به گزارش بولتن نیوز، جواد طوسی: امروز سالگرد تولد یک فیلمساز عجیب و قُد و یکدنده است که با ١٤ فیلم، مؤلفبودنش را به اثبات رساند. نمیشود عاشق سینما و وسترن بود و «سام پکین پا» را به خاطر چند فیلم دیدنی و درخشانش تحسین نکرد. اگر شجرهنامه خانوادگیاش را بدانی، تعجب میکنی که نوه یک قاضی عالیرتبه دیوانعالی و نماینده مجلس و پسر یک وکیل، چنین موجود خشن و آنارشیستی شده است. فیلمهای وسترن او از جنس خاصی هستند که با دیگر آثار شاخص این ژانر از فیلمسازانی چون جان فورد، آنتونی مان، دلمر دیوز، ویلیام ولمن، جان استرجس، باد باتیچر و هوارد هاکز تفاوت دارند. او در «همراهان مرگبار» (١٩٦١)، «در سرزمین مرتفع بتاز» (١٩٦٢) و دو شاهکارش «این گروه خشن» (١٩٦٩) و «سرود کیبل هوگ» (١٩٧٠) برای انسانهای تغییرنیافتهاش در دنیایی تغییریافته دل میسوزاند و مرثیهسرایی میکند. این آدمها اصول و مرامنامه خودشان را دارند و اخلاقیات را به شیوه خود معنا میکنند. پایان تلخ «سرود کیبل هوگ» را به یاد بیاوریم که چگونه انسان جداافتاده پکین پا در برابر هجوم ناگزیر ماشینیسم (تمدن) محکوم به فناست. از آن تلختر تنازع بقای بیسرانجام پایک (ویلیام هولدن) و دارودستهاش در «این گروه خشن» که از یک جا بهبعد پای اصول و عقاید خود میایستند و آگاهانه به پیشواز مرگ میروند. پکین پا در این طی طریق، نهایتا با نگاهی حماسی با قهرمانانش وداع میکند و چهره تبسم آنها را درهم دیزالو میکند. این اصولگرایی و دیدگاه مستقلداشتن را در فیلم متفاوتش «سر آلفردو گارسیا را برایم بیاور» (١٩٧٤) و فیلم ضدجنگش «صلیب آهنین» (١٩٧٧) نیز میبینیم. تنها وسترن آرام پکین پا، جونیر بانر (١٩٧٢) بود. ولی او متقابلا در اغلب فیلمهایش همچون «سرگرد دندی» (١٩٦٥)، «سگهای پوشالی» (١٩٧١)، «گریز» (این فرار مرگبار /١٩٧٢)، «پت گارت و بیلی دکید» (١٩٧٣)، «سر آلفردو گارسیا را برایم بیاور»، «قاتل نخبه» (١٩٧٥) و «صلیب آهنین» (١٩٧٧) خشونت را بهعنوان یکی از قواعد هنرمندانه کارش به کار برد و نمایش و اجرای آن را از ناحیه آدمهای منتخبش، اصلی ناگزیر در این دنیای بهانحطاطکشیدهشده میداند. پکین پا این تبحر را دارد که خشونت را همچون باله و بیانی شاعرانه نمایش دهد که نشانههای عینیاش را در «این گروه خشن» و «سرود کیبل هوگ» میتوان دید. دگردیسی هولناک یک فیزیکدان و تبدیل او از یک آدم آرام و سربهزیر به آنارشیستی که به چشم در برابر چشم ایمان میآورد (سگهای پوشالی) و خشونت بیامان و خالی از مهر و عطوفت «سر آلفردو گارسیا را برایم بیاور»، بیانگر نگاه بدبینانه و نیهیلیستی فیلمساز کلهشق و ناسازگاری است که مانند قهرمانها و ضدقهرمانهای تنها و تکافتادهاش تحمل یک دنیای بیاخلاقِ تغییریافته را نداشت.
منبع: شرق