آلزایمر به نوعی یک بیماری است که با تخریب سلول های عصبی در ارتباط بوده و با مجموع 70 درصد از کل، شایع ترین حالت زوال عقل به شما می رود. هیچ درمانی برای آن پیدا نشده و همیشه هم به مرحله وخیمی می رسد.
آنچه سبب آن می شود هنوز یک راز سر به مهر است اما تا حدودی در مورد شیوه توسعه آن و عواقبی که به دنبال دارد اطلاعات کسب کرده ایم. آلزایمر نحوه گفتار، حافظه و حتی تفکرهای ابتدایی را دچار مشکل می سازد و حرکت های بدیهی مثل فرو بردن بزاق را امکان ناپذیر می سازد.
مغز انسان از حدود 100 میلیارد نورون تشکیل شده و آلزایمر سبب از بین رفتن میلیون ها میلیون سلول عصبی می شود و در مراحل پیشرفته به کوچک شدن محسوس مغز منجر خواهد شد. معمولا افرادی که دچار آلزایمر می شوند، پس از بروز اولین نشانه های بیماری حدود 10 سال بیشتر زنده نمی مانند اما در برخی از آن ها، امید به زنده ماندن تا 20 سال هم می رسد.
این بیماری، سال 1906 توسط دکتر آلویس آلزایمر کشف و به همین سبب نام وی بر آن نهاده شد. وی از سال 1901 روی بیماری به نام آگوسته دِتِر مشغول تحقیق و پژوهش بود و با بررسی ماده مغزی وی موفق به پی بردن آلزایمر شد. پیش از مرگ، خانم دتر علائم بسیاری که امروزه ما به عنوان علائم آلزایمر می شناسیم از جمله اشکالات عمده در تکلم و شناختن دیگران را از خود نشان می داد.
پس از مرگ و کالبدشکافی، دکتر آلزایمر متوجه شد که مغز دتر بسیار کوچکتر از حالت عادی شده و چربی بسیاری در میان سلول های مغزی اش پدیدار شده اند. امروزه، دست کم 4.5 میلیون نفر در ایالات متحده آمریکا به آلزایمر مبتلا هستند. در واقع این رقم از پنج درصد آمریکایی هایی که بین 65 تا 75 سال سن دارند تشکیل شده است. میزان شیوع بیماری میان افراد 85 سال به بالا در حدود 50 درصد اعلام شده است.
گرچه باور عموم بر این است که آلزایمر در افراد بالای 65 سال رخ می دهد، اما فرمی از این بیماری ممکن است جوانانی که حتی 30 سال سن دارند را هم درگیر خود کند.
دلایل ایجاد این بیماری نامشخص است اما یک سری فاکتورهای موثر و واضحی وجود دارند. اول از همه سن انسان است. هر چه از 65 سالگی می گذرد، تعداد افرادی که به آلزایمر مبتلا می شوند نیز افزایش می یابد. به نظر می رسد که عوامل ژنتیکی نیز نقشی در این میان ایفا کنند، خصوصا اگر مستقیما یکی از همخون های شما مبتلا به این بیماری شود. از آنجایی که زنان عمر طولانی تری نسبت به مردان دارند، احتمال ابتلای شان به آلزایمر نیز بیشتر است.
سه ژن با نام های پروتئین پیش ساز آمیلوئید، پرسینیلین 1 و پرسینیلین 2 در آلزایمر دوران جوانی نقش بازی می کنند. اما برای حالت عادی این بیماری، ژن آپولیپوپروتئین موثر است. این ژن سبب انتقال کلسترول درون جریان خون می شود. نوع خاصی از این ژن در 15 درصد انسان ها یافت می شود و شانس فرد را برای ابتلا افزایش می دهد.
طبیعتا، اختلالات ژنتیکی نقش موثری در توسعه بیماری ایفا می کنند اما محققین عوامل و فاکتورهای تاثیرگذار دیگری هم برای آلزایمر در نظر گرفته اند، از جمله فقر فولات، افزایش کلسترول خون، آسیب های وارده به سر، عدم تحرک و ورزش کافی و حتی در تماس بودن با مواد شیمیایی.
با این حال، بسیاری از این فاکتورها، شواهد متناقضی از خود نشان داده اند که میزان اثرگذاری شان در بیماری را کاهش می دهد. سن، جنسیت، ژنتیک و وراثت اما بیشترین آمار پذیرفته شدن را دارند.
دو دهه پیش از اینکه آلزایمر بخواهد خود را نشان دهد، مغز فرد تغییرات را آهسته و آرام آغاز می کند. بزرگ ترین اتفاق در میان این تغییرات، ایجاد توده هایی به نام پلاک های آمیلوئیدی در بخش بیرونی سلول های مغزی و شکل گیری رشته های پروتئینی درون سلول های عصبی است که به آن ها NFT می گویند. این تغییرات خصوصا در بخش یادگیری و حافظه مغز رخ می دهند.
موارد بسیاری است که در مورد رشته ها و پلاک ها نمی دانیم اما دانشمندان تقریبا مطمئند هستند که این دو نقش مهمی در آلزایمر و ایجاد مشکل در فعالیت های مغزی ایفا می کنند. چه توده های تشکیل شده از بتا-آمیلوئید و چه این رشته های پروتئینی، هر دو سبب اختلال در ارسال پیام از یک نورون به نورون دیگر و در نتیجه فعالیت صحیح و سالم مغز می شوند.
NFT ها رشته های گره داری هستند که به احتمال فراوان در طولانی مدت سبب مرگ سلول می شوند. به طول معمول، در مغز انسان مواد غذایی از کانال های موازی و مستقیمی می گذرند. رشته ها مانع انتقال صحیح مواد غذایی شده و جلوی راه می ایستند، بنابراین سلول های دیگری که نیازمند سوخت هستند از بین می روند.
هر چه که آلزایمر پیشرفت کند، سلول های مغزی بیشتر و بیشتر از بین رفته و سطح نوروترانسمیترها یا انتقال دهنده های عصبی نیز کاهش می یابد. انتقال دهنده های عصبی موادی هستند که اطلاعات را از هر نقطه بدن به مغز می رسانند. در این حین، مغز شروع به التهاب می کند، با این حال اما پزشکان نمی دانند که این التهاب نقشی موثر در نابودی پلاک ها و رشته ها دارد یا خیر. این احتمال می رود که التهاب مغز به خاطر حمله همه جانبه سیستم ایمنی بدن به NFT ها باشد.
در حالی که هر بیمار، یک شخص جداگانه به حساب می آید و پیشرفت بیماری در هر فرد متفاوت است، اما پس از بروز اولین نشانه های آلزایمر، فرد حدودا ده سال بیشتر زنده باقی نمی ماند. در افرادی که آلزایمر شدید داشته و پیشرفت بیماری سرعت بالایی دارد، این دوران ممکن است تا 5 سال نیز کاهش یابد.
زمانی که آلزایمر شروع می شود، احتمالا هیچ کس قادر به شناسایی و فهم آن نخواهد شد. خطاهای ذهن و حافظه معمولا در سنین بالا به عنوان امری عادی تلقی می شود و کسی آن را به عنوان نشانه ای از مریضی نمی پندارد، اگرچه این مسئله یکی از ابتدایی ترین نشانه های ابتلای فرد به بیماری است.
گرچه فراموش کردن افرادی که به طور معمولا رابطه ای با آن ها نداریم ممکن است عادی جلوه کند، اما فراموش کردن نزدیکان می تواند یکی از واضح ترین نشانه ها باشد.
هر چه بیماری پیشرفت می کند، فراموشی های شدیدتر نیز پدید می آیند. فرد مبتلا فراموش می کند که کارهایش را چگونه انجام می داده، حتی آن هایی که بخشی از زندگی روزمره اش طی ده ها سال بوده اند. به سختی قادر است تا نزدیکان اش را به یاد آورد و فکر کردن بسیار سخت می شود.
در زمان ارزیابی و قضاوت نیز، افراد مبتلا به آلزایمر شدیدا دچار مشکل هستند. فرد حتی مشکلات فراوانی با حواس محیطی پیدا خواهد کرد و نمی تواند تشخیص دهد که چه چیزی را کجا قرار داده است.
در ابتدا شاید ادای برخی کلمات دشوار به نظر رسد اما دست آخر، سخن گفتن به شکل عادی شدیدا مشکل خواهد شد. نه تنها صحبت کردن، بلکه حتی خواندن و نوشتن نیز به امری دشوار بدل می گردد. بسته به نوع رفتار هر شخص، در زمان پیشرفت بیماری، فرد می تواند رفتارهایی مختلف نظیر خشونت، اضطراب، خستگی و افسردگی را از خود نشان دهد.
در مراحل پایان، یک فرد مبتلا به آلزایمر هیچگاه نباید تنها باشد و مرتبا تحت نظارت قرار گیرد. در این مرحله، نورون ها در سرتاسر مغز از بین رفته اند و قسمت هیپوکامپوس و قشر مغز بسیار کوچک شده است.
همراه با آلزایمر، مشکلات عدیده ای نیز پدید می آید. افتادن های پی در پی که نتیجه از دست رفتن تعادل هستند یا گیجی های طولانی و سردرگمی. چنین عواملی خود به تنهایی و به دور از پیشرفت بیماری می توانند سبب مرگ شوند.
اگرچه آلزایمر صد در صد کشنده است و راه درمانی برای آن نیست اما عمده دلیل مرگ در پی این بیماری، ابتلا به عفونت های متنوع است. در انتها، اگر هیچ یک از عوامل جانبی سبب مرگ نشوند، کوچک شدن بیش از حد مغز و از بین رفتن نورون ها سبب فراموشی مهم ترین فعالیت ها می شود؛ برای مثال فرد فراموش می کند که چگونه نفس بکشد یا چگونه غذا بخورد.
مهم ترین مشکل در تشخیص آلزایمر برای هر فرد این است که تنها در صورتی می توان آن را مورد مطالعه قرار داد که وی دیگر زنده نیست و بتوان بافت مغزی را مستقیم مطالعه کرد. در مورد افراد زنده هم پزشکان و دانشمندان بیشترین تلاش خود را به کار می گیرند که تقریبا درصد تشخیص صحیح 90 درصدی بیماری را به همراه داشته است.
با بررسی خون، ادرار و مایع مغزی نخاعی، ممکن است اطلاعات گسترده ای در اختیار پزشک قرار گیرد که به تشخیص آلزایمر کمک خواهد کرد. ام آر آی، سی تی اسکن و PET اسکن نیز دیگر راه های تشخیص به حساب می آیند.
آلزایمر هیچ راه درمانی ندارد، اما برخی داروها ممکن است در مرحله های ابتدایی در جهت کاهش سرعت پیشروی کمک کنند. داروهایی که معمولا برای درمان آلزایمر به کار برده می شوند، برای درمان بی خوابی، افسردگی و اضطراب نیز اثر دارند.
مهار کننده های کولین استراز از جمله دونپزیل، ریواستیگمین و گالانتامین، همه به افزایش تعداد انتقال دهنده های عصبی کمک می کنند اگرچه برخی داروها می توانند اثرات جانبی بدی هم داشته باشند. اکثر داروها برای مراحل اولیه توصیه می شوند گرچه دونپزیل در تمامی مراحل می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
ممانتین دارویی است که در دهه هشتاد میلادی ابتدا آلمانی ها مورد استفاده قرار دادند و امروزه هم تنها دارویی است که قطعا برای مراحل پیشرفته توصیه می شود. ممانتین چه به صورت تنها و چه همزمان با مهار کننده های کولین استراز می تواند مورد استفاده قرار بگیرد. دارو ساخته شده تا نورون ها را در برابر گلوتامات محافظت کند.
زندگی برای افراد مبتلا به آلزایمر بسیار دشوار است، به خصوص اگر در سنین بالا و مراحل نهایی آلزایمر باشند. اگرچه این بیماری درمانی ندارد اما با مراقبت های دائمی نزدیکان می توان قدری به سلامت این افراد کمک کرد. مسلما یکی از بهترین راه های مقابله با این بیماری، مراقبت های محبت آمیز و دلسوزانه است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com