گروه فرهنگ و هنر: گرچه مدیریت موزه هنرهای معاصر در دوره ی مجید ملانوروزی نوسانات و اشتباهات زیادی داشته ( مانند ایده ی برگزاری بینال گرافیک و عکاسی توسط هنرمندان حامی فتنه که با عکس العمل شدید افراد دلسوز و خبرگزاری فارس مواجه شد، اما به نظر میرسد برگزاری نمایشگاه پیش رو در موزه هنرهای معاصر تهران با عکس العمل شدیدتر و چه بسا ناگزیر استعفای ریاست موزه ( و حتی برکناری او از مدیریت تجسمی ارشاد ) مواجه شود.
به گزارش بولتن نیوز، نمایشگاه بعدی موزه که فرهنگ دیداری کودکان ایران از 1330 تا 1360 را شامل میشود برایند این موضوع است که یا مدیریت موزه از هنر هیچ چیز نمیداند یا بدتر از آن عمدا با این موضوع موافقت کرده است یعنی یا نمیداند چه کارهایی بر روی دیوار خواهد رفت یا اگر بداند که دیگر هیچ! دراین نمایشگاه که عملا فقط سه یا چهارسال از این دوره فقط با فرهنگ اسلامی انقلابی ما هماهنگی دارد - نمایش آثار مرتبط با هنرکودکان، تهیه شده در دوران پهلوی در ابعاد بزرگ و بعضا اوریجینال که تقریبا تمام این موزه بزرگ را در برمیگیرد کاملا غیر قابل پذیرش است.
در وب سایت این نمایشگاه در توضیح آن آمده :
این نمایشگاه خط سیری در تصویرسازی های کتاب های درسی ابتدای قرن، عکاسی مستند از مدارس ابتدای قرن، پیشگامان صنعت تصویرسازی و سرگرمی، تأثیر جنگ سرد، هژمونی آمریکایی و ایران در میانه شرق و غرب، اقتصاد نفتی و ملی شدن، ادبیات و .آرشیو تاریخی به نمایش گذاشته شده در این نمایشگاه که در ابعاد و کیفیت منحصر به فرد است، شامل رسانه های مختلفی مانند کتاب، مجله، فیلم و انیمیشن، آثار هنری و…. است که بسیاری از اجزای این مجموعه، کمتر دیده شده و یا نادیده هستند.
نکته ی اسفناک اینجاست که مدیریت موزه آنقدر با فضای تجسمی کشور آشنایی ندارد که بداند نمایشگاه گردانهای این رودیداد ( به قول خودشان کیوریتور های آن ) دو جوان همجنس گرا و بدنام و جاه طلب در حیطه هنرهای تجسمی هستند که سواد مطالب یاد شده را ندارند و سوابق آنها نشان میدهد که با چه فاجعه ای رو برو هستیم. ( آنها صرفا چند جوان فرصت طلب و دلال آثار هنری هستند تا با این موضوع و بولد کردن فرهنگ غیر اسلامی برای خود در موزه اعتباری دست و پا کرده و کاسبی کنند. که البته این کار را خوب بلد هستند)
اولین نمایشگاه گردان علی بختیاری ست که رسما اعلام کرده که همجنس گراست و در جامع ی هنری همه اینرا میدانند وعکس پروفایل فیسبوکش را هم با افتخار به رنگ مورد اشاره به این موضوع در آورده. حرفه ی او خرید آثار هنرهای تجسمی است و در چند سال گذشته تکنیک جدیدی را برای کاسبی خود انتخاب کرده است. او در سال 91 با انتخاب اول نام و نام فامیلی خود " ا – بی پروجکتر" را راه اندازی میکند. این پروژه در قدم اول کتابی را که از جلدهای آلبوم موسیقی در زمان پهلوی شامل میشود با تصاویر کاملا مستهجن است تهیه میکند. این کتاب که توسط استودیوی گرافیکی کارگاه ( پیمان پورحسین – نمایشگاه گردان دوم ) در ایران طراحی میشود که همه ی مشخصات آن در پیج فیسبوکشان قابل رویت برای عموم است و در لندن به صورتی نفیس چاپ و تصاویر مستهجن مربوط به قبل از انقلاب باعث اعتبار آنان در میان افرادهم فکر آنان – طبیعتا خارج نشینان - میشود. ( نام کتاب: ایران – آر پی ام 1 )
این گروه سپس با استفاده ابزاری از هنر منحط قبل از انقلاب اسلامی کتاب دیگری را با موضوع گزیده ای از آثار کانون پروش فکری کودکان و نوجوانان در زمان پهلوی منتشر میکنند که توسط بنیاد عربی و بد نام مجیک آو پرشیا اینبار حمایت بیشتری میشود و باز برایشان اعتباری مجدد میآورد. ( نام کتاب دوم : ایران – آر پی ام 2 ست ) در ضمن رابطه ی این دوستان با مطبوعات خارج نشین از جمله بی بی سی فارسی به نظر بیش از اندازه خوب میرسد ! و طبیعتا مواردی که در ایران مطابق شعونات قایل چاپ نیستند با استقبال محافل غیر ایرانی مواجه میشود.
در حالی که سال گذشته پنجاهمین سالگرد تاسیس کانون پرورش فکری به دست همسر شاه ملعون بوده و همه ی رسانه های معلوم الحال مانند بی بی سی به آن پرداخته اند. این دو جوان جاه طلب به فکر نمایشگاهی مفصل از تمامی آثار کانون تا قبل از انقلاب اسلامی می افتند تا مجددا با آن کاسبی کرده و اعتباری بیشتر بدست بیاورند. از آنجایی که بلند پروازی و جاه طلبیشان بیشتر شده بود موزه هنرهای معاصر تهران را انتخاب میکنند و نهایتا با اضافه کردن چهار سال اول انقلاب و چند سال قبل از افتتاح کانون به این مجموعه بدون اشاره واضح به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان این پروژه ی نمایشگاهی را راه اندازی کرده و مجوز برگزاری آنرا از موزه میگیرند که این مجموعه عملا تمام آثار قبل از انقلاب کانون پرورش فکری را که نتیجه تلاشهای منحط فرح پهلوی بوده را در بر دارد !!!
نفر دوم پیمان پورحسین است که او نیز به راحتی عنوان میکند که همجنس گراست و پایه گذار استودیوی گرافیکی گارگاه است. او در زمان فتنه فعال بوده و اکنون نیز به راحتی اعتقادات مذهبی همگان را زیر سوال میبرد، مانند یکی از عکسهای پروفایل فیسبوکش که دایناسوری در آن در حالی که ماندد کاراکترهای بازی های کامپوتری طراحی شده در حالی که جمله ی مبارکه ی " نصر و من الله و فتح قریب " را میگوید در حال خوردن قطعات بازی و به اصطلاح امتیاز جمع کردن است.
این دو نفر در محافل شخصی و دوستانه به وضوح اعلام کرده اند که هیچ کس نمیفهمد آنها چه کلاهی بر سر فرهنگ امروز ایران میگذارند چون مذهبی ها سواد این موضوعات را ندارند، پس تحت عنوان " فرهنگ دیداری کودکان ایران 1330 تا 1360 عملا بزرگداشتی تمام و کمال را برای کانون به معنی آنچه تا قبل از انقلاب بوده برگزار خواهند کرد آنهم در یکی از بزرگترین موزه های خاورمیانه و بعدا نیز کتاب کاملی به همراه قطعات غیر قابل نمایش را به چاپ خواهند رساند – جدای از کتاب یا کاتالوگی که برای این نمایشگاه موقتا در خواهند آورد - و بیشتر به ریش همه خواهند خندید. بماند که نمایشگاه فعلی نیز پر از تصاویر مجلات خارجی – مجلاک کودک و کیهان بچه های زمان شاه – مجلات آمریکایی – مجلات سوپر من و بتمن و تن تن و تصاویر نامناسب فرهنگی ست که حتی روی نمونه ای از مجلات کمیک بوک قدیمی دهه ی 70 که در وبسایتشان قابل مشاهده است به وضوح به محتوای جنسی داستان اشاره شده که تصویر آن در اتچ ضمیمه است.
جالب این است که تجمع نامناسب ماه گذشته در مقابل موزه هنرهای معاصر نیز توسط علی بختیاری برنامه ریزی شده بود و بعدا انجمن نقاشان نیز به برنامه ی آنها اضافه شده است.
مطابق آنچه در سایت و اینستاگرامشان قابل رویت است همه ی طراحی های این پروژه نیز به رنگ سبز !!! و قرمز و نارنجیست !
( داخل وب سایت نمایشگاه که بروید تصویر بزرگ کودکان خوشحالی را میبینید که برگ و گل و گیاه آنهم با تاکیدی بر سبز بودن از سر و ذهن آنها روئیده آنهم با رنگهای معنا دارِ دیگر. ایا این کارنامه ی تصویری کودکان ایران است در زمان فرح پهلوی ؟ )
آیا کودکان ایران بین سالهای 1330 تا 1360 اینچنین خوشحال و با فرهنگی ایرانی اسلامی آموزش دیده اند ؟
ظاهرا این آقایان فراموش کرده اند که پدران ما انقلاب کرده اند تا فرهنگ دیداری کودکان آنچه بین 1330 تا 1357 بوده دیگر نباشد !!! و گرچه حتما هنرمندان مستقل و مستعدی هم در آن دوره کانون وجود داشته اند اما کانون پرورش فکری صرفا با فعالیتهای بعد از انقلاب خود ماهیتا قابل پذیرفتن است و به خاطر آن است که زیر سوال نمیرود و گرنه آنچه به دست فرح پهلوی پایه گذاری و گردآوری و تولید شده قطعا قابل قبول جامعه اسلامی نیست که بخواهیم برای آن نمایشگاه برگزار کنیم ! این نمایشگاه که صرفا بخش بسیار کوچکی از آن به چند عکس از عکاسان انقلاب بین سالهای 1357 تا 60 اشاره میکند به وضوح و عملا بر آنچه که 27 سال هنر دیداری کودکان ایران بوده و رسما توسط غرب و با مدیریت و نظارت تمام و کمال فرح پهلوی به اجرا و تولید در آمده اختصاص دارد و آنرا نمایش میدهد و تایید و ترویج مجدد میکند.
این نمایشگاه را به عبارتی رسما میتوان گرامیداشت یاد زحمات ! فرح پهلوی قلمداد کرد که چند بچه کم سن و سال و زرنگ بدون توجه به عرف و اسلام و مذهب و قوانین کشور توانسته اند به هر شکل مجوز برگزاری آنرا از موزه معاصر بگیرند و آنرا برگزار کنند تا آبروی کشور و تمام زحمات دوران انقلاب را ببرند و از آزادی موجود در کشور سوء استفاده کنند و بعدتر با آن کاسبی مفصلی در بیرون از ایران انجام دهند ( و جلد سوم کتاب ِ ایران – آر پی ام 3 را – مطابق دو کتاب قبلی با تصاویر نامناسب و مستهجن منتشر کنند و با آن در گالری ها و موزه های هم سلیقه شان کاسبی کنند. )
به نظر میرسد این افراد رسانه ههای معاند و هم سلیقه ی خود را پیش از این پیدا کرده و با رسانه های خارجی از جمله بی بی سی و نیز بسیاری از خبرگزاری ها و مجلات ناهمگون با فرهنگ اسلامی ایرانی درارتباط هستند تا این نمایشگاه را مفصلا پوشش دهند. لینک وب سایت این نمایشگاه – اینستا گرام آن و آدرس صفحات فیسبوک هر دو فرد یادشده و استودیو کارگاه در ذیل آمده است.
در انتها این چند خط از آخرین پست صفحه ی فیسبوک علی بختیاری که یکی از همکارانش در دعوت و مدح نمایشگاه نوشته خواندنیست:
نمایشگاهِ آیندهی موزهی هنرهای معاصر که قرار است همین چهارشنبه، 5 خرداد، ساعت 18 افتتاح شود احتمالاً یکی از متفاوتترین و دیدنیترین برنامههای چند سالِ اخیرِ این مجموعه خواهد بود. قرار است کارنامهای واقعی و تصویری تمام قد از هر آنچه ذیل این عنوان میگنجد را نظاره کنیم. تمرکز البتّه بر سه دههی 30، 40 و 50 است امّا یادمانهایی از سالهای دورتر هم کموبیش به چشم میخورد، حتّی از دورانِ قاجار. کیوریتورهای جوانِ نمایشگاه سنگِ تمام گذاشتهاند. هر چه بوده و نبوده جمع کردهاند و طی روندی زمانمند و معنادار در گالریهای موزه کنارِ هم چیدهاند، همراه با نوشتههایی بهدردخور و خواندنی، استوار بر تحلیل و تحقیق. به نظرم تماشای این مجموعه بیش از نمایشگاههای یکی دو سالِ اخیر موزه زمان میبرد، چرا که ایستگاهها نه فقط متنوع و فراوان که همه کموبیش حاملِ خاطراتی مشترکاند. چیزهایی خواهید دید (و شنید) که حسابی غافلگیرتان میکنند. از مهرهای عیدیسازیِ مکتبخانهها تا کُمیکاستریپهای جورواجور (از تنتن گرفته تا سوپرمن و نمونههای آنتیکِ وطنی) و مجموعه کتابها و پوسترهای کانون پرورش فکری و آگهیهای فیلمفارسی ... . . جز این، فیلمهای بسیار ارزشمندی هم ضمیمهی برنامه خواهند بود؛ نخستین انیمیشنها و فیلمهای مربوط به کودکان، آن هم نسخههایی بسیار مرغوب (اغلب 35 میلیمتری) از آثارِ فرهنگ و هنر و کانون پرورش فکری. چنین فرصتهایی فقط یک بار در زندگیِ آدم پیش میآید. هر کسی بیتردید تکههایی از گذشتهاش را در این نمایشگاه پیدا خواهد کرد. بیصبرانه منتظرِ چهارشنبهام.
ضمنا نشست خبری این نمایشگاه متاسفانه فردا سه شنبه و افتتاح آن چهارشنبه میباشد