دیروز نامه ای از یکی از همسایه های خوب که از آپارتمان محل اجاره خود اسباب کشی کرده همراه یک شاخه گل به دستمان رسید. او به همه همسایه ها این نامه را نوشته بود و شاخه گل را تقدیم کرده بود. زیبایی این نامه به این است که خود بخوانید.
گروه اجتماعی-این روزها خانه های ویلایی سالهای پیش دیگر فقط در خاطره ها مانده است و جای خود را به اپارتمانهای 10 واحدی و بالا و بالاتر داده است. دیگر برای اینکه شما با همسایه روبروییتان برخورد داشته باشید نیازی به این نیست تا وارد کوچه بشوید و منتظر بمانید آنها هم از حیاط خانه بیرون بیایند و در کوچه شاید شما را ببینند.
این روزها شما فاصله ملاقاتتان با همسایه روبرویی بیشتر از یک گام نیست. درب اپارتمانها عمدتا به روی هم باز می شود. البته هر چند فاصله فیزیکی کم شده است اما فاصله دلها و احترام به همسایه دیگر کمتر دیده می شود.
در گذشته هر خانه ای همسایه ده خانه انطرف تر را هم می شناخت و با هم رفت و آمد داشتند و به هم کمک می کردند. اما حال شما واحد روبروییتان را هم نمی شناسید و اگر دیدید درب واجد روبرو باز شد صبر می کنید تا از ساختمان خارج شوند و بعد شما درب را باز می کنید و حرکت می کنید.
در واقع همه سعی می کنند تا کمتر همیدیگر را ببینند. در این بین اما این به معنی بیشتر شدن احترام و رعایت حال همسایه ها نیست. همین همسایه ها شبها تلویزیونها را تا آخر باز می کنند و همسایه را می رنجانند. وقتی دعوا می کنند تمام واحد های دیگر در جریان کارشان قرار می گیرند. وقتی اساس جابجا می کنند علاوه بر تخریب آسانسور و در ودیوار و هوار و ... کامیون حمل بار را هم جلو درب پارکینگ پارک می کنند و آشغالهای سفرشان را باید دیگر همسایه ها جمع کنند.
و......
اما دیروز نامه ای از یکی از همسایه های خوب که از آپارتمان محل اجاره خود اسباب کشی کرده همراه یک شاخه گل به دستمان رسید. او به همه همسایه ها این نامه را نوشته بود و شاخه گل را تقدیم کرده بود. زیبایی این نامه به این است که خود بخوانید.
تصویر نامه:
به گزارش بولتن نیوز، متن این نامه که تصویر آن را نیز مشاهده می کنید، به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جبرئیل آنقدر در مورد رعایت حقوق همسایه به من سفارش کرد که گمان کردم همسایه ارث می برد «پیامبر اسلام»
همسایه عزیز؛ سلام علیکم
به تقدیر الهی چند سالی در مجاورت و همسایگی شما روزگار سپری کردیم، سعی کردیم شما را مرنجانیم، تلاش کردیم شبها از پله ها پاورچین، پاورچین و آهسته قدم برداریم تا مبادا صدای گام های ما شما را بیازارد.
صدای تلویزیون را در خانه کم کردیم تا نکند خواب شما را آشفته کنیم.
جا کفشی را داخل واحد گذاشتیم تا سد راه شما نشود.
ماشین را درست پارک کردیم تا شما راحت تر وارد و خارج شوید و ...
با این حال نگرانیم نکند ناخواسته حقی از شما ضایع کرده باشیم و موجب رنجش خاطر شما شده باشیم. اکنون که از این محله می رویم با تأسی از رسول مهربانی از شما حلالیت می طلبیم.
لطفاً، لطفاً اگر حقی بر گردن ما دارید بفرمایید تا جبران کنیم.
شیرازی
عاقبتتون بخیر .....
واقعا گریه ام گرفت
ما که باید بپاییم که همسایه کفشمون ندزده!
مگه میشه!؟ مگه داریم؟!