در میان سرکوب خشن سیاه پوستان و برده داری، آمریکایی - آفریقایی ها و به خصوص زنان سیاه برای حفظ فرهنگ یا اصل و نسب خود شیوه ای از مبارزه را ابداع کردند؛ بیان بیم و امیدهاشان در قالب کلمات و تصاویر. سال 1960 را می توان آغازی دانست بر جنبش های مدنی زنان که تا همین سال ها نیز ادامه دارد...
به گزارش بولتن نیوز، در میان سرکوب خشن سیاه پوستان و برده داری، آمریکایی - آفریقایی ها و به خصوص زنان سیاه برای حفظ فرهنگ یا اصل و نسب خود شیوه ای از مبارزه را ابداع کردند؛ بیان بیم و امیدهاشان در قالب کلمات و تصاویر. سال 1960 را می توان آغازی دانست بر جنبش های مدنی زنان که تا همین سال ها نیز ادامه دارد. از انقلاب آمریکا تا به امروز، از زمانی که رویای ساخت کشوری آرمانی در ذهن دولتمردان آمریکایی نقش بست، زنان آمریکایی -آفریقایی تلاش کردند تا به هر شیوه ای نقشی اساسی و پررنگ در جامعه به دست گیرند.
رنسانس ادبی زنان سیاه پوست آن زمان شکل گرفت که تونی موریس دست به قلم شد تا دنیای تیره وتار زنان رنگین پوست را به تصویر و دنیای ضمخت مردانه را به چالش کشد. تونی موریسون نویسنده سیاه پوست ۸۵ ساله که پیش ازاین خوش درخشیده، این بار به پاس دستاوردهای ادبی بسیار برنده مدال «امرسون ـ تارو» شد؛ مدالی که پیش تر به نویسندگان برجسته ای همچون رابرت فراست، تی.اس الیوت و نورمن میلر اعطا شده بود. این خبر بهانه ای شد تا بار دیگر به سرنوشت زنان سیاه پوست بپردازیم. مدال امرسون-تارو بناست که آوریل ۲۰۱۷ طی مراسمی رسمی در ماساچوست آمریکا و از سوی آکادمی علوم و هنرهای آمریکایی به گردن موریسون انداخته شود؛ اوییکه رمانهایش سرشار از نیروهای بصری و مضامین شاعرانه است و به واقعیت زندگی آمریکایی جان میبخشند. سخنان تونی موریسون درخصوص زندگی شخصی اش خود گواهی است برآنچه که ما آن را دوران تاریک زنان سیاه پوست می نامیم، می گوید با دو چیز ترکیب شده ام، سیاه و فمینیسم؛ از تلاش های خود سخن می راند، تقلا برای ساخت زندگی که نشان دهد به عنوان سیاه از دیگران جدا نیست تا نشنود که عده ای بگویند سیاهان یک طرف بایستند و سفیدها طرف دیگر و این همه آن چیزی بود که از مادر به ارث برده؛ تلاش برای زندگی. به تاریخ زنان سیاهپوست که بنگریم، بانوانی را شاهدیم که برای اثبات حقوق خود دست به اقدامات بزرگی زده اند و هرکدام حالا دیگر یکپا فعال سیاسی هستند؛ این را می توان از خط به خط نوشته هایشان دریافت. تونی موریسون نخستین بانوی سیاه پوستی است که توانسته پولیتزر و نوبل را در برابر توانایی های ادبی خود به زانو درآورد؛ آن هم در شرایط و دورانی که زنان صرف زن بودن حتی حق چاپ دستنوشته یا دلنوشته های خود در اروپا و ایالات متحده آمریکا را نداشتند تا جایی که آلیس واکر، رمان نویس و شاعر شهیر آفریقایی تبار در آمریکا زمانی عنوان می کند در راه رسیدن به آرزوهایم دو چالش بزرگ پیش رو داشتم؛ زن بودن و دیگری سیاه پوست یا رنگین پوست بودن.
آلیس ملسنیور واکر نویسنده کتاب « رنگ بنفش»، از جمله نویسندگان آمریکایی منتقد به سیاستهای تبعیض نژادی جاری در جهان است و همواره در بیان اعتراضات خود نوک پیکان انتقاد خود را سمت دولتمردان آمریکایی گرفته است؛ او پیشتر بهدلیل فعالیتهای ضدنژادپرستانه از سوی دولت آمریکا سانسور شده بود و علاوه بر اینکه مانع حضور او در برخی از مجامع علمی میشدند، برای سالها کتابهای او نیز در مدارس تدریس نمی شد. یا اصلا مگر همان زمان نبود که ماری آن اوانز(Mary An- Evans) ناچار شد با نام مستعار جورج الیوت آثار خود را به چاپ رساند؟ در طول سال هایی که زنان به سختی حق حضور در مجامع عمومی را دریافت می کردند چه برسد به نشر ادب و هنر، دیده ایم نویسندگانی را که برای چاپ آثار خود باهزینه شخصی انتشاراتی تاسیس کرده اند، شاید از این طریق بتوانند در فضای مردانه آن روزها نفسی هرچند کوتاه کشیده و خودی نشان دهند. با گذشت سالیانی از آن روزها و بااینکه تا به امروز 41 زن از سراسر دنیا جایزه نوبل را از آن خود کرده اند، همین که می شنویم مدال افتخاری دیگر بر گردن تونی یا کلوئه موریسون، نویسنده و استاد دانشگاه پرینستون آمریکا آویخته شده، همان که سال 1993 طلسم مردانه نوبل را شکسته و جایزه ادبی نوبل را از آن خود کرده است. بازهم موجی از شادی و غرور جامعه زنان را فرا می گیرد؛ اما چه چیز این ماجرا عجیب یا شگفت انگیز است که باعث شده امروزه که سایه ظلمات بر هنر وادب سیاهان و زنان به اتمام رسیده و شاهد حضور این قشر از جامعه در فعالیت های مختلف هستیم، باردیگر آنگاه که خبر از پیروزی بانویی سیاه پوست به گوش می رسد، ناخودآگاه ته دلمان غنج برود و چنین خبرهایی درصدر مانده و مورد توجه قرار گیرند؟ دنیای امروزی ما انسان ها در سراسر جهان خاکی پر شده از ندای تساوی حقوق زن و مرد، پرشده از شعارهای ضد تبعیض نژادی؛ قادریم ساعت ها نشسته و درباره حقوق زنان دادسخن بگوییم، می توانیم مثال بیاوریم که اصلا در آمریکا یک سیاهپوست رئیس جمهور شده است و این یعنی مرگ بر تبعیض نژاد، اما همین که می گویند تونی موریسون خالق آثاری همچون " دلبند، آبیترین چشم، عشق، سرود سلیمان، خانه و یک بخشش"برنده جایزه ادبی امرسون-تارو شده، باردیگر فکرمان پرمیکشد به مسیر پرسنگلاخ حضور زنان سیاهپوست در جامعه شعر و ادب، این امر نشان دهنده این است که اگرچه به ظاهر برابری زن و مرد و نگاه جنسیتی به زنان حل شده اما در ناخودآگاه جامعه کماکان سایه ای از آن هویداست. در دنیایی که زنان از ظلم و ستم رنج می برند، کسانی همچون تونی موریسون و یا در گذشته مانند ویرجینیا وولف پیدا می شوند که با خلق فضای حماسی، دیالوگهای زنده و به تصویر کشیدن شخصیتهای سیاهپوست آمریکایی به مبارزه برخاسته، حقوق و فرصت های برابر را طلب کنند؛ تاریخ نشان داده که این افراد اگر فرصتی در اختیارشان قرار گیرد، قادرند تاریخ دیگری برای دنیای زنان رقم زنند، حال آنکه تونی موریسون نخستین زن سیاهپوستی است که یک کرسی به نام خود در یکی از دانشگاههای بزرگ آمریکا (دانشگاه پرینستون) دارد. او همچنین اولین زن سیاهپوست آمریکایی است که جایزه نوبل را دریافت کرده است.
منبع: ابتکار