از پیامبر اکرم ص روایت شده است: بهشت صد درجه دارد که ما بین هر دو درجهاش فاصله بین آسمان و زمین است؛ فردوس بالاترین درجهاش است که نهرهای چهارگانه بهشت از آنجا میجوشد، پس هرگاه از خدا درخواستی داشتید از او فردوس را بخواهید.
گروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قرآن را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر می کند.
به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 9 مهر به آیه 107 سوره کهف پرداخته شده و در آن آمده است:
إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ كانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلا
سوره كهف (18) آیه107
ترجمه
بیتردید کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند برایشان باغهای فردوس جایگاه [یا: وسیله] پذیرایی است.
نکات ترجمهای و نحوی
«نُزُل»: صفت مشبهه از ماده «نزل» (نزول: فرود آمدن) میباشد و اغلب اهل لغت بر این باورند که به معنای آن چیزی است که برای کسی (بویژه: مهمانی) که میخواهد در جایی فرود آید و منزل گزیند، آماده میکنند (كتاب العين، ج7، ص368 ؛ المحيط في اللغة، ج9، ص54؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص800 ؛ معجم المقاييس اللغة، ج5، ص417)
البته برخی گفتهاند که در اینجا «نُزُل» میتواند به معنای «منزل: محل نزول و اقامت» و یا جمع «نازل: کسی که در جایی فرود میآید و منزل میگزیند» نیز باشد که البته به لحاظ نحوی، این سه حالت تفاوت مختصری با هم دارند:
اگر «نُزُل» را به همان معنای اول (آنچه برای پذیرایی آماده میکنند) بگیریم، لازم میآید «مضاف»ی در تقدیر بگیریم (برایشان «میوهها و نعمتهای» باغهای فردوس به عنوان وسیله پذیرایی آماده شده)؛
و اگر «نُزُل» را به معنای «منزل» (محل اقامت و نزول) باشد، در این صورت مستقیما خبر «کان» قرار میگیرد (باغهای بهشت منزل ایشان است)
و اگر «نُزُل» جمع «نازل» باشد به عنوان حال برای «لهم» خواهد بود که چهبسا به معنای این است که در علم خدا قبل از خلقتشان این بهشت مقدر شده است (برایشان باغهای بهشت است در حالی که نازل خواهند شد) (مجمع البيان في تفسير القرآن، ج6، ص769)
«كانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلا»: به لحاظ نحوی، و با صرف نظر از این تکثر معنایی خود لفظ «نزل»، دو گونه معنا برای این جمله میتوان در نظر گرفت: در این جمله، «جنات» اسم کان است، و خبر کان را میتوان «نزل» قرار داد و آنگاه «لهم» حال برای آن میشود؛ و میتوان خبر کان را «لهم» قرار داد و آنگاه «نزل» برای آن حال میشود (إعراب القرآن و بيانه، ج6، ص49) که در اولی تاکید بر این است که این باغها نُزُل (وسیله پذیرایی یا محل نزول یا آنچه نزول میکند) است و در دومی تاکید بر این است که این باغها برای چه کسانی مهیا شده است؛ معنای این دو حالت به ترتیب چنین میشود:
باغهای فردوس وسیله پذیراییای است که برای آنها مهیا شده است.
باغهای فردوس برای آنهاست به عنوان وسیله پذیرایی.
حدیث
1) از پیامبر اکرم ص روایت شده است: بهشت صد درجه دارد که ما بین هر دو درجهاش فاصله بین آسمان و زمین است؛ فردوس بالاترین درجهاش است که نهرهای چهارگانه بهشت از آنجا میجوشد، پس هرگاه از خدا درخواستی داشتید از او فردوس را بخواهید.
مجمع البيان في تفسير القرآن، ج6، ص769
روى عبادة بن الصامت عن النبي ص قال:الجنة مائة درجة ما بين كل درجتين كما بين السماء و الأرض الفردوس أعلاها درجة منها تفجر أنهار الجنة الأربعة فإذا سألتم الله تعالى فاسألوه الفردوس.
2) الف. از امیرالمومنین ع روایت شده است:
هر چیزی قله و اوجی دارد و قله و اوج بهشت، بهشت فردوس است که از آن محمد و آل محمد ص است.
ب. از امام صادق ع در مورد آیه «بیتردید کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند برایشان باغهای فردوس جایگاه پذیرایی است» روایت شده است:
این آیه درباره ابوذر و مقداد و سلمان فارسی و عمار یاسر نازل شد که خداوند برایشان بهشتهای فردوس را «نُزُل» قرار داد و «نُزُل» یعنی منزل و مأوی.
[نکته: این دو روایت منافاتی با هم ندارند چرا که در حدیث است که «سلمان مِنّا اهل البیت: سلمان از ما اهل بیت است.» (تفسیر فرات کوفی، ص171) و این سخن در مورد پیروان واقعی دیگر ایشان نیز میتواند صادق باشد.]
الف.تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص291
قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ رَحِمَهُ اللَّهُ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ الْخَثْعَمِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْحَجَرِيِّ عَنْ عُمَرَ بْنِ صَخْرٍ الْهُذَلِيِّ عَنِ الصَّبَّاحِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ عَنِ الْحَارِثِ عَنْ عَلِيٍّ ع أَنَّهُ
قَالَ: لِكُلِّ شَيْءٍ ذِرْوَةٌ وَ ذِرْوَةُ الْجَنَّةِ جَنَّةُ الْفِرْدَوْسِ وَ هِيَ لِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ص
ب. تفسير القمي، ج2، ص46
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ [جَعْفَرٍ] أَحْمَدَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ [عُبَيْدِ اللَّهِ] بْنِ مُوسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِهِ: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ كانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا» قَالَ:
هَذِهِ نَزَلَتْ فِي أَبِي ذَرٍّ وَ الْمِقْدَادِ وَ سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ وَ عَمَّارِ بْنِ يَاسِرٍ جَعَلَ اللَّهُ لَهُمْ جَنَّاتِ الْفِرْدَوْسِ «نُزُلًا» أَيْ مَأْوَى وَ مَنْزِلًا.
3) ابوذر غفاری روایت کرده که روزی در منزل امسلمه در خدمت پیامبر خدا ص بودم و ایشان با من سخن میگفت و من گوش میدادم که حضرت علی بن ابیطالب ع وارد شد. چون چشم حضرت ص به او افتاد در صورتش برق شادی و سرور به خاطر دیدن برادر و پسرعمویش درخشید و او را در آغوش گرفت و بین چشمانش را بوسید و سپس به ابوذر رو کرد و فرمود: آیا حق این را که بر من وارد شد آن طور ه شایسته و بایسته است، میدانی؟
[سپس پیامبر شروع به بیان اوصاف علی ع میکنند تا بحث به سفر معراج میرسد و پیامبر ورودشان به آسمان اول را توضیح میدهند تا بدینجا میرسند که:]
پس با گروههای پیاپیای از فرشتگان مواجه شدم که به من سلام کردند و گفتند «محمد! ما حاجتی نزد تو داریم. رسول خدا ! آیا برای ما انجامش میدهی؟»
من گمان کردم که این فرشتگان شفاعت نزد پروردگار جهانها را از من میخواهند چرا که خداوند مرا به [بهرهمندی از] حوض [کوثر] و شفاعت کردن، بر همه انبیاء برتری بخشید.
گفتم فرشتگان پروردگارم! حاجتتان چیست؟
گفتند: پیامبر خدا ! وقتی به زمین برگشتی سلام ما را به علی بن ابیطالب ع برسان و بگو مدتهاست که مشتاق دیدار توییم.
گفتم: آیا مرا آن گونه که باید و شاید میشناسید؟
[آنها در تایید پاسخی میدهند و حکایت ادامه مییابد و در هر آسمانی که وارد میشوند همین واقعه تکرار میشود و هربار فرشتگان پاسخ جدیدی میدهند تا به آسمان ششم میرسند:]
سپس به آسمان ششم عروج کردیم و با فرشتگانی مواجه شدم و بر من سلام کردند و همان صحبت دوستانشان را تکرار کردند. بدانها گفتم: آیا مرا چنانکه باید و شاید میشناسید؟
گفتند: بله، پیامبر خدا ! و چگونه تو را نشناسیم در حالی که خداوند بهشت فردوس را آفریده است و جلوی درب آن درختی است که هیچ برگی ندارد مگر اینکه با نور بر روی آن نوشته شده است که: «خدایی جز الله نیست، محمد ص رسول خداست، علی بن ابیطالب دستگیره محکم الهی، و ریسمان استوار خدا، و چشم او بر تمامی خلایق و شمشیر کیفر او بر مشرکان است؛ پس از جانب ما سلامی به او ابلاغ فرما که اشتیاق ما به او طولانی شده است،
سپس به آسمان هفتم عروج کردیم ...
تفسير فرات الكوفي، ص374
فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ الْأَحْمَسِيُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِي ذَرٍّ الْغِفَارِيِّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ [رَحِمَهُ اللَّهِ عَلَيْهِ] قَال كُنْتُ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص ذَاتَ يَوْمٍ فِي مَنْزِلِ أُمِّ سَلَمَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا وَ رَسُولُ اللَّهِ يُحَدِّثُنِي وَ أَنَا لَهُ مُسْتَمِعٌ إِذْ دَخَلَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع فَلَمَّا أَنْ بَصُرَ [أَبْصَرَ] بِهِ النَّبِيُّ ص أَشْرَقَ وَجْهُهُ نُوراً وَ فَرَحاً وَ سُرُوراً بِأَخِيهِ وَ ابْنِ عَمِّهِ ثُمَّ ضَمَّهُ إِلَى صَدْرِهِ وَ قَبَّلَ بَيْنَ عَيْنَيْهِ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَيَّ فَقَالَ يَا أَبَا ذَرٍّ تَعْرِفُ هَذَا الدَّاخِلَ إِلَيْنَا حَقَّ مَعْرِفَتِه ... فَقَالَ يَا أَبَا ذَرٍّ لَمَّا أَنْ عُرِجَ بِي إِلَى السَّمَاءِ ...
... أَقْبَلْتُ إِلَى شِرْذِمَةٍ بَعْدَ شِرْذِمَةٍ مِنَ الْمَلَائِكَة َسَلَّمُوا عَلَيَّ وَ قَالُوا يَا مُحَمَّدُ لَنَا إِلَيْكَ حَاجَةٌ هَلْ تَقْضِيهَا يَا رَسُولَ اللَّهِ فَظَنَنْتُ أَنَّ الْمَلَائِكَةَ يَسْأَلُونَ الشَّفَاعَةَ عِنْدَ رَبِّ الْعَالَمِينَ لِأَنَّ اللَّهَ فَضَّلَنِي بِالْحَوْضِ وَ الشَّفَاعَةِ عَلَى جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ قُلْتُ مَا حَاجَتُكُمْ [يَا] مَلَائِكَةَ رَبِّي قَالُوا يَا نَبِيَّ اللَّهِ إِذَا رَجَعْتَ إِلَى الْأَرْضِ فَأَقْرِئْ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ مِنَّا السَّلَامَ وَ أَعْلِمْهُ بِأَنْ قَدْ طَالَ شَوْقُنَا إِلَيْهِ قُلْتُ [يَا] مَلَائِكَةَ رَبِّي هَلْ تَعْرِفُونَّا حَقَّ مَعْرِفَتِنَا ...
... ثُمَّ عُرِجَ بِي إِلَى السَّمَاءِ السَّادِسَةِ فَتَلَقَّتْنِي الْمَلَائِكَةُ فَسَلَّمُوا عَلَيَّ وَ قَالُوا لِي مِثْلَ مَقَالَةِ أَصْحَابِهِمْ فَقُلْتُ مَلَائِكَةَ رَبِّي هَلْ تَعْرِفُونَّا حَقَّ مَعْرِفَتِنَا فَقَالُوا بَلَى يَا نَبِيَّ اللَّهِ لِمَ لَا نَعْرِفُكُمْ وَ قَدْ خَلَقَ اللَّهُ جَنَّةَ الْفِرْدَوْسِ وَ عَلَى بَابِهَا شَجَرَةٌ لَيْسَ مِنْهَا وَرَقَةٌ إِلَّا عَلَيْهَا حَرْفٌ مَكتوبٌ بِالنُّورِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عُرْوَةُ اللَّهِ الْوَثِيقَةُ وَ حَبْلُ اللَّهِ الْمَتِينُ وَ عَيْنُهُ عَلَى الْخَلَائِقِ أَجْمَعِينَ وَ سَيْفُ نَقِمَتِهِ عَلَى الْمُشْرِكِينَ فَأَقْرِئْهُ مِنَّا السَّلَامَ وَ قَدْ طَالَ شَوْقُنَا إِلَيْهِ ثُمَّ عُرِجَ بِي إِلَى السَّمَاءِ السَّابِعَة...
4) درباره «جنت فردوس» حدیثی از علیبن جعفر از برادرشان امام کاظم ع از پدرانشان از پیامبر اکرم ص روایت شده است که به خاطر طولانی بودن و برخی ملاحظات دیگر در فضای تلگرام نیاوردم و آن را فقط در وبلاگ گذاشتم و هرکس مایل است بدانجا مراجعه کند از لینک زیر:
http://yekayehqurandarrooz.parsiblog.com/Posts/214
تدبر
1«إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ كانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلا»:
فردوس بالاترین مرتبه بهشت است این آیه جایگاه فوق را از آنِ مومنانی میداند که همه اعمال صالح را انجام دادهاند، یعنی اعمالشان سراسر صالح است. («الصالحات» جمعی است که روی آن «الـ» آمده است که در زبان عربی این وضعیت دلالت بر شمول کامل میکند، یعنی کسانی که همه اعمال صالح را انجام دادهاند).
2 «جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلا»:
نفرمود «جنة الفردوس».
یعنی فردوس فقط یک بهشت نیست، بلکه بهشتهایی در این مرتبه وجود دارد.
یعنی آنانی هم که اعمالشان سراسر صالح است همگی در یک بهشت و در یک مرتبه نیستند؛در نتیجه:
الف. اگر توجه کنیم که توبه واقعی- اگر با ایمان و عمل صالح همراه شود - حتی میتواند بدیها را به خوبیها تبدیل کند (فرقان/70)، نتیجه میگیریم که این گونه نیست که مایی که گناه کردهایم، لزوما از تمامی فردوس محروم باشیم؛ به همین جهت است که به ما انسانهای عادی هم تعلیم دادهاند که فردوس را از خدا درخواست کنیم (حدیث1) و با توجه به گستره رحمت الهی، ما هم حق داریم که لااقل به مراتبی از فردوس امید ببنیدیم و به قول حافظ:
دارم از لطف ازل، جنت فردوس طمع
گر چه دربانی میخانه فراوان کردم
http://ganjoor.net/hafez/ghazal/sh319/
ب. با اینکه میدانیم مقام معصومین با دیگران متفاوت است، معلوم میشود که چرا برخی روایات، این آیه را مربوط به مقام پیامبر ص و اهلبیت ع دانسته؛ و برخی دیگر همین آیه را در شأن برخی از زبدگان مومنان مانند سلمان و مقداد و ابوذر و عمار معرفی کرده است (حدیث3)؛ پس این افراد، به عنوان مصادیق آشکار معرفی شدهاند و منحصر به آنها هم نیست (الميزان، ج13، ص402)
ج. ...
3«كانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلا»:
در این آیه، جایگاه و امکاناتی را که به این مومنان داده میشود با تعبیر «نُزُل» بیان کرد. «نزل» اگرچه به معنای «آنچه برای میهمان مهیا میشود» است اما در مفهوم «نزل» نوعی فرود آمدن نهفته است. یعنی آنها به فردوس فرود میآیند. این تعبیر به زیبایی تمام، عظمت آن مومنان را بیان میکند، بویژه اگر توجه کنیم که فردوس بالاترین مرتبه بهشت است؛ یعنی عدهای به قدری با ایمان و عمل صالحشان ارتقاء مییابند که وقتی قرار است در بالاترین مرتبه بهشت جای گیرند، تعبیر «فرود آمدن و نازل شدن» را برایشان به کار میبرند.
4 «كانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلا»:
اگرچه در زبان فارسی به لحاظ سهولت، از تعبیر «باغهای فردوس جایگاهشان است» در ترجمه این فقره استفاده میشود، اما اگر دقت شود، میبینیم که در آیه نفرمود «صارت: شد» یا «یکون: میباشد، است»؛ بلکه فرمود: «کانت: بود».
شاید میخواهد (چنانکه در برخی تفاسیر، به عنوان یک برداشت مطرح شده: مجمع البيان، ج6، ص769؛ معالم التنزیل، ج3، ص222) اشاره کند که که اگر کسی اهل ایمان و عمل صالح باشد، خداوند از قبل برایش جنات فردوس را مقدر کرده است.
اگر توجه شود که
اولا خدا ما را برای عبودیت (که با همین ایمان و عمل صالح محقق میشود) آفرید و ثانیا طبق این آیه، از قبل برای کسانی که اهل ایمان و عمل صالحاند فردوس را مقدر کرد، بتوان نتیجه گرفت که جایگاه حقیقیِ همه ما فردوس است، و اگر بدان نرویم تقصیر خودمان است.
شاید حافظ شیرازی هم به همین نکته عنایت داشته که گفته:
طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق
که در این دامگه حادثه چون افتادم
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد در این دیر خراب آبادم
http://ganjoor.net/hafez/ghazal/sh317/