمتهای تئاتر و سینما پرداختهایم. فروردین امسال بود که با روی صحنهرفتن نمایشهای فصل جدید سالنهای تهران، با افزایش قیمت روبهرو شدیم. بدیهی است که افزایش قیمتها اگر منطقی باشد، نهتنها مورد اعتراض نیست بلکه باعث رونق هنر تئاتر و گرمشدن بازار آن میشود. در چند مورد اما به نظر میرسید افزایش قیمت بلیت نمایشها، از منطق بخصوصی برخوردار نیست. همین اتفاق باعث شد در ابتدای سال جاری نیز به افزایش قیمت بلیت سینماها بپردازیم؛ افزایش قیمتی که با وجود اینکه هر چه بحث و جدل برانگیخت دستکم به این هدف انجامید که چند فیلم باوجود مخاطبانی کمتر از فیلمهای پرمخاطب سال گذشته، رکوردهای فروش را جابهجا کنند. اما افزایش چشمگیرتر بلیتهای اجراهای صحنهای موسیقی، تازهترین رخداد در این باره است. هر چند پیش از برگزاری کنسرت رضا یزدانی با قیمت 300هزار تومان، در فروردین سال جاری نیز شاهد برگزاری اجرایی از حسن ریوندی با عنوان «کنسرت خنده» با همین مبلغ بلیت بودیم.
با همه این اوصاف و بر مبانی اقتصاد هنر، هیچ ایرادی نمیتوان به برگزاری کنسرت با این مبالغ وارد دانست؛ بخصوص اینکه کنسرت یزدانی به اصطلاح آنپلاگد برگزار شد و طی آن پذیرایی در سالن ویآیپی، برگزاری مراسم دیدار، امضا و ثبت عکس با هنرمند، اهدای پکیج هدیه آلبومها و پوستر امضاشده و رونمایی از دو کلیپ منتشرنشده نیز اتفاق افتاده است. اما بحث بر سر این نیست. باید علاوه بر ساز و کارهای موسیقایی، این پرسش را مطرح کرد که این کنسرتها چه میزان از علاقهمندان موسیقی را مخاطب خود فرض میکند؟
به طور مثال یک نوازنده و رهبر ارکستر معتقد است نخست باید دید واقعا چقدر از بلیتهای این کنسرت فروش رفتهاست؛ یعنی با مبلغ 300 هزار تومان فروش رفتهاست. مهدی وجدانی معتقد است هم بلیت نصفبها فروخته میشود و هم تعدادی مهمان به صورت رایگان به تماشای کنسرت مینشینند و نباید پربودن سالن را به حساب فروش بلیت همه جایگاهها با مبلغ 300هزار تومانی گذاشت. با این حال و حتی اگر همه ظرفیت سالن را خریداران بلیتهای 300هزار تومانی پر کرده باشند، پرسش اصلی پابرجاست که آیا برگزاری چنین کنسرتی به شکاف عمیق بین هواداران موسیقی نخواهد انجامید؟
به باور مهدی وجدانی، نخست باید ساز و کارها برای رسیدن به این اعداد مشخص باشد. یعنی دقیقا بتوان این مبلغ را با تسهیلاتی که در اختیار میگذارد، متناسب در نظر آورد.
این رهبر ارکستر به جامجم میگوید: «برگزاری چنین کنسرتی با چنین مبالغی تنها در صورتی پسندیده و قابل پذیرش است که کیفیت برگزاری آن از سویی و سطح درآمد عموم مردم از سوی دیگر با مبلغ بلیت هماهنگ باشد.» او میافزاید: «در نظر بگیرید یک خانواده چهارنفره بخواهند به کنسرت خواننده محبوبشان بروند. یکمیلیون و 200 هزارتومان باید هزینه بلیت کنند و طبعا این جدای از هزینه شام و تردد آنهاست.» بدیهی است این مبلغ که برای دو ساعت برنامه شبانه یک خانواده باید هزینه شود، مساوی با حقوق ماهانه بسیاری از اقشار جامعه است. بنابراین چنین برنامه از پیش پذیرفتهای که برای عدهای خاص برگزار میشود، از نظر وجدانی با رسالت هنری هنرمند در تناقض است. این رهبر ارکستر در این باره میگوید: «در صورت برگزاری چنین کنسرتهایی در واقع ما موسیقی و مخاطبان آن را طبقهبندی کردهایم. این در حالی است که قرار نبود چنین اتفاقی را بپذیریم. هنر عمومیت دارد و برای همه است. باید طوری برنامهریزی کرد که همه استفاده کنند.»
چاره چیست؟
اما چه میتوان کرد که از یک کنسرت افرادی با سطح درآمد مختلف بهره ببرند؟ وجدانی میگوید: «میتوان همه کنسرتها را با تفکیک مبلغ بلیت صندلیها برگزار کرد. طبعا کسانی که میتوانند مبلغ بیشتری پرداخت کنند، از ویآیپیها استفاده کنند و کسان دیگر هم به جای اینکه به کل از حضور در کنسرتهای مورد علاقهشان محروم شوند با مبلغی پایینتر بتوانند به تماشای آن بنشینند.»
جز این پیشنهاد که با توجه به ساز و کارهای موجود کاملا شدنی و منطقی به نظر میرسد، حتی میتوان به برگزاری کنسرتهای رایگان با حمایت نهادهای فرهنگی فکر کرد. شاید در نگاه نخست، کمی ایدهآلگرایانه به نظر برسد، اما تجربه دو سال اخیر در تهران نشان داده که نشدنی نیست. درست است که برگزاری یک کنسرت موسیقی، هزینههای متعددی را روی دست تهیهکنندگان و کنسرتگذاران میگذارد،اما آنها باید ضمن پرداخت هزینه گروه اجرایی، هزینه رزرو سالن، هزینه سامانه فروش بلیت و برخی دیگر از هزینههای جانبی، خود نیز به سود مد نظرشان برسند، اما برخی خوانندهها که از رایگانبرگزارشدن کنسرتهایشان استقبال کردهاند، میتوانند از هزینه نهادهای فرهنگی برای برگزاری چنین برنامههایی بکاهند.
از سوی دیگر به نظر میرسد با توجه به اینکه برگزاری یک کنسرت در یک سالن بین 100 تا 200 میلیون تومان درآمدزایی داشته باشد، تهیهکنندهها و دیگر عوامل میتوانند از پایینآوردن قیمت بلیتها کمتر سود کنند. اگر انعطافی که خود هنرمندان در برگزاری کنسرتهای خیریه و رایگان به خرج میدهند کمی هم به تهیهکنندهها سرایت کند، میتوان به منطقیترشدن قیمت بلیت کنسرتها امیدوار بود.
این همان نکتهای است که وجدانی از آن به عنوان «تعامل بین مدیران سالنها و هنرمندان» یاد میکند. او در واقع معتقد است موسیقی و دیگر هنرها نیز باید به عموم مردم تعلق داشته باشند و این نباید در حد شعار باقی بماند: «فرهنگسازی جزو وظایف هنرمند است و باید آن را پی بگیرد. اگر میخواهیم با موسیقی فرهنگسازی کنیم، با این کنسرتها نمیتوان پیش رفت.»
شکاف عمیق موسیقی و مردم
نگاهی به آمارها نشان میدهد وضع اجراهای صحنهای موسیقی بسیار بهتر از پیش شده است. آمارهای موجود نشان میدهد در سال 88 فقط 573 اجرا در سطح کشور برگزار شده بود و این تعداد در سال 94 به 5276 اجرای صحنهای رسید. حال که توانستهایم فاصله علاقهمندان و موسیقی را به کمک کنسرت که رابطهای بیواسطه میسازد تا این حد از میان برداریم، افزایش بیسابقه قیمت بلیت کنسرتها میتواند قطار رونق موسیقی را از ریل خارج کند. مهمترین آسیب استقرار وضع کنسرتهای گران این است که قشر پردرآمد از آنها استقبال میکنند و این باعث میشود تهیهکنندهها نیازی به منطقیترکردن قیمتها نداشته باشند و این هر روز شکاف بین علاقهمندان موسیقی را عمیقتر خواهد کرد.