رمان «ریگ روان» نوشته استیو تولتز با ترجمه پیمان خاکسار توسط نشر چشمه به چاپ دوم رسید.
به گزارش بولتن نیوز، رمان «ریگ روان» نوشته استیو تولتز با ترجمه پیمان خاکسار توسط نشر چشمه به چاپ دوم رسیده است.
این رمان، دومین رمان این نویسنده استرالیایی است که مخاطبان ایرانی، پیش از این او را با رمان موفق «جزء از کل» با ترجمه خاکسار شناخته اند. تولتز در مصاحبه ای درباره این کتاب و مقایسه اش با «جزء از کل» گفته است: «جزء از کل» درباره ترس از مرگ است و «ریگ روان» درباره ترس از زندگی.
خاکسار هم در گفتگویی که پیش از چاپ این کتاب با مهر داشت، درباره تفاوت این دو کتاب گفته بود: فضای این رمان، خیلی با «جزء از کل» فرق میکند. زبان سخت و مشکلی برای ترجمه دارد و حال و هوای دیگری دارد. «ریگ روان» مانند «جزء از کل» روایت خطی ندارد و داستان محور نیست. یعنی کشش داستانی «جزء از کل» را ندارد ولی ایجاد کشش و جذابیت اش در جای دیگری غیر از داستان اتفاق می افتد. این رمان نسبت به «جزء از کل» تلخ تر است و نمی توانم این دو را با هم مقایسه کنم چون هر دو را دوست دارم.
رمان «ریگ روان» با نقل قولی از کافکا آغاز میشود: «آه، چه قدر امید، دریا دریا امید _ ولی نه برای ما.» و اسم کافکا چند مرتبه در طول رمان تکرار می شود. داستان این کتاب درباره مردی به نام آلدو بنجامین است؛ موجودی که در تمام جنبه های زندگی اش بداقبال بوده و هست. خود آلدو اعتقاد دارد که اگر در چند کیلومتر پیاده رو فقط یک شکاف وجود داشته باشد، پایش در همان شکاف فرو خواهد رفت. او همیشه آینده را با ترکیبی از خوش بینی و بدبینی می بیند.
دوست آلدو، با نام لیام هم اوضاعی بهتر از او ندارد. لیام، نویسنده ای شکست خورده است که تصمیم می گیرد از فجایع و اتفاقاتی که بر سر آلدو می آیند، رمانی بنویسد. تولتز در دومین رمانش، جامعه ای را به تصویر کشیده که علی رغم ظاهر پرنشاطش، به شدت افسرده است.
زبان از نکات و ویژگی های مهم این اثر است و شاید خواندنش برای خواننده ای که «جزء از کل» را خوانده، کمی مشکل باشد.
در قسمتی از این رمان می خوانیم:
دو تا کلمن را می بندم به دماغه تخته موج سواری و راه می افتم و با امواج ترسناک می جنگم. توده ابر خاکستری شومی بالای سرم است و انگار خشم توفان به بستر دریا هم نفوذ کرده. پیشرفتم کند است و مثل سری آب رفته در یک بشکه این طرف و آن طرف می روم. چند موج را رد می کنم و دنبال روشی برای پیش رفتم می گردم. امواج تا بالای صخره بلند می شوند و چند لحظه فرصت مهیا می کنند برای پیش روی به دامنه سنگی و بعد دوباره فرو می ریزند و خلا خطرناکی به وجود می آورند. کار سختی است.
آلدو فریاد می کشد «مواظب باش لیام.»
آن جاست، گرگ وار، نیامانند، کزکرده بر ستیغ بدون لباس موج سواری، خود را به زحمت روی صخره بند کرده، شکمش آویزان روی مایو سیاه. تخته اش را می بینم که بین چند تکه سنگ سیاه گیر کرده، سعی می کنم شناور بمانم و می پرسم «خواب برد؟»
«کم و بیش. این جا پر از خرچنگه!»
چاپ دوم این کتاب با ۴۴۰ صفحه، شمارگان هزار و ۵۰۰ نسخه و قیمت ۳۵۰ هزار ریال به بازار نشر عرضه شده است.