«چشم جنگ» عنوان مستندي به كارگرداني يوسف حاتميكيا و مهدي برجيان است كه به تازگي از آن رونمايي شده و در حال حاضر در گروه سينمايي هنر و تجربه در حال اكران است.
به گزارش بولتن نیوز، «چشم جنگ» عنوان مستندي به كارگرداني يوسف حاتميكيا و مهدي برجيان است كه به تازگي از آن رونمايي شده و در حال حاضر در گروه سينمايي هنر و تجربه در حال اكران است. متن پيش رو گفتوگوي «جوان» با اين مستندساز است.
چه شد که سراغ ساخت این فیلم رفتید؟
ما دوست داشتيم كه مستندي درباره جنگ بسازيم. چون ميخواستيم حال و هواي آرتيستيك داشته باشد، تصميم گرفتيم به دنبال يك عكاس جنگ برويم. گشتيم و با چند عكاس هم صحبت كرديم و بالاخره به سعيد صادقي رسيديم.
چرا موضوع جنگ را انتخاب كردي؟
راستش يك دغدغه شخصي بود.
يعني با اينكه جنگ را از نزديك درك نكرديد، ولي مانند پدر دغدغه ساختن فيلم درباره آدمهاي جنگ را داريد؟
بله، من در خانوادهاي بزرگ شدم و نفس كشيدم كه حال و هواي جنگ هميشه در آن وجود داشته، ولي هيچ فشاري از سوي پدرم نبود، حتي ايده را هم از ايشان نگرفتيم.
قصد داشتي مستند پرتره بسازيد؟
نه. اتفاقاً نميخواستيم مستندمان پرتره باشد. «چشم جنگ» اصلاً پرتره نيست. درست است كه حال و روز سعيد صادقي در فيلم تعريف ميشود و حتي عدهاي درباره او صحبت ميكنند، اما اين پرتره سعيد صادقي نيست. مستند درباره سعيد صادقي و آدمهاي درون عكسهاي اوست. اتفاقي كه افتاد اين بود كه وقتي با سعيد صادقي صحبت كرديم، متوجه شديم او خودش در حال كار روي يك پروژه است. او دنبال آدمهاي درون عكسهايش ميگشت. به نظرمان رسيد اين عالي است. آنقدر موضوع جذاب بود كه حتي برخي پيشنهاد دادند كه داستاني آن را بسازيم. اين داستان ما شد و به اتفاق سعيد صادقي از تهران زديم بيرون و به 14 شهر كشور سفر و برخي از آدمها را پيدا كرديم. تعدادي از آنها شهيد شده بودند، تعدادي اوضاع خوبي داشتند، ولي بسياري از آنها در حال و روز خوبي به سر نميبردند. اتفاقي كه افتاد اين بود كه سعيد صادقي و سوژههاي عكسهايش همه فراموش شدهاند و حالا سعيد صادقي گرداگرد ايران به دنبال سوژه عكسها ميگردد. مثل اين ميماند كه كسي بگويد انگار كسي ما را تحويل نميگيرد، پس بگذار حداقل خودمان، خودمان را تحويل بگيريم.
شرايط تلخي را زيست كرديم. كسي كه مقابل بچهاش ميگويد ايكاش در جنگ كشته شده بودم و الان جلوي زن و بچهام شرمنده نبودم. اتفاق ديگري كه براي ما افتاد، حضور پدرم به عنوان تهيهكننده بود كه بابت اين مسئله خيلي از او متشكرم، چون بالاخره خيلي وزنه حمايتي خوبي محسوب ميشد.
ظاهراً اولين تجربه تهيهكنندگي براي ايشان محسوب ميشود.
تقريباً ميشود گفت بله. پدر البته پيش از اين تهيهكننده فيلم «به نام پدر» هم بود كه فيلم خودش محسوب ميشد، ولي به عنوان تهيهكننده اثري كه خودش كارگردان آن نيست، اين اولين فيلمي است كه تهيهكنندگي آن را تجربه ميكند. واقعاً منت گذاشت كه پذيرفت.
حضور ابراهيم حاتميكيا چقدر تأثير روي فيلم داشت؟
مهمترين تأثيرش جلب اعتماد سعيد صادقي بود. او به اعتبار پدر تا پايان در كنار ما بود. حضور پدر سبب شد كه صادقي موضوع را جديتر ببيند و به ما اعتماد كند. نكته ديگر اين بود كه ابراهيم حاتميكيا اجازه داد ما فيلم خودمان را بسازيم. هر قدر كه ميتوانست راهنمايي كرد، اما دخالتي در كار ما انجام نداد.
جايگاه ابراهيم حاتميكيا را در سينما چطور ميدانيد؟
پدرم هاليووديترين فيلمساز ايران است به معناي اينكه چارچوبهاي سينماي كلاسيك را خوب ميداند و به آن وفادار است. واقعيت اين است كه ذاتاً سينما سرگرمي است و بايد ابتدا قواعد سرگرمي در سينما رعايت شود. اگر اين اتفاق نيفتد بهترين حرفها را هم كه بزني مشتري نخواهد داشت. باديگارد را خيلي دوست داشتم، هم به لحاظ تكنيك و هم به لحاظ مضمون فيلم سختي بود.
بهترين فيلمساز سينماي ايران چه كسي است؟
من مهرجويي را البته به جز چند فيلم آخر او خيلي دوست داشتم. خوشحالم از ورود فيلمسازان جواني چون سعيد روستايي. هر چند دنيايي را كه او در «ابد و يك روز» ساخته است، دوست ندارم. در واقع تمركز روي همه نقاط تيره زندگي يك خانواده را اصلاً قبول ندارم، ولي خوشحالم از قوت تكنيكي فيلمسازان نسل جوان، به لحاظ فني كار او قابل چشمپوشي نيست.
منبع : روزنامه جوان