محمد مهدی حیدریان رییس جدید سازمان سینمایی در سخنانی که چندین سال بود خلاف آن را حتی از رییس جمهور نیز شنیده بودیم، پس از مدتها از لزوم رعایت خطوط قرمز از سوی سینماگران سخن گفت...
گروه فرهنگ و هنر: رییس جدید سازمان سینمایی، محمد مهدی حیدریان در جدیدترین مصاحبه تلویزیونی اش برخی از نظرات خود را در خصوص سینما، فرهنگ و مدیریت فرهنگی ذکر کرد که بررسی و تحلیل این صحبت ها هم به ما در جهت روشن شدن دیدگاهمان نسبت به حیدریان و هم درجهت درک آینده ای که در انتظار سینمای ایران است، بسیار مهم می باشد.
به گزارش بولتن نیوز، محمد مهدی حیدریان رییس جدید سازمان سینمایی در سخنانی که چندین سال بود خلاف آن را حتی از رییس جمهور نیز شنیده بودیم، پس از مدتها از لزوم رعایت خطوط قرمز از سوی سینماگران سخن گفت. این که بالاخره یکی از مسئولانی که در حوزه سینما فعالیت می کند و مدیر نظام جمهوری اسلامی است، به این امر اعتقاد دارد که خطوط قرمز می بایست رعایت شوند و نیاز به نظارت امری است غیر قابل بحث، خود قدمی است بلند به سمت بهبود شرایط سینمای ایران. چه این که مدیر پیشین اصلا اعتقادی به این امر نداشت و در دوره وی بود که هر فیلمی با هر درجه ای از ابتذال ساخته شد و این مسأله تا آن جا پیش رفت که وزیر ارشاد وقت، خود اقدام به توقیف چند فیلم نمود.
وی در همین زمینه صحبت هایی کرده است:«به هر حال در تمامی دنیا به تمام فیلم ها اجازه نمایش داده نمی شود و برای ما هم قابل قبول نیست که هر که هر چه دوست داشت بسازد و توقع داشته باشد که ما اجازه نمایش دهیم. نظام ما خطوط قرمزهایی دارد که همه باید آن را رعایت کنیم و فیلم هایی که از این خطوط عبور می کنند، طبیعی است که امکان نمایش بدست نخواهد آورد.»
حیدریان هم چنین در مورد سیاست زدگی سینما و دخالت سیاسیون در سینما سخنانی گفته است که جای صحبت و تأمل دارد: «یکی از اتفاقاتی که در چند سال اخیر شاهد آن بودیم، در تیررس قرار گرفتن سینما برای افراد سیاسی بود. به نظر من آفت سینما این است که مورد تعرض سیاست قرار گیرد. در سینما با اینکه باید سیاست حضور داشته باشد، اما نباید سینما سیاست زده شود و هر ارگانی که می خواهد آثار سینمایی خلق کند، نباید سینما را دست آویزی برای اهداف خود قرار دهد. ما تمام تلاش خود را خواهیم کرد که سینما دچار سیاست زدگی نشود!»
نقدهایی جدی به این صحبت های حیدریان وارد است. چگونه می شود پدیده ای که در تمام دنیا وسیله ای است برای رسیدن به اهداف سیاسی، جدای از سیاست خواند و آن را وسیله ای برای بیان حرف های سیاسی ندانست. این صحبت ها از آن جایی رد می شود که سینما اساسا محلی است برای گفتمان و ارائه نظرات. این نظرات می تواند سیاسی هم باشد و اگر ارگانی بخواهد فیلمی بسازد که حرف هایش را در جامعه با زبان هنر به گوش مردم برساند هیچ نقدی نمی توان به این کار وارد کرد. در ضمن حیدریان سیاست را چه می داند. وی باید بگوید که اگر فردی هم چون فرهادی و لشکری از سیاسیونی که در پشتش صف کشیده اند نیز مورد نقد او هستند یا فقط آنانی که به نظام دلبسته اند و اگر ایرادی به سینما وارد می کنند، به دلیل جایگاهشان است و دلسوزی برای نظام، سیاسی خوانده می شوند. حیدریان باید این موضوعات را مشخص کند تا تکلیف مشخص شود و ضد و نقیض سخنانش برطرف شود.
وی همچنین گفت: «در چند روز گذشته ما به این نتیجه رسیدیم که هم چون سازمان نظام رسانه ای که لایحه آن امروز توسط دولت به مجلس ارسال شده است، سازمان نظام هنری را تاسیس کنیم و هم اکنون دست اندرکاران هنر و فرهنگ مشغول نگارش اساسنامه آن هستند تا تمامی مشکلاتی که در سینما و جامعه هنری به وجود می آید، توسط خود فعالان هنری مورد قضاوت قرار گیرد.»
باز هم نقدی جدی به این امر وارد است. کدام اهالی هنر و سینما مشکلاتشان را رفع کنند. کسانی که اساسا با یک دیگر مشکل دارند و علی رغم ادعاهای فراوان حاضر به شنیدن صدای مخالف نیستند، چگونه می توانند مشکلاتشان را خودشان حل کنند. در واقع با تمام معیارها این امر کمی تا قسمتی با عقل جور در نمی آید. حیدریان یا اهالی سینما را نمی شناسد و عناد واضح بعضی از آن ها با جمهوری اسلامی را و یا خیلی خوش بینانه به اهالی سینما برای دور هم جمع شدن و رفع مشکلاتشان می نگرد.
حیدریان در صحبت های خود از لزوم بازنگری در مدیریت فرهنگی سخن گفت: «در زمینه مدیریت فرهنگی و نظارتی هم ما نیاز به یک بازنگری در شیوه های مدیریتی داریم. امروز شیوه مدیریت متحول شده است و ما هم باید با این تحولات جلو برویم تا جامعه را به سمت اهداف جمهوری اسلامی ایران به حرکت درآوریم.»
منظور از تحول آیا مدیریت تکنوکراتیک فرهنگی است؟! اگر این گونه است که ایوبی به بهترین نحو این کار را انجام داده است. مدیریتی که جز آسیب برای جمهوری اسلامی چیزی به ارمغان نیاورده است. گونه دیگر نیز مدیریت گلخانه ای است که حیدریان به همراه دوستانش در دهه شصت آن را اجرایی کردند و مزایا و در مقابل معایب فراوانی نیز داشت. یا شاید هم مدیریت لیبرالی است که همه چیز را به بخش خصوصی واگذار کنید که با حرف های خودتان در جایی که در مورد خطوط قرمز سخن می گویید، تناقض دارد. پس بهتر است که برای رفع تمام این ابهامات، لطف نمایید و مجددا مصاحبه ای مفصل نمایید و منظور خود را از تمام صحبت های مبهم خود که سوالاتی جدی را برای فعالان فرهنگی به وجود آورده است مشخص نمایید.