اگر کسی نسبت به تعالیم و دستوراتی که خدا در دینش فروفرستاده، احساس ناخوشایند دارد، قطعا تحت نفوذ جدی شیطان است؛ بلکه چهبسا در زمره شیاطین وارد شده باشد!
گروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قرآن را با
ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در
راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر خواهد کرد.
به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 28 مرداد به آیه 26 سوره محمد پرداخته شده و در آن آمده است:
ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطيعُكُمْ في بَعْضِ الْأَمْرِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرارَهُم
سوره محمد (47) آیه 26
ترجمه
این [نحوه تسلط شیطان بر آنان] بدان سبب بود که آنها به کسانی که آنچه را خداوند نازل کرده، ناخوش داشتند، گفتند «در برخی از امور، شما را اطاعت خواهیم کرد»؛ و خداوند مخفیکاری آنان را میداند.
حدیث
1) از امام باقر ع و امام صادق ع روایت شده است که: منظور از این آیه بنیامیهاند که آنچه را در مورد ولایت علی بن ابیطالب ع نازل شد ناخوش داشتند.
مجمع البيان في تفسير القرآن، ج9، ص160
عن أبي جعفر و أبي عبد الله (ع) أنهم بنو أمية كرهوا ما نزل الله في ولاية علي بن أبي طالب (ع)
2) ابنکثیر میگوید: امام صادق ع درباره آیه «همانا کسانی که بعد از آنکه هدایت برایشان آشکار شد، به پشت سر خود برگشتند» فرمود: یعنی آنهایی که با ترک ولایت امیرالمومنین ع از ایمان برگشتند.
گفتم: و این سخن خدا، چطور: «این بدان سبب بود که آنها به کسانی که آنچه را خداوند نازل کرده، ناخوش داشتند، گفتند در برخی از امور، شما را اطاعت خواهیم کرد»؟
فرمود: به خدا قسم در مورد آنها و پیروانشان نازل شد و این سخن خداست که جبرئیل بر حضرت محمد ص نازل کرد که «این بدان سبب بود که آنها به کسانی که ناخوش داشتند آنچه را خداوند نازل کرده» درباره علی ع، «گفتند در برخی از امور، شما را اطاعت خواهیم کرد» بنیامیه را به عهد با خود دعوت کردند تا این امر [= حکومت] بعد از پیامبر ص به دست ما نیفتد؛ و از خمس چیزی به ما ندادند و گفتند اگر خمس را به آنها بدهیم دیگر محتاج و نیازمند نخواهند بود و دیگر برایشان مهم نیست که این امر [حکومت] در دست ایشان نباشد؛ پس به آنها گفتند «از شما اطاعت میکنیم در برخی از اموری که ما را بدان خواندهاید» که همان خمس است که از آن ذرهای به آنها نخواهیم داد. و اینکه فرمود: «آنچه را خداوند نازل کرده ناخوش داشتند»، آنچه که خدا نازل کرده بود، عبارت بود از ولایت امیرالمومنین ع که بر خلایق واجب کرده بود...
الكافي، ج1، ص421
الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أُورَمَةَ وَ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى «إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى» فُلَانٌ وَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ ارْتَدُّوا عَنِ الْإِيمَانِ فِي تَرْكِ وَلَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع
قُلْتُ قَوْلُهُ تَعَالَى «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ»
قَالَ نَزَلَتْ وَ اللَّهِ فِيهِمَا وَ فِي أَتْبَاعِهِمَا وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الَّذِي نَزَلَ بِهِ جَبْرَئِيلُ ع عَلَى مُحَمَّدٍ ص «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّهُ» فِي عَلِيٍّ ع «سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ» قَالَ دَعَوْا بَنِي أُمَيَّةَ إِلَى مِيثَاقِهِمْ أَلَّا يُصَيِّرُوا الْأَمْرَ فِينَا بَعْدَ النَّبِيِّ ص وَ لَا يُعْطُونَا مِنَ الْخُمُسِ شَيْئاً وَ قَالُوا إِنْ أَعْطَيْنَاهُمْ إِيَّاهُ لَمْ يَحْتَاجُوا إِلَى شَيْءٍ وَ لَمْ يُبَالُوا أَنْ يَكُونَ الْأَمْرُ فِيهِمْ فَقَالُوا سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ الَّذِي دَعَوْتُمُونَا إِلَيْهِ وَ هُوَ الْخُمُسُ أَلَّا نُعْطِيَهُمْ مِنْهُ شَيْئاً وَ قَوْلُهُ «كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّهُ» وَ الَّذِي نَزَّلَ اللَّهُ مَا افْتَرَضَ عَلَى خَلْقِهِ مِنْ وَلَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع
3) رسول خدا ص فرمود: کسی که با آنچه خدا را ناراحت میکند بخواهد خشنودی مردم را به دست آورد، همان مردمی که قرار است او را ثنا گویند، مذمتکننده او میشوند؛ و کسی که اطاعت خدا را بر غضب مردم ترجیح دهد، خداوند او را در مورد دشمنی هر دشمن و حسادت هر حسود و ستم هر ستمگری کفایت میکند و خداوند عز و جل یار و پشتیبان او خواهد بود.
الكافي، ج2، ص373
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:
مَنْ طَلَبَ مَرْضَاةَ النَّاسِ بِمَا يُسْخِطُ اللَّهَ كَانَ حَامِدُهُ مِنَ النَّاسِ ذَامّاً وَ مَنْ آثَرَ طَاعَةَ اللَّهِ بِغَضَبِ النَّاسِ كَفَاهُ اللَّهُ عَدَاوَةَ كُلِّ عَدُوٍّ وَ حَسَدَ كُلِّ حَاسِدٍ وَ بَغْيَ كُلِّ بَاغٍ وَ كَانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ نَاصِراً وَ ظَهِيراً.
تدبر
1 «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطيعُكُمْ في بَعْضِ الْأَمْرِ»: برای اینکه شیطان بر ما مسلط نشود، نهتنها باید مواظب باشیم که گرایش به بدی در عمق وجودمان وارد نشود بلکه باید در ارتباطاتمان با کسانی که از دستورات خدا بدشان میآید، نیز بسیار حساس و مراقب باشیم، نه فقط از آنها پیروی نکنیم، بلکه حتی القا نشود که ممکن است از آنها پیرویای (ولو پیروی محدود) داشته باشیم.
نحوه استنباط این مطلب از آیه:
این آیه در مقام بیان دلیل برای آیه قبل است که چرا عدهای علیرغم فهمیدن راه هدایت، عقبگرد کردند و در دام شیطان افتادند. در این آیه در مورد مواجهه آنها با کسانی که آنچه را خداوند نازل کرده، ناخوش داشتند، نفرمود «آنها از اینها پیروی کردند»؛ بلکه فرمود: «آنها به اینها گفتند در برخی از امور از شما پیروی میکنیم» یعنی همین مقدار که آنها چنین سخنی گفتند ولو سخنشان را هم محدود کردند به برخی از امور، اما با همین کار، موجبات عقبگردی و تسلط شیطان بر خود را فراهم کرد.
2 «...كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّهُ»:
اگر کسی نسبت به تعالیم و دستوراتی که خدا در دینش فروفرستاده، احساس ناخوشایند دارد، قطعا تحت نفوذ جدی شیطان است؛ بلکه چهبسا در زمره شیاطین وارد شده باشد!
نحوه استنباط مطلب از آیه:
«تمایل» و اینکه انسان از چیزی خوشش بیاید یا بدش بیاید، ویژگی قلب آدمی است که اتفاقا شیطان با همین قلب کار دارد در آیه دیروز اشاره شد که تمایل و احساس خوشایند داشتن نسبت به بدی، عامل نفوذ شیطان است در این آیه سخن از کسانی است که «از آنچه خدا نازل کرده احساس ناخوشایند دارند» و اینها را نه در عرض گروه قبل، بلکه در مرتبه ای دانست که گروه قبل، تنها به خاطر ابراز پیروی محدود نسبت به آنها (تدبر1)، چنان فریب شیطان را خوردهاند. یعنی افرادی که عقبگرد کردهاند و تحت نفوذ شیطان قرار گرفتهاند، ریشه مشکلشان این بوده که ابراز کردهاند که در برخی از امور پیرو کسانیاند که «از آنچه خدا نازل کرده احساس ناخوشایند دارند». پس اینها از حیث گمراهی، فوق آنها و در رده خود شیطان قرار گرفتهاند!
نتیجه اجتماعی و اخلاقی:
اگر عدهای را دیدیم که از تعالیم الهی و دستوراتی که خداوند فروفرستاده، بدشان می آید، بسیار در ارتباط با آنها مراقب باشیم (همچنین: نساء/140)؛ و اگر خدایناکرده چنین احساس کراهتی نسبت به برخی از احکام الهی در وجود ما هست، خیلی سریع و جدی در مقام علاج خود برآییم.
3 «... وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرارَهُم»: هم کسانی که از احکام خدا بدشان میآید و هم کسانی که در برخی امور با اینها همدلی میکنند و حاضر به پیروی از اینها، حداقل در برخی از امور هستند، مشکلشان این است که یادشان رفته خدایی هست و او از همه چیزشان آگاه است و این اموری که در دلشان مخفی است (احساس ناخوشایند نسبت به دستورات الهی و نیز ابراز تمایل کردن نسبت به کسانی که چنان احساسی دارند) کاملا مورد توجه خداست.
اگر خدا را خدا بدانیم آیا او واقعا خیرخواه ما هست یا نه؟ پس، آیا امکان دارد یک حکمی قرار داده باشد که به ضرر ما باشد؟ ممکن است فلسفه بسیاری از احکام را نفهمیم، اما اگر خدا خداست، حتما مصلحت ما را (که گاه مانند تجویز آمپول توسط پزشک، دردآور است) در نظر گرفته. پس کسی که خدا را خدا میداند، هرچند فلسفه برخی احکام الهی را نداند، هیچگاه این گونه نخواهد بود که از خدا و مطالبی که خدا فرستاده بدش بیاید. همچنین کسی که خدا را حاضر و ناظر بداند هیچگاه در مواجهه و ارتباط با چنین افرادی که با تعالیم خدا مشکل دارند، ابراز پیروی و تایید نمیکند.
باز هم یک آسیب اجتماعی
امروزه متاسفانه در جامعه ما این مطلب به صورت یک پرستیژ و عامل اعتبار اجتماعی درآمده که وقتی کسی احکام الهی را زیر سوال ببرد و از آنها ابراز ناخرسندی کند، او را تایید کنند و با او همراهی کنند و لااقل در برخی موارد، سخن وی را مورد تایید و پیروی قرار دهند.
آیا مایی که چنین میکنیم، واقعا خدا و در محضر او بودن را باور داریم؟ و از خدا خجالت نمیکشیم؟ آیا نمیترسیم که مصداق این دو آیه شده باشیم؟