بليتهای سُلد اوتشده، نمایشهای کله سحر، قرارهای نیمهشب، افتتاحیههای پرزرقوبرق ٣٠٠ هزارتومانی، بندآمدن خیابانها، همهوهمه اتفاقهایی است که هرازچندگاه برای فیلمهایی خاص میافتد، فیلمهایی که شاید میزان موفقیت آنها پیش از اکران خیلی قابلحدس نباشد، اما این روندی است که تعریفی جدید از مخاطبان سینمای ایران ارائه کرده...
گروه سینما و تلویزیون: بليتهای سُلد اوتشده، نمایشهای کله سحر، قرارهای نیمهشب، افتتاحیههای پرزرقوبرق ٣٠٠ هزارتومانی، بندآمدن خیابانها، همهوهمه اتفاقهایی است که هرازچندگاه برای فیلمهایی خاص میافتد، فیلمهایی که شاید میزان موفقیت آنها پیش از اکران خیلی قابلحدس نباشد، اما این روندی است که تعریفی جدید از مخاطبان سینمای ایران ارائه کرده.
به گزارش بولتن نیوز، ابتدای همین امسال بود که میزان استقبال از فیلمهای «ابد و یک روز»، «من سالوادور نیستم» و «پنجاه کیلو آلبالو» بسیاری از اهالی سینما و سینماداران را غافلگیر کرد، هرچند که غیر از «ابد و یک روز»، استقبال از دو فیلم دیگر بهواسطه دارابودن درونمایه طنز و اقبالی که معمولا طیفی از مخاطبان به فیلمهای گیشهپسند یا بدنه نشان میدهند تا حدی قابلپیشبینی بود، اما فروش بالای «ابد و یک روز» معادلات را برهم زد؛ ازآنرو که فیلمی تلخ توانست به فروش بالایی دست پیدا کند. اکران تازهترین فیلم اصغر فرهادی اتفاق تازهای در اکرانهای سال جاری بود؛ فیلمی که تا پیش از اکران، از بسیاری از جشنوارههای معتبر دنیا عنوان بهترین فیلم، کارگردانی و بازی را به خود اختصاص داد. دلیل امر ساده است: نام فرهادی برای مخاطبان ایرانی و دیدن فیلم تازهاش همیشه کنجکاویبرانگیز است. بنابراین هنوز هم عنوان پرفروشترین فیلم سال متعلق به «فروشنده» است، اما چندروزی است که از احتمال رکوردشکنی «سلام بمبئی» صحبت میشود؛ فیلمی که با مختصات سینمای هند ساخته شده و آن را در گونه فیلمهای تجاری و سرگرمی میتوان تعریف کرد و درحالیکه تنها چند روز از اکران عمومیاش میگذرد، حواشی بسیاری بهدنبال داشته و ظاهرا در این مدت، مخاطبان بسیاری را به سالنهای سینما کشانده است.
تب تند یا...؟
امیرحسن علمالهدی، کارشناس سینما، در گفتوگو با «شرق» در پاسخ به این پرسش که میزان استقبالی که از فیلمها در گونههای متفاوت در سال جاری صورت گرفته است را چطور ارزیابی میکند، میگوید: «سینما یک رو ندارد، سینمای هنری و تجاری دو بالی هستند که راز ماندگاری سینما را به وجود میآورند. درحالحاضر فیلم «سلام بمبئی» اکران شده است که گروه خاصی از مخاطبان را جذب سینماها میکند، فیلم «فروشنده» متعلق به جریان دیگری از سینماست که مخاطبان خاص خودش را دارد و نمیتوان گفت همان تعدادی که فیلم «فروشنده» را دیدهاند، به دیدن «سلام بمبئی» میروند. بههرحال سینما تعدادی مخاطب ثابت دارد». او ادامه میدهد: «از طرفی معتقدم الان کمی برای ارزیابی اینکه به چه دلیل «سلام بمبئی» در این چند روز فروش خوبی داشته زود است و باید دید آیا این یک تب تند زودگذر است یا در هفتههای آتی نیز این استقبال ادامه خواهد داشت. بههرحال باید به این نکته نیز توجه داشت که تنوع در فیلم و ژانرها در سینمای دنیا امری عادی است و هر ژانر مخاطبان خاص خودش را دارد و جذابیت سینما نیز در این تنوع سلایق و تفاوتهاست. سینمای ایران نیز دارای ژانرهای متفاوتی است». علمالهدی در بخش دیگری از صحبتهایش دلیل پرفروششدن «فروشنده» را نام و برند فرهادی عنوان میکند: «اصغر فرهادی بهواسطه افتخارات سینمایی و نگاهش به سینما مخاطبان زیادی دارد و تا زمانی که جذابیتهای سینمایش برای مخاطب ادامه داشته باشد و هر فیلم او با دیگری متفاوت باشد، قطعا مخاطبانش را خواهد داشت. از طرفی «سلام بمبئی» نیز قواعد سینمای سرگرمی را رعایت کرده و برای این بخش ساخته شده است».
سلام ایران به سینمای هند
اما سینمای هند چه نسبتی با سینمای ایران دارد؟ طهماسب صلحجو، از منتقدان سینما، درباره چگونگی تأثیر سینمای هند بر سینمای ایران به «شرق» میگوید: «به دلیل صنعت قوی سینمای هند، بسیاری از فیلمهای ایرانی در هند ساخته شده است و البته در مقطعی بسیاری از فیلمهای هندی در سینماهای ایران به نمایش گذاشته شد؛ شاید معروفترین فیلم هندیاي که در ایران نمایش داده شد، «سنگام» بود که در اوایل دهه ٤٠ در ایران به نمایش گذاشته شد و استقبال از این فیلم حیرتانگیز بود؛ بهطوریکه این فیلم سالها در ایران نمایش داده شد، حتی بازیگر این فیلم، «راج کاپور»، برای افتتاحیه فیلم به ایران آمد و محصولات مشترک بسیاری نیز ساخته شدند». او ادامه میدهد: «فیلم «همای سعادت» که قبل از انقلاب در ایران ساخته شد، هم از دیگر محصولات مشترک سینمای ایران و هند است، البته پیش از انقلاب بسیاری از فیلمهای هندی در ایران اکران میشدند و استقبال خوبی از آنها صورت میگرفت، هرچند تعداد فیلمهای ایرانی که در هند نمایش داده شده، محدود و شاید بتوان گفت بیشتر یکطرفه بوده است. اتفاقا تا پیش از انقلاب بسیاری از فیلمهای ایرانی با نگاهی به فیلمهای هندی یا دقیقا شبیه آن ساخته میشدند». صلحجو در بخش دیگری از صحبتهایش به مسئله دیگری اشاره میکند: «نکتهای که درباره تعامل سینمای ایران و هند وجود دارد این است که وقتی سینما وارد منطقه شرق و آسیا شد که هند نیز جزئی از آن است، فیلمهایی که محصول کشورهای این منطقه مثل ایران، ترکیه، مصر و... بودند، به شکل حیرتانگیزی بههم شبیه بودند، انگار از یک دیدگاه نشئت میگیرند، گویا اشتراکات فرهنگی باعث شده كه فیلمها تا این حد شبیه بههم باشند و فیلمهای این کشورها بر سینمای دیگری تأثیر گذاشته است». او میافزاید: «از سالهای بسیار دور سینمای هند صنعت پیشرفتهتری داشت و هنوز نیز همینطور است و پس از آمریکا، بیشترین تولید فیلم را داشته و دارد. باید پذیرفت که صنعت سینمای هند بسیار پیشرفتهتر از ایران، مصر، ترکیه و دیگر کشورهای این منطقه است و تأثیراتی روی یکدیگر داشتهاند و از نظر من مناسبات فرهنگی این کشورها باعث شده است که فیلمهایی با حالوهوایی مشترک بسازند».
راههای رسیدن به صنعت سینما در ایران
اما فرهاد توحیدی از فیلمنامهنویسان سینمای ایران در پاسخ به پرسش «شرق» مبنی بر اینکه از نظر او چه مواردی «سلام بمبئی» را به فیلمی پرفروش در روزهای ابتدای اکرانش تبدیل کرده، میگوید: «تصور میکردم «سلام بمبئی» فیلم پرفروشی شود. چند مؤلفه از جمله حضور محمدرضا گلزار در فیلم که مخاطبان خودش را دارد، نخستین حضور سینمایی بنیامین بهادری و مواردی اینچنین، گروهی از مخاطبان را جذب میکند، علاوه بر اینکه بخشی از مخاطبان بالقوه سینما در ایران همچنان دلبسته سینمای هند هستند. شاید این اتفاق در تهران خیلی احساس نشود، اما از قول یکی از دوستانم این را میگویم که در یکی از روستاهای استان کرمان در یک قهوهخانه دیده بود که گروهی از جوانان فیلم هندی تماشا میکنند، آن هم بدون زیرنویس و دوبله، و وقتی از آنها میپرسد مگر متوجه میشوید که از دیدنش هیجانزده هستید، میگویند آنقدر فیلم هندی دیدهاند که متوجه میشوند. بر همین اساس اکران فیلم «سلام بمبئی» بخشی از مخاطبان معمولی سینمای ایران را با خود همراه میکند، مخاطبانی که شاید «فروشنده» و «ابدویک روز» را هم ببینند».
او ادامه میدهد: «من اشکالی در اینکه چرا «سلام بمبئی» فیلم پرفروشی شده، نمیبینم. سینمای ایران باید برای همه سلایق خوراک لازم را داشته باشد و در غیاب کمپانیهای بزرگی که معمولا در دنیا برای تولیداتشان برنامهریزی بلندمدت انجام میدهند و به نوعی امکان فروش بهتر آثارشان را فراهم میکنند، در ایران فروش بالای برخی از فیلمهای سینمایی در چرخه اقتصادی سینما اتفاق خوبی است. به نظرم مسائلی از این دست و فروش بالای فیلمها نباید ما را غافلگیر کند، بلکه باید برنامهریزی برای آنها داشته باشیم و اینها مسائلی است که از امور معمولی سینما محسوب میشود اما برای ما گاهی چالشبرانگیز است».
توحیدی در بخش دیگری از صحبتهایش اضافه میکند: «از ابتدای اکران «سلام بمبئی» نیز میبینیم تبلیغات این فیلم به نوعی با مشارکت عوامل فیلم صورت میگیرد و ما در ایران ابزارهای لازم برای تبلیغات فیلم هم نداریم، هنوز فیلم را ندیدم، فارغ از اینکه کیفیت فیلم به چه صورتی است، اما استقبال از برخی فیلمها در سینمای ایران و پرفروششدن آنها اتفاقاتی است که اگر درست برنامهریزی شود و قدمهای درستتری برای برنامهریزی در ارتباط با آنها برداشته شود، ما را به سمت صنعت سینما هدایت میکند. با اینکه بیش از صد سال است که سینما به ایران آمده، اما سینمای ما هنوز صنعتی نیست».