این روزها بعد از اذعان مسوولان مختلف از جمله آقای ظریف به بی ثمری برجام برای ایران در سفر به نیویورک، ممکن است تصور شود که دولت آقای روحانی به ارزیابی متفاوتی از توافق برجام دست یافته است.
گروه سیاسی:چنین تصوری از این اقرار
دیرهنگام اصلاً درست نیست چرا که به نظر نمیرسد تیم مذاکرهکننده و
مسوولان ارشد آن حتی در صورت فرو ریزی کامل برجام نیز تغییری در ارزیابی
خود بدهند! اگر تمام شواهد و ادله ممکن از جمله اظهارات طرفهای غربی
مذاکره نیز برجام را یک شکست بزرگ و خسارتآمیز برای کشور نشان دهد، برای
کسی که سرنوشت سیاسی خود و حتی فراتر از آن را، در گرو این توافق گذاشته،
ممکن نیست که از موضع فتح الفتوح و پیروزی بزرگ تاریخی خواندن برجام
عقبشینی کند.
به گزارش
بولتن نیوز، به نقل از روزنامه صبح نو ،به همین دلیل است که با وجود تمام دست آوردهای «تقریباً هیچ»
برجام برای ما، آقای ظریف به دست پخت خود نمره بیست میدهد یا نمره بد به
برجام را نه به لحاظ متن برجام که نتیجه بد عهدی آمریکاییها میداند. درک
این که مشکلات موجود ناشی از نفس توافق و نه صرفاً بدعهدیهای آمریکاست
چندان دشوار نیست. اگر متن برجام و ارزیابیهای دقیق کارشناسی را که کراراً
روی آن انجام گرفته است به کناری بگذاریم و فقط به نحوه ورود آقای روحانی و
تیم مذاکرهکننده به روند دست یابی به توافق و اجرای پس از آن تمرکز کنیم،
بدون هیچ ابهامی روشن خواهد شد که این روند اساساً نمیتوانست دستاورد
متفاوتی را با آنچه اکنون شاهد آنیم حاصل کند. مجادلات بی پایان و مکرری که
میان طرف ایرانی و آمریکایی درباره عهد شکنی آمریکاییها و اجرانشدن برجام
از سوی آنها از آغاز اجرای برجام جریان داشته است به این معناست که بدعهدی
آمریکاییها، خروجی منطقی برجام و مستند به آن است.
اینکه آمریکاییها
مکرر از انجام تعهدات خود و حتی این اواخر از انجام اقداماتی فراتر از
تعهدات خود سخن میگویند چه معنایی میتواند داشته باشد؟ آیا به این دلیل
نیست که متن برجام آمریکاییها را متعهد به بیش از آنچه انجام دادهاند
نمیکند؟ آیا به این دلیل نیست که آقایان نتوانستهاند آنچه را که اکنون از
آمریکاییها متوقعاند در متن برجام گنجانده و به امضای طرف مقابل برسانند
و حال چون نمیتوانند بر اساس برجام خواهان آن باشند از بد عهدی آنها سخن
میگویند؟ حقیقت این است که متن برجام از این حیث واجد نقصانهای جدی است و
همین مساله است که مانع از آن میشود که ما حتی بتوانیم به صورت رسمی
ادعایی علیه آمریکاییها مطرح کنیم کما اینکه تا کنون مطرح نکردهایم. در
واقع از این منظر تنها یک امکان برای دستآوردی متفاوت با آنچه اکنون به
دست آمده متصور است که آن هم مشروط به خواست، لطف و کرم آمریکاییها در حق
برجام یا تمایل غیرالزامی آنها به اجرای توافق است!
حفرهها و شکافهای
برجام به لحاظ متنی چنان عمیق و پر ناشدنی است که تعیین مقیاس یا اندازهای
برای وصف بزرگی و حجم عظیم آن حتی با استفاده از تمثیلهای طبیعی چون
درههای عمیق نیز حق مطلب را ادا نخواهد کرد. به طور مثال چه الزامی در
قبول بلا استفاده کردن و ویرانهسازی فردو وجود داشته است؟ در حالی که تنها
دلیل آن خواست آمریکاییها برای سهولت حمله به تأسیسات اتمی در صورت دست
یابی به فرصت مناسب است. اگر حق ما برای غنیسازی در سطح مورد توافق
پذیرفته شده است، اینکه در چه مکان یا جغرافیایی تأسیسات مربوطه را مستقر
میکنیم چه ربطی به آنها دارد؟ امتیاز بلا وجه و تحقیرکننده دیگر بتن ریزی
قلب راکتور اراک است! در حالی که روشهای دیگری برای تغییر کارکرد آن از
آب سنگین به آب سبک وجود داشته و موضوع مذاکره نیز بوده است. چرا الزام ما
به عدم استفاده از تأسیسات آب سنگین بایستی بدین شکل تحقیرآمیز انجام شود
تا یکی از دستآوردهای افتخار آمیز دانشمندان کشور از اساس ویران و تخریب
شود و موجبات رنجش عمیق روح و جان کسانی را فراهم سازد که با دست خالی و
متکی بر اراده مؤمنانه و دانش خلاقه خود و در شرایط سخت تحریم به توفیق
بزرگ ساخت این راکتور دست یافتهاند؟ چگونه میتوان تصور کرد که الزام کشور
به محدودسازی فعالیتهای هستهای مستلزم قبول نظارت غربیها بر فروش نفت و
نحوه استفاده از درآمد حاصله از آن باشد! دقیقاً همان کاری که با صدام به
عنوان تمهیدی برای تضعیف تدریجی توان آن کشور و زمینهسازی برای حمله به آن
انجام دادند.
در حالی که این کار که به معنای اعطای بخشی از حق حاکمیت
کشور به بیگانه است حتی وضع ما را بدتر از قبل برجام کرد که بهرغم وجود
مشکلات در فروش نفت و انتقال پول آن به داخل، حاکمیت خود بر آن را نفروخته و
به اشکال مختلف میتوانستیم راهی برای دور زدن آن مشکلات بیابیم.
چرا وقتی
تمام درخواستهای مربوط به محدودسازی فعالیتهای هستهای از سوی کشور
پذیرفته شده است، ملزم به انجام معاملات تهاتری در حوزه تجارت خارجی باشیم و
تنها حق خرید و فروشهایی را داشته باشیم که کمیته نظارت مربوطه، اجازه آن
را صادر کند؟! به این بهانه که کالاهایی با مصرف دوگانه از دسترس کشور
خارج شود! از ساز کار رسیدگی به شکایات میگذریم که با قبول آن همیشه کشور
در دستان غربیها خاصه آمریکا اسیر و گرفتار شده، چون به سادگی امکان برگشت
اوضاع به قبل از برجام و احیای تحریمها را فراهم کرده است در حالی که
احتمال توفیق کشور در طرح دعوا و شکایت را به صفر تقلیل داده است.
اگر
بخواهیم به طرح این سؤالات که نقصان پایهای متن بر جام را نشان میدهد
ادامه دهیم، فهرستی طولانی بهدست خواهد آمد که بسیار فراتر از حد یک مقاله
است.