اکنون وهابیت را نباید صرفا یک مذهب انشعابیافته از حنابله بدانیم بلکه امروز سلفیت و وهابیت در حال مترادف شدن با اهل سنت است ولو بسیاری علمای اهل سنت هم منتقد این شرایط باشند.
گروه فرهنگی ، حجتالاسلام عبدالحسین خسروپناه(رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران): ما در ایران اهل سنتی نداریم که مذهبش وهابی باشد، بیشتر سنیهای ما به لحاظ مذهبی حنفی یا شافعی هستند.
به گزارش بولتن نیوز ، در سیستان و بلوچستان حنفی و در بخشی از کردستان هم شافعی هستند البته در گلستان هم حنفی داریم اما حنبلی نداریم. ابوحنیفه نخستین امام و فقیه اهل سنت با جایگاه خیلی مهمی است. به ندرت افرادی از اهل سنت حنبلیمسلک غیر وهابی در بندر عباس و بوشهر و عسلویه هستند.
امروز قصه وهابیت و سلفیگری تنها به حنابله باز نمیگردد مخصوصاً پس از انقلاب اسلامی ایران، تقابل شیعه و سنی توسط استعمارگران در دنیا مطرح شده و جمهوری اسلامی ایران را جمهوری شیعی مطرح میکنند با اینکه امام بسیار هوشمندانه مسئله تقریب مذاهب و ارتباطات گسترده بین علما را مطرح کرد تا این تفکر انقلابی شیعی و اهل سنت مطرح نشود، اما معاندان تلاش کردند تا دعوای شیعه و سنی درست کنند.
عربستان در این حوزه خیلی سرمایهگذاری کرد و از همان ابتدا هم رژیم صهیونیستی را به رسمیت میشمرد و با قیام ناسیونالیستی عربی موافق نبود، آنها مخالف اخوانیها و جمال عبدالناصر بودند.
اعراب در این شرایط از این فرصت استفاده کردند تا قدرت ایران را در منطقه کم کنند و عربستان تلاش داشت تا خود را جایگزین ایران کند به همین خاطر هزینههایی که میکنند برای این است که بیشتر این تفکرات را به کل منطقه تعمیم دهند.
به طور مثال شخصیتی مثل الوانی که اهل آسیای صغیر و آلبانی بوده و از بچگی با پدرش به سوریه مهاجرت میکند و گرایشهای ابنتیمیهای هم دارد، امروز آثارش یک مرجعیتی بین اهل سنت دارد، همینجاست که یک پارادوکس معرفتی احساس میکنیم.
من در برخی مراکز علمی وهابیها در مکه و مدینه رفتم بنابراین صرفاً اینطور نیست که اینها یک کار تبلیغی و سیاسی و نظامی انجام دهند، کار معرفتی هم انجام میدهند و هزینه هم میکنند لذا اکنون وهابیت را نباید صرفا یک مذهب انشعابیافته از حنابله بدانیم بلکه امروز سلفیت و وهابیت در حال مترادف شدن با اهل سنت است ولو بسیاری علمای اهل سنت هم منتقد این شرایط باشند؛ ولی من حیثالمجموع این تأثیرپذیری هست. همه این تأثر هم به لحاظ مالی نیست، بلکه مباحث معرفتی هم مطرح است.
جریان داعش بیش از آنکه یک جریان سیاسی باشد یک جریان معرفتی است، معاویه از امثال ابوهریره و ... هزینه کرد که روایات درباره جایگاه شام نوشته شود تا شام امالقری اسلامی شود. الان قداستی که در بین اهل سنت شام وجود دارد، کمتر از مدینه و مکه نیست و در روایات آخرالزمانیشان هم به دلیل اینکه اصل مهدویت را قبول دارند، این است که میگویند همه حرکتها از شام شروع میشود.
بنابراین داعش فقط این نیست که یک عده بیایند و در نقطهای بجنگند بلکه بحث معرفتی هم در میان است، البته استعمار از این بحث استفاده میکند، هزینه میکند، الان کسانی که با داعش هستند الزاماً سلفی نیستند بلکه حنفی و دیگر شاخههای سنی هم در آنها دیده میشود.
چه اتفاقی میافتد که از سراسر جهان این نیروها برای داعش جمع میشود؟ علتش فعالیت اعتقادی است با افکار و عقاید محکم ولو اشتباه! خیلی راحت میتوان افراد سست را جلب خود کرد.
منبع:هنر آنلاین