وقوع اتفاقی چنین مشمئز کننده در دولتی است که بیشترین انتقادش به دولت قبلی، فساد مالی بوده است، اما بزرگ ترین فساد تاریخ کشور دقیقا در همین دولت رخ داده است و کار به همین ختم نشده است و...
گروه فرهنگ و هنر: در ایام نوروز مطابق هر سال، خوانندگان لس آنجلس نشین ایرانی، کنسرت های متعددی را در کشورهای همسایه و کشورهایی که مقصد گردشگران ایرانی است، برگزار می کنند. در یکی از این کنسرت ها که در کشور مالزی و در ایام نوروز برگزار شد، موردی وجود داشت که بسیار جلب توجه می کند. کنرستی قرار بود که در کشور مالزی از سوی یک خواننده لس آنجلسی فراری برگزار شود.
به گزارش بولتن نیوز، یکی از سرمایه گذاران این کنسرت صرافی «سرمایه» بوده است که متعلق به بانک «سرمایه» می باشد. نکته جالب تر آن جایی است که بانک «سرمایه» متعلق به «صندوق ذخیره فرهنگیان» است. همان صندوقی که بزرگ ترین فساد مالی تاریخ کشور، چندی پیش در آن رخ داد.
این اتفاق سوالات متعددی را در ذهن ایجاد می کند. اولین سوال این است که مگر علاوه بر فساد اقتصادی، انحطاط اخلاقی نیز تا این حد پیشرفت کرده است که صرافی بانکی نیمه دولتی سرمایه گذار کنسرتی مبتذل و پر از اشکالات شرعی می شود.
چه کسانی پشت این کار قرار دارند که با سرمایه بیت المال در جایی مشارکت می کنند که نه تنها در جهت منافع نظام نیست، بلکه به طور صد در صد مخالف منافع و اصول و آرمان های نظام اسلامی است. دیگر این که دستگاه های نظارتی در خواب به سر می بردند که چنین اتفاقی افتاده است؟! آن هم پس از فاجعه ای که در صندوق ذخیره فرهنگیان رخ داد، چطور می شود که نظارت ویژه ای بر این صندوق و زیرمجموعه اش نباشد و این گونه آزادانه هر رفتاری که دوست دارند، انجام دهند و به نظام و آرمان ها و اصولش خیانت کنند.
اما بدتر از همه این موارد، وقوع اتفاقی چنین مشمئز کننده در دولتی است که بیشترین انتقادش به دولت قبلی، فساد مالی بوده است، اما بزرگ ترین فساد تاریخ کشور دقیقا در همین دولت رخ داده است و کار به همین ختم نشده است و دقیقا همان نهادی که فسادی چنان دهشتناک در آن رخ داده است، فساد فرهنگی نیز در همان رخ داد.
اتفاقی چنین بی سابقه که در میان انبوه اخبار بی سر و صدا از کنارش به سادگی عبور شد. خبری که اگر به خوبی پوشش داده می شد می توانست موجی عجیب را در جامعه ایجاد کند. موجی که نیاز به پاسخگویی داشت و دستگاه های زیادی را زیر سوال می برد. دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی، قوه قضاییه و خود سیستم وزارت آموزش و پرورش باید هم اکنون پاسخگو باشند تا قصور هر کدام در این اتفاق روشن شود.
از همه این ها که بگذریم بحث اصلی این جاست که پس از آن اختلاس بزرگ چگونه می شود که هم چنان با جسارت و جرات فراوان به فعالیت های خلاف قانون خود ادامه می دهند و هیچ فرد و نهادی نیز مقابلشان نمی ایستد. پاسخ مشخص است؛ رانت. بی شک افرادی که با سیستم دولتی ارتباطاتی قوی دارند و یا حتی خود مسئولیتی مهم در سیستم دارند، در این صرافی نقش دارند که می توانند چنین بی پروا تنها در جهت منافع مالی خود و خلاف منافع بیت المال و جمهوری اسلامی قدم بردارند.
بهایی که هر بار نظام در قبال اتفاقاتی از این دست می دهد، جبران ناپذیر است و تنها حیثیت جمهوری اسلامی را تهدید می کند. تعدد اتفاقاتی از این دست انسان را به شک می اندازد که آیا بدون برنامه ریزی قبلی سلسله اتفاقات مشابه رخ می دهد یا همه آن ها با برنامه مشخص و با هدف سست کردن وجهه اقتصادی و فرهنگی نظام چه در داخل و چه در خارج کشور است تا برنامه براندازی نظام را به صورتی عملیاتی در فاز جنگ نرم ادامه دهند و آسیبی موثر به نظام وارد کنند.
در چنین شرایطی مسئولان دولتی و علی الخصوص آموزش و پرورش و صندوق ذخیره فرهنگیان و بانک سرمایه باید در مورد چگونگی وقوع چنین اتفاقی پاسخ بدهند. باید توضیحی قانع کننده وجود داشته باشد که چرا یک صرافی نیمه دولتی که در نظام جمهوری اسلامی ایران فعالیت می کند، یکی از حامیان مالی کنسرت یک خواننده لس آنجلس نشین مبتذل در کشور مالزی گشته است و چه توجیهی برای این هدر رفت حیثیت فرهنگی و مذهبی نظام و سرمایه بیت المال وجود دارد.