قطعا عده بسیار زیادی از روشن فکران جامعه سینما از رفتن ایوبی ناراحت می شوند اما در نقطه مقابل آنان که به نظام جمهوری اسلامی علاقه دارند و دغدغه انقلابی، بسیار خوشحال هستند...
گروه فرهنگ و هنر: و بالاخره دوره آقای مدیر هم به پایان رسید. آن هم چه پایان سینمایی و جالبی. سرشار از غافل گیری و تعجب که ایوبی با چنین موضع گیری های سرشار از امید و روشن فکرانه ای به کناری گذاشته شد. قطعا عده بسیار زیادی از روشن فکران جامعه سینما از رفتن ایوبی ناراحت می شوند اما در نقطه مقابل آنان که به نظام جمهوری اسلامی علاقه دارند و دغدغه انقلابی، بسیار خوشحال هستند. چرا که ایوبی هم چون مدیری وارداتی تمام سعی خود را کرد تا سیاست ها و برنامه ها و موضع گیری های خود را مطابق با فرهنگ و سیاست های غربی تطبیق دهد و در این راه از هیچ تلاشی دریغ نکرد.
به گزارش بولتن نیوز، حمایت بی چون و چرا از افراد و فیلم هایی که زاویه ای مستقیم با انقلاب دارند و بدتر از آن نشان دادن این کار با اقدامات عملی و خارج کردن آن از حمایت تلویحی. اتفاقاتی که در ادواری از جشنواره فیلم فجر که وی مدیر سازمان سینمایی بوده است، رخ داده خود شاهدی است بر مدیریت وی و نوع تفکراتی که در راهبری سینمای ایران در سر داشت. در واقع در مورد ایوبی می توان دو برداشت داشت. اولین و بهترین برداشت ممکن این است که وی یا بسیار ساده و صادق بوده است و به همین دلیل از او سوءاستفاده صورت گرفته و توانسته اند اهداف و امیال خود را بر ضد خواسته های فرهنگی نظام پیش ببرند.
اگر چنین باشد هم وای به حال ایوبی که توانایی انجام مسئولیتی چنین حساس را نداشته است و آن را پذیرفته و هم وای به حال کسی که وی را در مسئولیتی گمارده بوده که توانایی لازم را نداشته است. اما برداشت دیگر این است که ایوبی دارای تفکراتی بوده است که عامدانه به ضرر اهداف فرهنگی و سیاسی جمهوری اسلامی بوده است و تمام موضع گیری های لجوجانه و روشن فکرانه اش نیز بر همین مبنا استوار بوده است. در این صورت علاوه بر وی تعداد بیشتری از افراد می بایست پاسخگو باشند. اول وزیری که وی را به چنین مسئولیتی گمارده است و هم اکنون باید پاسخگو باشند که چرا چنین فردی را در این جایگاه قرار داده اند و باید پاسخگو باشند که ابن کار را عامدانه انجام نداده اند.
هم چنین دستگاه های نظارتی و اطلاعاتی نیز باید بگویند که چگونه فردی هم چون ایوبی که تفکراتی درست بر خلاف سیاست های نظام داشته است را اجازه فعالیت برایش صادر کرده اند. البته این مورد در صورتی است که این برداشت را داشته باشیم که ایوبی کاملا آگاهانه و از روی عناد چنین رفتارهایی کرده و تصمیماتی گرفته است.
اگر کسی بخواهد این ایراد را بگیرد که چرا در چنین شرایطی ایوبی را مورد تاخت و تاز قرار می دهید، باید گفت که پیش از این هم بارها گفتیم و نشنیدید که اگر شنیده بودید امروز وضعیت به گونه ای نبود که در خاک ایران اسلامی و به پاس به دست آوردن جایزه ای که بابت نمایش توحش ملت ایران است، جشنی برپا شود و افراد به اظهار نظرهای صریح سیاسی بر علیه جمهوری اسلامی ایران بپردازند.
اینجاست که به عاریت از وزیر بهداشت باید بگوییم آقای ایوبی شما مدیر جمهوری اسلامی بودید یا رایزن فرهنگی دول غربی. اگر تنها اجازه برگزاری این جشن را صادر کرده بودند باز جای گذشتن و نادیده گرفتن بود اما هنگامی که ایشان شخصا در این مراسم شرکت می کنند و ابراز خوشحالی و سخنرانی می کنند، دیگر جایی برای گذشت باقی نمی ماند.
اما این که بتوان برکناری ایشان را به این موارد ربط داد، غیر قابل تصور است. و جالب این که وی حتی در هنگامی که درحال خروج از جایگاه مدیریتی خود بود نیز هم چنان به عملکرد پر حاشیه خود ادامه داد و با این وجود که به احتمال بسیار بالا از کنار گذاشتن خود مطلع بود، هم چنان آن را تکذیب می کرد و از صداقتی که از آن دم می زد نشانی نداشت. این تکذیب هم گویا بیشتر در این جهت بود که برکناریش ناگهانی به نظر برسد و اهالی سینما را که احتمالا از او حمایت خواهند کرد را در مقابل وزیر ارشاد قرار دهد.
در طول دوره ای که بیش از سه سال به طول انجامید، ایشان از این اتفاقات در اطرافشان زیاد بوده است و بی شک ربطی به این گونه رفتارها ندارد. بلکه باید در جستجوی علت اتفاقی که رخ داده در پی مشکلات درون سازمانی و یا مواردی مهم تر گشت. هر چه که هست امیدواریم که این رفتن دیگر بازگشتی نداشته باشد. زیرا با آمدن مدیر جدیدی که بسیار متبحرتر و کاربلدتر است و سابقه روشن و خوبی در حیطه مدیریت سینما دارد، می توان به روزهای آینده امیدوار بود. امیدی که همواره شعارش از سوی ایوبی فریاد زده شد اما جز روشنفکران کسی سودی از آن نبرد.