مغز ما یک رهبر نامرئی دارد. نورونهای داخل مغز ما، جهت سازماندهی خاطرات به تکانههایی منظم نیاز دارد که آنها را فعال نگه دارد. این شبیه دستهای از نوازندگان است که برای هماهنگی به یک رهبر ارکستر وابستهاند.
در این خصوص، تیمی پژوهشی، بخش هیپوکامپ مغز به طور گسترده مورد مطالعه قرار داده است. قسمتی از مغز با تشکیل نقشهی مغزی به درک اینکه کجا بودهایم، کجا هستیم و بهکجا میرویم به ما کمک میکند. اگر هرقسمتی از این اطلاعات در ذهن شما گم شود، به سرعت آشفته خواهید شد.
محققانی که در ریکن، انستیتوی علمی مغز فعالیتهای پژوهشی دراینباره انجام میدهند، دریافتهاند که مسدود کردن اطلاعات ورودی از ناحیهایی درهیپوکامپ به نام CA3 که نزدیک ناحیهیCA1 قرار دارد (ناحیه مرکزی هیپوکامپ)، در مغز موشها باعث تخریب نقشه مغزی و آسیب پذیری آنها به اشتباهات میشود.
برای عملکرد دقیق و درست، معمولا ناحیه CA1 به موجهای اطلاعات ورودی که در ناحیههای اطراف آن قرار دارند وابسته است و بدون وجود آنها موشها به سرعت احساس سردرگمی خواهند کرد. هرچند موشهای مورد آزمایش بازهم قادر به جهتیابی بودند ولی سایر اطلاعات مربوط به موقعیتشان در فضا را به طور کامل از دست داده بودند.
یکی از پژوهشگران خاضر در طرح با نام توماس مک هیوگ دراینباره میگوید: "موسیقی عصبی تغییری نکرده است، اما با بیصدا کردن اطلاعاتی ورودی CA3 به ناحیهی CA1 در هیپوکامپ، ما از شر رهبر ارکستر خلاص شدهایم." در ادامه هوگ و همکارش استیون میدلتون این فرآیند را توسط دمهندسی ژنتیکی موش برای بیان عصب خطرناک در CA3 که مسئولیت قطع ارتباط سیناپسس را بین CA3 و سایر نقاط مغز بر عهده دارد، انجام دادند. در این روش تمام فعالیتهای نورونی به قوت خود باقی ماندند اما روابط سیناپسی نام و نشان خود را از دست دادند. همین امر به این تیم تحقیقاتی کمک نمود تا بتوانند تاثیرات از بین رفتن ورودی CA3 در بخش CA1 را اندازهگیری و محاسبه کنند.
در بخشی دیگر و در زمانی که موش مورد آزمایش فعالیتهایی بدنی مانند بالا و پایین پردین داشت، پژوهشگران نورونهایی جداگانه که همانند جریانهای الکتریکی متمرکزی بودند را به ثبت رساندند. در پایان این تیم با بررسی و مقایسه دو دسته موشهای نرمال و جهشیافته؛ دریافتند زمانی که موشهای جهش یافته وارد محیط شدند، نورونهای تکی فعالیت خود را با وقفهی زمانی هشت هرتزی ادامه داند.
هوگ در ادامه افزود: "هیچ دستهای از سیگنالهای نورونی برای توضیح مشخصات مکانی موش که پیش از آن در آنجا حضور داشت، بدون ورود CA3 وجود نداشت." این کشف بسیار بزرگ در سال 2014، جایزه نوبل فیزیولوژی و پزشکی را از آن خود کرد. هوگ همچنین گفت: اگر نورونها شروع به فعالیت خود نکنند، شما به هیچ وجه نمیتوانید خاطرات را با گذر زمان، به یاد آورید. در هر دو دسته موشها و انسانها شما به مجموعهای موقتی نیازمندید تا تصمیم بگیرید، از مکانی به مکانی دیگر بروید. جالب است بدانید که اگر غیر فعال کردن ناحیه CA3 به حقیقت میپیوست، تمامی خاطرات خوب و بیهوده با یکدیگر ترکیب میشدند."
منبع:
مجله علمی ایران